اقتصاد ایران در شروع دهه 1400 یکی از پیچیده ترین و دشوارترین دوره های خود در تاریخ 100 سال تازه سپری شده را تجربه می کند، اما دادن پیشنهادهای کارآمد و دارای قابلیت اجرا برای بخشهای مهم اقتصاد ایران باید در دستور کار فعالان اقتصادی و کارشناسان قرار گیرد؛ این پیشنهادها البته باید در دستور کار نهاد دولت و نهاد قانونگذاری قرارگیرد تا بشود با همگرا کردن و هم افزایی نیازهای ایران و داراییهای آن از سوی دولت و بخشهای غیر دولتی به راهکارهای مهم ومفید رسید.
محمد پارسا، رئیس هیئت مدیره فدراسیون صادرات انرژی، در گفتگو با خبرنگار جهان اقتصاد ضمن بیان مطلب فوق اظهار داشت: با توجه به جنس فعالیتهای اقتصادی و تجربه حضور در سطوح نهادهای کارفرمایی به نظر میرسد باید گامهایی بلند برای تبدیل دارایی بزرگ ایران به درآمد در بستر استفاده از دارایی بزرگ ایران در حاملهای انرژی و به ویژه گاز برداریم .
وی تصریح کرد: واقعیت تلخ این است که سیاستهای اشتباه اقتصادی اتخاذ شده در همه سالهای سپری شده از سوی دولتهای گوناگون و البته ترفندهای برخی ازکشورها به این نتیجه منجر شده که ایران به مثابه دومین دارنده ذخایر گازی و سومین تولیدکنندهی گاز طبیعی در جهان نتواند این دارایی ارزشمند را به درآمد ارزی قابل اعتنا تبدیل کند.
وی ادامه داد: این در حالی اتفاق افتاده است که رخدادهای جهانی در اقتصاد گاز و بازیهای پیچیده قدرتهای جهانی قیمت گاز را در زمستان امسال به اوج می رساند و ایران می توانست درآمد ارزی مناسبی با صادرات گاز به دست آورد.
پارسا بیان کرد: هسته سخت این سیاستهای ناکارآمد درباره مدیریت و اقتصاد گاز به قیمت گذاری این کالای ارزشمند برمی گردد که نماد چیره شدن سیاست بر اقتصاد در این بخش است و برای اینکه با نتیجه این روش ناکارآمد و به بیراهه کشاننده اقتصاد گاز در ایران بیشتر آشنا شویم یاد آور میشوم ایران در حالی که سومین تولید کننده گاز در دنیا است چهارمین مصرفکنندهی گاز در جهان پس از آمریکا، روسیه و چین هست.
وی مطرح کرد: آمارهای ارائه شده از سوی مراکز تولید کننده اصلی آمار در این باره نشان می دهد، از کل گاز مصرفی در ایران به طور متوسط حدود 20 درصد گاز در بخش خانگی، ۵ درصد در بخش تجاری و عمومی، 30 درصد در بخش صنعت، ۲۷.۵درصد در نیروگاهها و حدود۱۰درصد مصرف می شود و بقیه در فرآیندهای تولید گاز و نفت و تلفات انتقال گازمصرف میشود.
وی با بیان اینکه کل میزان صادرات گاز ایران نیز تنها در حدود ۵درصد میزان تولید گاز کشور است گفت: واقعیت عجیب تر رخ داده در این فرایند اشتباه «سیاست گذاری قیمتی» این است؛ بخش های گوناگونی که استفاده کننده این کالا هستند، به دلیل رانت نهفته در دل این سیاست قیمتگذاری ناکارآمد تلاشی برای استفاده اقتصادی و مدیریت انرژی مصرفی ندارند و میدانند که هرچه بیشتر گاز مصرف کنند بیشتر رانت نصیبشان می شود.
پارسا تاکید کرد: روند ناکارآمد اقتصاد گاز، کریدوری بازکرده که هرچه در این کریدور جلوتر می رویم باریک و باریک تر می شود و این شرایط با همزمانی تحریم های آمریکا و کاهش توسعه میدان های گازی با و درآستانه زمستان 1400، بیم جدی برای کمبود گاز تولیدی نسبت به تقاضا وجود دارد و صادرات اندک گاز نیز با تهدید روبه رو میشود.
وی خاطرنشان کرد: پیش بینی می شود دولت سیزدهم نیز همانند دولتهای پیشین با جایگزین کردن مازوت و برش سنگین و گازويیل به جای گاز و قطع کردن گاز نیروگاهها، جیره بندی و قطع گاز کارخانه های عمده صنعتی در روزهای بسیار سرد و توقف صادرات گاز را در دستور کار قرار دهد .
وی ادامه داد: در این وضعیت، آلودگی بیشتر هوا در کشور، از دست رفتن در امد ارزی حاصل از صادرات گاز و بی اعتمادی بیشتر خریداران گاز ایران و افزایش قیمت تمام شده واحدهای صنعتی از دستاوردهای ناامید کننده این تصمیمهای تکراری است.
وی در پاسخ اینکه بتوانیم در زمان باقی مانده از فرصت برای استفاده بهینه از منابع گاز در جهان استفاده کنیم و جلوی هدر روی این کالای راهبردی را بگیریم چه باید کرد؟ گفت: پیش و بیش از اینکه به راههای اجرایی در این باره بپردازیم لازم است به اقتصاد سیاسی برگشت کرده و ازاجزای این مقوله برای اصلاح ساختاری در دراز مدت بهره ببریم و به این معنا که باید یک همگرایی سیاسی در میان نهادهای اصلی تصمیم گیر درباره اصلاح ساختاری قیمتی برای مصرف کنندگان اصلی گاز پدیدار شود.
پارسا عنوان کرد: بدون این همگرایی و یکپارچه شدن دیدگاه از بالاترین نهادها تا نهادهای زیرمجموعه و به ویژه اقناع سازی گسترده و کارآمد شهروندان نسبت به هزینههای کوتاه مدت و فایدههای بلندمدت اصلاح ساختاری، کار به جایی نمی رسد؛ شجاعت در اصلاح باید روزی خود را نشان دهد که از روی ناچاری راه به بیراهه نرسیده باشد.
وی خاطرنشان کرد: واقعیت این است که برداشتن سایه ترس از آزادسازی قیمت گاز که بدون تردید شرط اول و آخر برای مدیریت بهره ور از این ثروت بزرگ است با متقاعد کردن شهروندان از راه پرداخت مابهالتفاوت قیمت گاز آزاد و قیمت دستوری باید همراه باشد و باید به همه شهروندان از منافع این طرح سودی برسد.
وی با بیان اینکه دولت جدید بررسیهای لازم در رابطه با تغییر نظام یارانهای و تخصیص کارت انرژی به هر شهروند را در دستور کار قرار دهد تصریح کرد: دادن سهمیه گاز قابل خرید و فروش در بازاری که باید درست شود پس از تعیین حد استاندارد (متوسط) مصرف متناظر با میزان گاز لازم برای گرم کردن یک خانهی با متراژ معین و دمای معین و افزایش جدی تعرفهی مصرف گاز بیش از این حد و واریز درآمد حاصل از این افزایش قیمت در یک حساب خاص و توزیع این درآمد بین ایرانیان یک گام ضروری است.
وی عنوان کرد: برخی محاسبههای کارشناسانه نشان میدهد درآمد غیرمستقیم حاصل از کاهش مصرف گاز برای دولت بسیار بیشتر از درآمد مستقیم حاصل از تعرفهی بالاتر است و بنابراین دولتها باید از حسابگریهای سخت گیرانه دوری کرده و با دست و دل باز اقدام به بازتوزیع تمام درآمد مستقیم حاصل از تعرفهی بالاتر خانوارها اقدام کنند.
پارسا با بیان اینکه به نظر می رسد برای این بخش از کار که سختترین بخش است و شهروندان را در شرایط تازه قرار میدهد باید با آمادگی کافی وارد میدان شد گفت: برخی کارشناسان میگویند دادن اختصاص سهمیه انرژی قابل مبادله به تمام خانوارها و استفاده از سازوکارهای بورس انرژی برای قیمتگذاری آن در میان مدت می تواند به کار آید.
وی بیان کرد: دولت سیزدهم و نهادهای تصمیم ساز و تصمیم گیر اصلی باید آمادگی همراه با بروز شجاعت در تغییر پارادایم شیفت گاز را در درون هسته مرکزی سیاسی به دست آورند و حیف است ایرانیان درحالی که می توانند میلیاردها دلار ارز حاصل از صادرات گاز به دست آورند و از این ثروت ملی به کارآمدترین شکل استفاده کنند آن را هدر دهند.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه