سه شنبه 04 اردیبهشت، 1403

کدخبر: 198578 18:32 1401/08/16
درنای امید دو روز زودتر به ایران آمد!

درنای امید دو روز زودتر به ایران آمد!

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
درنای امید دو روز زودتر به ایران آمد!

درنای امید دو روز زودتر به ایران آمد!

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

مهدی نظیفی- تحلیل‌گر اقتصادی- رئیسی گفت: «امسال مبلغ افزایش دستمزد کارگران در۴۳سال گذشته بی‌نظیر است» ولی نگفت که تورم کالایی کارگران بسیار بیشتر از افزایش حقوق آنهاست، هنوز افزایش مسکن برای۷ماهه اول سال کارگران پرداخت نشده همچنین افزایش مستمری بازنشستگان تامین اجتماعی برای۵ماهه اول سال را هنوز پرداخت نکرده است. واقعیت این است که از سال۱۳۹۰ تاکنون شاخصهای کمی و کیفی اقتصادی ایران افت شدید کردند. سالها نابخردی سیاسی با شعارهای توخالی دشمن‎‎‎محور همراه با کم‌دانشی اقتصادی مدیران ارشد کشور باعث فربه شدن گروههای مافیائی قدرت و ثروت شد. با نابودی اقشار متوسط جامعه و غلتیدن آنها به دامن فقر، جمعیت فقرا اضافه و شکاف فقر یعنی فاصله درآمد فقرا با خط فقر نیز بیشتر شده، در هر دو مورد هم رکوردهای تاریخی دائماً شکسته می‌شود و در بطن خود امواج نارضایتی را گسترش می‌دهد. ناپایداری اقتصادی، کم‌آبی، آلودگی هوا، ریزگردها حتی انقراض گونه‌های گیاهی و جانوری به عنوان مسائل زیست محیطی همگی منجر به ایجاد انواع احساس ناامنی و نارضایتی در همگان می‌شود.

از سوی دیگر در نتیجه تبلیغ پرحجم خشونت سیاسی علیه دشمنان برای دانش آموزان به‌ویژه خردسالان، همان آموزه را در بزرگسالی علیه حاکمیت بروز داده می‌شود. خشونتی که امروز در سطح جامعه می‌بینیم حاصل سالهای طولانی سیاستهای خشن: جراحی اقتصادی مبتنی بر فقیرکردن اکثریت مردم از طریق کاهش قدرت خرید با چند برابر کردن قیمتها، افزایش مالیاتها، زیان‌دهی بورس، فساد گسترده اداری، نادیده گرفتن سیستماتیک حقوق شهروندی، عدم تحمل سبک زندگی متفاوت دیگران، تبلیغات سیاسی خشونت محورمبتنی بر حذف منتقدان مسالمت جو، بازداشتهای فله‌ای، برگزاری غیرمعمول دادگاهها، زندانی کردن منتقدان سیاسی، انتخاب روشهای خشن حاکمیت در برخورد با هر پدیده اجتماعی و... ناهمسو است. برای کارشناسان قابل پیش‌بینی بود این سیاستها و اقدامات خشونت آمیز، در نهایت منجر به بروز چالشهایی اساسی میان مردم و حاکمیت خواهد شد.

همزمان برخوردهای خام خشن انواع نهادها و سازمانهای دولتی، نیمه دولتی، نیمه خصوصی با پدیده‌های اجتماعی به‌ویژه برخوردهای فراقانونی به حجاب در چند ماه اخیر امواج نارضایتی را در حد وسیعی گسترش داد تا شرایطی به‌وجود آورد که مرگ مهسا امینی بتواند یکباره تمام نارضایتی‌های اقشارمختلف جامعه را منفجر کرده آن را پرچم‌داری کند تا همانطور که تنها درنای مهاجر که به نام امید خوانده می‌شود امسال دو روز زودتر به ایران آمده، بارقه‌های امید زودرسی برای تغییرات اساسی در کشور برای همه معترضان کشور بوجود آورد. انعکاس امواج این اعتراضات در خارج از کشور به صورت تظاهرات انبوه ایرانیان خارج از کشور درحدی بود که سابقا به هیچ‌وجه سابقه نداشته و حاصل آن سردرگمی حاکمان، برآمدن چهره‌هایی جدید مخالف، ایجاد انواع جدید فشارهای سیاسی بین‌المللی، تحریم های جدید و.... علیه دولت ایران بود. عمق شکست استراتژیک سیاست خارجی آنجا معلوم می‌شود که نخست وزیر کانادا از احتمال تغییر رژیم ایران سخن گفت! امروز اگر حاکمیت نتواند درک دقیقی از نیروهای اجتماعی کشور و اشتباهات، به‌ویژه روشهای خشونت بار قبلی خود را ادامه دهد آنگاه دیگر امتیازدهی از نوع مصوبه اخیر افزایش حقوقها هم چاره ساز نخواهد بود. درنهایت عواقب اشتباهات را هنگاهی خواهد شناخت که دیگر تنها چاره، به‌ناگزیر تسلیم به قدرت مقابل است.

باید در نظر داشته باشیم که بر اثر پیشرفتهای تکنولوژیکی به‌ویژه گسترش نفوذ اینترنت، دهکده جهانی، ...، سرعت سیالیت جوامع کنونی دیگرگونه شده و بسیار سریعتر از گذشته است. اکنون در عین اینکه تضاد طبقاتی کارکرد خود را در کنار سایر تضادهای جامعه حفظ کرده ولی به دلیل سرعت سیالیت ذکر شده همیشه نمی‌تواند نقش اصلی را مانند گذشته در تحولات اجتماعی ایفا نماید. به دلیل عدم ثبات اقتصادی حتی اقشار مرفه محافظه کار جامعه هم اطمینانی از آینده خود ندارند، پس در ایران ممکن است در شرایطی سایر تضادهای اجتماعی به صورت تضاد عمده، نقش برجسته‌تر و اثربخشی اصلی را برعهده بگیرند. در ایران در طول۷هفته پیش، مطالبات زنان برای رفع مسئله حجاب توانست نقش اصلی را در گردهم آوردن همه ناراضیان، از شمال شهر تا جنوب شهر، بدون توجه به مشکلات معیشتی مردم و حقوق و مستمری‌های معوقه، ایفا کند. اگر طرفین دعوای تنشهای کنونی داخل ایران بویژه جوانان به دیدگاههای جامعه شناسان درمورد تضادهای اجتماعی، توجه ویژه نداشته باشند بدیهی است که از مسیر اهدافشان منحرف خواهند شد و درنهایت، قطعا آنها پیروز میدان نخواهند بود.

اکنون اوج ناکارآمدیهای دولت گرفتار در بحرانهاست. درطول۷هفته در اکثر دانشگاهها و شهرها انبوه تظاهرکنندگان، تغییرات اساسی را خواستارند. براساس گزارش ایسنا در چهلمین روز قتل مهسا امینی در شهر کوچک سقز و بر سر مزار او ده هزار نفر در مراسم شرکت کردند. حوادثی چون شاهچراغ شیراز و ریزش متروپل در آن روز نتوانست این واقعه را کمرنگ کند و فقط عدم کارایی و ضعف کنترل امنیتی حاکمیت رابرای مردم تداعی کرد. اخیرا خشونت ماموران نیز تشدید شده است.

در هنگام بحرانهای اجتماعی قبلی، ترکیب یکدست حاکمیت همه سرمایه اجتماعی خود را مصرف کرده، اکنون سرمایه دیگری جز خشونت برای هزینه کردن ندارد ولی تلاش برای انکار خشونت ماموران، کوچک نمایی و اعلام خاتمه اعتراضات، اینکه برای فرافکنی خشونتهای ماموران معترضان را به عنوان تعلیم دیده غربی‌ها بنامند، هم فقط نتیجه‌های اشتباه به بار آورده است یعنی خشونت بیشتر حکومت در آینده به معنی خودکشی زودرس اوست. چاره دیگر اینست که حاکمیت ترکیب کنونی خود را بازتعریف کند. در اینصورت هم گروههایی که قبلا در ترکیب حکومتی ظاهر شده‌اند عمده سرمایه اجتماعی خود را در مواقع بحرانی قبلی مصرف کردند و فقط بخش بسیار رادیکال اصلاح طلبان حکومتی، سرمایه اجتماعی مختصری برایشان مانده که در صورت مشارکت در حکومت امکان ارائه به مردم را دارند ولی دراینصورت حاکمیت باید محاسبه کند به چه میزان میتواند اعتماد مجدد آن گروه از مردمی را جلب کند که خواهان نوعی گذار کم هزینه‌تر ولی با انجام تغییرات ساختاری بزرگ مثل برگزاری رفراندوم، انتخابات آزاد و تغییر قانون اساسی هستند که حقوق کامل شهروندی مردم را خارج از اختیار صاحبان قدرت تضمین می‌کند؟

از فردوسی یادی کنیم:

از ایران، یکی لشکر آمد، به جنگ  /  که شد، چرخِ گردنده را، راه تنگ

چهل روز یکسان، همی جنگ بود  /  شب و روز گیتی، به یک رنگ بود



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |