غلامرضا رحیمی
کارشناس مدیریت پروژه
وقتی شمار بسیاری از مردم معیشت خود را به افزایش روز به روز قیمت زمین و مسکن گره بزنند، عجیب نخواهد بود که اگر خود، یکی از این جماعت نباشیم و یا در اطراف خود تعدادی از این جمعیت را ببینیم. و عجیبتر نخواهد بود که ببینیم خیلی از این جماعت شغل اصلی خود را رها کرده و به آن پرداختهاند. و هر کدام از این سفره بزرگ، سودی به اندازه بخت و رانت اطلاعاتیاش ببرد. اخیرا که جمع بیشتری از اقتصاددانان و کارشناسان شهامت بیشتری یافته و با صدای بلندتری به معرفی خسارات این نوع ثروت اندوزی پرداخته اند، اینگونه فهمیدیم که این جماعت بیشتر سود خود را از زمینخواری و یا دسترسی به اطلاعات طرحها ی بزرگ شهرداریها و سایر ارگانها و نه تولید ساختمان میبرند. در میان جمعی از آشنایان که اتفاقا تخصصهای بیربطی با این صنعت دارند، وقتی که این موضوع را طرح کردم، بناگاه متوجه شدم که همین چند مصاحبه روشنگر این اقتصاددانان بر آنها بسیار سنگین آمده و یکی از همین جمعیت به من گفت کسی که میگوید بهطریقی زمین را باید از گردونه معاملات مسکن خارج کرد، حرفی کهنه وکمونیستی را تکرار میکند و این مخالف آزادی معامله و تجارت است. گفتم خوب حکومت در کشورهای غربی سرمایهداری هم گاهی برای تنظیم بازار و جلوگیری از ورشکستگی کسب و کارها در بازار دخالت کرده و حتی کنترل بانکها که مادر سرمایهداری هستند را هم به عهده میگیرد، حالا چه اشکالی دارد که اگر با خارج کردن زمین از معادلات مسکن بتوان مشکل تورمهای دو رقمی کشور و هدایت سرمایهها را به سایر بخشهای تولیدی حل کرد؟ دیگری گفت پس تکلیف این صنعت بزرگ چه میشود؟ گفتم منظورتان این است که اگر از این صنعت، قیمت زمین را خارج کنیم، صنعت ساختمان متوقف می شود؟ گفت اگر متوقف نشود حداقل سرمایهها از آن خارج میشود.گفتم من فکر نمیکنم زمین خواری یا تعیین قیمت دستکاری شده زمین، به معنی حق آزادی معامله باشد. در اینجا یکنفر منصف از میان جمع به کمکم آمد و گفت خب چه اشکالی دارد که سود در این صنعت متوجه تولید و اصل کار یعنی ساختمان سازی بشود، نه آنکه هدف گرانی زمین باشد، زمین که کالای تولیدی نیست؟