ناصر ذاکري
عبارت "آقازاده" چنددهسال گذشته در جامعه ما، معني و مفهومي با بار منفي پيدا کردهاست. علت اين امر را بايد در حاکميت روابط و بهرهگيري مسرفانه ارباب قدرت از رانت جستجو کرد.
فراهم آوردن فرصت برابر براي همگان چه در عرصه آموزش و چه در عرصه کسبوکار، نقشي جدي در رشد و توسعه همهجانبه جوامع امروزي دارد. ايجاد فرصت برابر، موقعيتي را فراهم ميآورد تا استعدادها شکوفا شود و در قالب رقابتي منصفانه و سازنده، توانمندترين و مستعدترين افراد از نردبان پيشرفت بالا رفته و به مدارج بالاي اجتماعي دست يابند.
از سوي ديگر، نابرابري در توزيع فرصتها با دور کردن جامعه از ريل عدالت اجتماعي، موجب گسترش بدبيني و نااميدي عموم مردم و بهويژه نسل جوان شده، انگيزه فعاليت سالم و خلاقانه را از همگان سلب کرده و به مهاجرت گروهي نخبگان و تحصيلکردگان ميانجامد. بهاينترتيب جامعه امکان حرکت سالم و پرشتاب در مسير رشد و توسعه همهجانبه را از دست ميدهد.
در سالهاي پاياني حکومت پهلوي، سلطه مجموعه "هزار فاميل" که با اتکا به روابط پيچيده و تسلطشان بر کانونهاي قدرت، بر کل اقتصاد و نظام تصميمگيري حاکم شدهبودند، به اوج خود رسيدهبود. وجود و حضور محسوس اين پديده قدرتمند در جامعه، تودههاي مردم را که سنگيني اين حضور را بر شانههاي خود احساس ميکردند، به سمت حمايت گسترده و جدي از انقلاب اسلامي هدايت کرد. با شکلگيري حکومت جديد، گروهي از مديران و سياستگذاران زمام امور را در دست گرفتند که از ارزشهاي "هزار فاميلي" بسيار دور بودند. آرمان و هدف اين انقلابيهاي تازه به قدرت رسيده، استقرار نظامي نوين بود که در آن زورگويان و سلطهجويان رابطهسالار جايگاهي نداشتهباشند. هرچند تکوتوک افراد فرصتطلب هم بيترديد در صف اين مديران جديد جاي گرفتهبودند.
با گذشت زمان، و در نبود نظام نظارتي کارآمد، حضور افراد فرصتطلب و رابطهسالار بهويژه در سطح مديران مياني بيشتر و پررنگتر شد؛ افرادي که اولين خواسته و آرمانشان نه خدمت به جامعه و حل مشکلات مردم، بلکه تثبيت موقعيت خود و فرزندانشان بود. فرزندان و وابستگاني که نه با تکيه بر شايستگي و تواناييشان، بلکه فقط به دليل رابطه پدر و فرزندي به مقام و منصبي پربازده ميرسيدند، و يا با ورود به عرصه کسبوکار و دسترسي به فرصتهاي استثنايي در سايه ارتباطات "پدرجان" به سرعت ارقام داراييشان افزايش مييافت.
گذشت زمان و جديت و پايمردي پيشگامان اوليه فرهنگ رابطهسالاري (آوانگاردها!) و بهويژه اثر نمايشي موفقيت اين گروه، به تدريج قبح رابطهسالاري و رانتجويي و "جور کردن" فرصتهاي طلايي کسبوکار و ثروتاندوزي براي فرزندان و نزديکان را از بين برد.(1) ديگر پديده "آقازاده" و حضور اين نوکيسگان فرصتطلب، قابل انکار نبود.
بهاينترتيب، اينک رابطهبازي و رانتجويي به عنوان مهمترين و مخربترين آفت اقتصادمان، موجبات دور شدن جامعه از فرهنگ شايستهسالاري را فراهم ساختهاست. همچنين فراهم آوردن فرصتهاي زراندوزي، به گسترش نابرابريها و دلسرد شدن بسياري از جوانان و تحصيلکردگان کشور منتهي شدهاست.
حضور و فعاليت شرکتهاي پرتعداد دولتي و يا وابسته به نهادهاي عمومي، بهترين موقعيت را براي اين گروه افراد فرصتطلب و رانتجو فراهم ساخت. اگر فلان مدير و مقام متنفذ نميتوانست در يک تشکيلات تخصصي دولتي براي گلپسر بياستعدادش سمتي دستوپا کند، ميتوانست او را حتي با مدرک تحصيلي پايين در يک سمت نانوآبدار و در يک مجموعه غيردولتي مستقر کند. تازه در چنين تشکيلاتي ميشد بهدور از مقررات خشک و دستوپاگير بخش دولتي، عوايد بالاتري به چنگ آورد. بهتدريج با شکلگيري بخش شبهخصوصي به عنوان پديدهاي استثنايي و بسيار "خاص" در اقتصاد ما، اين مجموعهها به حياط خلوت مقامات و مديران متنفذ تبديل شدند تا دوستان و آشنايان و فرزندان را به خرج جامعه به نوايي برسانند.(2)
بهاينترتيب، نورچشميهايي که ميتوانستند فعاليتي در قالب يک تشکيلات خصوصي آغاز کنند، از رانت ارتباطات ويژه بهره گرفته و با کمک و لطف "پدرجان" قراردادهاي بزرگ و پربازده و وامهاي کلان را نصيب خود کردند. آن گروه نورچشميهايي هم که فرصت فعاليت مستقل برايشان فراهم نشد، در نهايت تواضع و بزرگواري، سمتهاي مهم و پربازده در "حياطخلوت"ها را بهعهده گرفتند تا نه به جامعه و شهروندان مظلوم، بلکه به اقتصاد خود و منسوبان درجه اول و دومشان خدمت کنند.
--------------------------------------------------
1 - به همين دليل است که ميگوييم در اين گونه موارد، جرم گروه پيشگام، جرمي نابخشودني است. زيرا از يک سو راه را براي اقبال گسترده سايرين هموار ميسازند، و از سوي ديگر بازنده بودن کساني را که حاضر به همرنگ شدن به جماعت نشوند، به رخ آنان ميکشند، و وادارشان ميکنند تا حتي عليرغم ميل باطني خود، با آنان همراه شوند.
2 - شايد علت مقاومت برخي مقامات براي حفظ اين حياطخلوتها در جنب سازمانهاي دولتي و عمومي، همين کاربرد ويژه باشد.
---------------------------------------------
با پوزش از خوانندگان محترم، به دليل فشردگي مطالب، ادامه اين مطلب را فردا در همين ستون مطالعه فرماييد.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه