دکتر هاشم اورعی- استاد دانشگاه صنعتی شریف- در پایان هرسال میلادی مجله معتبر اکونومیست کشوری را به عنوان کشور برتر سال برمیگزیند. معیار انتخاب بزرگی، موفقیت اقتصادی و یا رفاه مردم نیست بلکه ملاک بیشترین پیشرفت در طول سال است.
اکونومیست اعلام میکند انتخاب کشور برتر در سال 2021 کار دشواری بوده است. همهگیری کووید-19 هنوز جهان را تسخیر کرده و علیرغم موفقیت چشمگیر دانشمندان در دستیابی به واکسن، توزیع ناعادلانه آن کام جهانیان را تلخ کرده است. در سال گذشته میلادی در روسیه رهبر مخالفان سیاسی پوتین به زندان افتاد، در آمریکا طرفداران ترامپ به ساختمان کنگره حمله کردند و اتیوپی و میانمار به جنگ داخلی کشیده شدند، ولی در تعداد معدودی کشورها اتفاقات مثبت و امیدوارکنندهای روی داد.
در کشور کوچک ساموا با کمتر از 200 هزار نفر جمعیت، دادگاه عالی با دفاع از قانون اساسی حزب حاکم را پس از 33 سال از قدرت کنار زد و راه را برای اصلاحات هموار کرد. در مولداوی، یکی از فقیرترین کشورهای اروپا که مدتها توسط ثروتمندان روس برای پولشویی مورد استفاده قرار میگرفت رئیس جمهور جدید با دادن وعده قطع ارتباطات مشکوک با روسیه موفق شد کنترل پارلمان را به دست آورد.
تنها یک سال پیش زامبیا کشوری ورشکسته و با فساد گسترده بود ولی در این مدت کوتاه توانست دوباره به دموکراسی بازگردد. در ماه اوت رهبران سیاسی این کشور سعی کردند با تقلب گسترده در انتخابات قدرت را حفظ کنند ولی مردم این کشور با چنان اختلافی به رهبر مخالفان رای دادند که نقشه آنها نقش بر آب شد. در مدت چهارماه رئیس جمهور جدید موفق شده است با صندوق بینالمللی پول به توافق برسد، یارانههای غیرضروری را کاهش داده و مبارزهای جدی را با فساد آغاز کند.
لیتوانی نیز در سال 2021 برای دفاع از دموکراسی سینه سپر کرد. علیرغم اینکه جمعیت این کشور کوچک حوزه بالتیک کمتر از 40 شهر در چین است، زیر بار فشار پکن نرفته و اجازه داد تایوان در پایتخت آن دفتر نمایندگی افتتاح کند. لیتوانی در مقابل فشار همسایگان خودکامه خود نیز کمر خم نکرد و به مخالفان سیاسی روسیه و بلاروس پناه داد. اما لیتوانی هم با چنین اقدامات ارزندهای نتوانست جام قهرمانی سال 2021 را بالای سر ببرد.
ایتالیا برنده این مسابقه شد، نه بهخاطر قهرمانی در مسابقات فوتبال اروپا یا برنده شدن در جشنواره موسیقی یورو ویژِن، بلکه در عالم سیاست. این کشور همواره بخاطر انتخاب سیاستمداران ناشایستهای از جمله سیلویو برلوسکونی مورد شماتت رهبران اروپایی بوده است و به دلیل ضعف حکمرانی، مردم ایتالیا در سال 2019 فقیرتر از سال 2000 بودند. لیکن در سال 2021 با انتخاب ماریو دراگی به عنوان نخست وزیر همه چیز تغییر کرد. با روی کار آمدن فردی متخصص، با تجربه و برخوردار از اعتبار بینالمللی همانطور که نگارنده در سرمقاله مورخ ۹ اسفند ۱۳۹۹ تحت عنوان «ایتالیا، درسی از دموکراسی» پیشبینی کرده بود، مسیر توسعه این کشور هموار گردید. سوپر ماریو موفق شد سیاستمداران را راضی کند که اختلافات خود را کنار گذارند و دولتی متشکل از همه طیفهای سیاسی از چپ تا راست تشکیل داد. بدین ترتیب برنامه اصلاحات اقتصادی بهگونهای به تصویب رسید که راه برای استفاده این کشور از تسهیلات مالی جامعه اروپا باز شود. نرخ واکسیناسیون در ایتالیا در زمره بالاترینها در اروپاست و پس از شرایط سخت اقتصادی در سال 2020، در سال گذشته از آلمان و فرانسه پیشی گرفت. البته این واقعیت را نمیتوان نادیده گرفت که ممکن است این دوران طلایی حکمرانی در ایتالیا طولانی نباشد و مردم این کشور بار دیگر فرد شایستهای را برای کرسی نخست وزیری انتخاب نکنند. ولی باید قبول کرد که ایتالیای امروز بهتر از ایتالیای پایان سال 2020 است و به همین دلیل برنده مسابقه کشور برتر جهان در سال 2021 شده است.
بیان مطالب فوق حاوی دو درس برای ملت ایران است. اول اینکه کشور کوچک لیتوانی به ما نشان میدهد که تنها راه ایستادگی در مقابل خواستههای ناحق قدرتهای بزرگ سر دادن فریاد مرگ بر این و آن، به آتش کشیدن پرچم در پارلمان و حمله به سفارت نیست و اینها بیشتر به شعار میماند تا اقدامی منطقی در راستای منافع ملی کشور. نکته اساسی دیگر این که مهمتر از برخورداری از منابع طبیعی سرشار از جمله انرژی، نیروی انسانی و موقعیت ارزنده استراتژیک در موفقیت همهجانبه یک کشور سپردن کار به کاردان است. اگر قرار بود موارد فوق برای رسیدن به توسعه و رفاه جامعه کافی باشد امروز کشور ما باید در راس کشورهای مرفه جهان قرار داشت و حال آنکه واقعیت عکس آن است. مردم ایتالیا که اتفاقاً از نظر فرهنگی و اجتماعی از اشتراکات زیادی با ما برخوردارند، یک بار شاید هم اتفاقی فرد موجهی را انتخاب کردند و زمام امور را به وی سپردند و تنها یک سال بعد در حال چیدن میوه انتخاب صحیح خود هستند. ولی ما هر چند سال یکبار در نهایت غفلت، بیتجربگی و بیتدبیری کار را به این و آنی میسپاریم که حتی خودشان هم نمیدانند چه میخواهند بکنند.
موفقیت یک کشور قطعاً اتفاقی نیست و لازمه آن سپردن کار به افراد متخصص، با تجربه و البته وطنپرست است. مادامی که مطابق معمول معیار انتخاب مدیران کشور انقلابی بودن که امروز دیگر مردم معنی و مفهوم آن را هم نمیدانند، بالا رفتن از دیوار این سفارت و مشارکت در آتش زدن آن دیگری و البته حفاظت کامل از بیتالمال برای جلوگیری از انتقال آن به کانادا و دیگر نقاط جهان و مبارزه همهجانبه با فساد از طریق ممنوعیت افشای دارایی مسئولان باشد، نمیتوان انتظار تحول داشت.
آقای دراگی انقلابی نیست ولی مدیر است. باید به نقطه آغازین برگردیم و قبول کنیم که این دو واژه یعنی انقلابیگری و مدیریت اساساً در تناقضند. موفقیت نخست وزیر ایتالیا به این دلیل است که در گام اول او سیاستمداران و مردم کشورش را به خودی و ناخودی و شاید هم بیخودی تفکیک نکرد. اما در کشور ما علیرغم اینکه جامعهشناسان هشدار میدهند که جامعه ایران به شدت دوقطبی شده و دو بخش جامعه هر روز از یکدیگر فاصله بیشتری میگیرند به طوریکه به دو ملت در یک سرزمین تبدیل شدهاند و در چنین شرایطی فروپاشی اجتماعی غیر قابل اجتناب است، هیچ صحبتی از آشتی ملّی به میان نیامده و دو طیف جامعه در مسیر مخالف در حرکتند.
و کلام آخر اینکه ماریو دراگی پس از اخذ مدرک دکترای اقتصاد از MIT در آمریکا، بیش از یک دهه در دانشگاه فلورانس ایتالیا به تدریس و تحقیق پرداخت و مطابق معمول از دانشگاه به اقتصاد و در نهایت سیاست گام نهاد. اما در کشور ما مسیر برعکس است. سکان اقتصاد، سیاست و همه امور به دست کسانی سپرده میشود که کمترین تخصصی ندارند و با نقد کردن کوپن خود از انقلاب با سعی و خطا مملکت را گردانده و این چرخه باطل همچنان ادامه مییابد. البته پس از فرارسیدن تاریخ انقضاء صندلی مدیریتی را به دیگری از همان قماش تحویل داده و به قول خودشان به خانه خود یعنی دانشگاه بازمیگردند تا به دیگران درس مملکتداری بدهند! بله دوستان هم آن استاد دانشگاه است و هم این، ولی،
میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه