ناصر ذاکری
طی چند ده سال گذشته، با وجود این که جمعیت کشور بیش از دوبرابر شده، و جمعیت دانشجو و فارغالتحصیلان دورههای دانشگاهی چندینبرابر افزایش یافتهاست، بااینحال، شمارگان کتاب در کشورمان با افت شدیدی روبرو بودهاست. پایین آمدن شمارگان کتاب، صنعت نشر را به صنعتی بسیار آسیبپذیر تبدیل کردهاست که بدون انواع و اقسام حمایتها قادر به ادامه فعالیت نیست.
افزایش هزینه تولید کتاب که نتیجه منطقی افت شمارگان است، موجب شده بسیاری از متقاضیان بالقوه کتاب، از خریدن و خواندن کتاب به عنوان اقدامی بسیار پرهزینه و لوکس خودداری کنند. به این ترتیب، بازار نشر گرفتار یک چرخه معیوب شده، که شرایط دشوار این صنعت را دشوارتر میکند: افزایش هزینه تولید موجب افزایش قیمت و کاهش تقاضا برای خرید کتاب میشود؛ کاهش تقاضا موجب کاهش شمارگان میشود؛ با کاهش شمارگان کتاب، هزینه تولید بار دیگر بالا میرود؛ و این چرخه همچنان ادامه خواهدیافت.
بیماری و ضعف مفرط صنعت نشر متأثر از عوامل متعددی است. بااینحال، بیتردید شرایط خاص اقتصادی-اجتماعی کشور در چند ده سال گذشته یکی از تأثیرگذارترین عوامل بودهاست. حاکمیت تورم دورقمی برای دورهای طولانی و سیاستهای خاص دولتها که در نهایت منتهی به افزایش بیرویه نقدینگی و رونق تجارت مستغلات شدهاست، همه فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی کشور را تحت تأثیر خود قرار داده، و طبعاً صنعت نشر نیز از این قاعده برکنار نیست.
یکی از مهمترین اقلام هزینه برای فعالیتهای مرتبط با کتاب، مثل همه فعالیتهای تجاری و فرهنگی دیگر، هزینههای مربوط به مکان است. رشد سریع اجاره دفترکار و افزایش حیرتانگیز سرقفلی واحدهای تجاری، شرایطی را پدید آورده که کسی به فکر تأسیس کتابفروشی نباشد. ازاینرو، سالهاست که برخلاف قاعده منطقی، در بازار کتاب تعداد تولیدکنندگان (ناشران) بیشتر از تعداد کتابفروشیها است (بیش از ۲٫۵ برابر)! درحالیکه در ایالات متحده امریکا تعداد کتابفروشیها بیش از ۱۰ برابر تعداد ناشران است. از ۳۱ استان کشورمان، ۱۱ استان هرکدام کمتر از ۴۰ واحد کتابفروشی دارند، و تعداد استانهای با بیش از ۲۰۰ واحد کتابفروشی، فقط ۵ مورد است! و این در حالیست که تعداد بنگاههای معاملات املاک در کل کشور بیش از ۷۲۰۰۰ واحد است، یعنی هر استان به طور متوسط بیش از ۲۳۰۰ واحد!
از سوی دیگر، با اثبات برتری ثروت بر علم، و در کنار آن، محدود شدن رقابت در بازار کار و بینیازی بسیاری از متقاضیان فرصتهای شغلی به "دانش"، موجب شده که کسی خود را نیازمند "خواندن و دانستن" نبیند. شاید این ادعا قدری اغراقآمیز به نظر برسد؛ اما متأسفانه با نگاهی هرچند سطحی به جامعه امروزمان، شواهدی فراوان برای اثبات این ادعا میتوانیافت.
در چنین فضایی، دانشجو بدون نیاز به خریدن و خواندن کتابهای متعدد، میتواند فارغالتحصیل شود. استاد کتابهای متعددی به عنوان منابع درسی معرفی نخواهدکرد، زیرا دانشجو نه پولی بابت خرید کتاب دارد، و نه تمایلی به دانستن بیشتر. چرا که دانستن بیشتر مشکلی از او را در بازار فرصتهای شغلی حل نخواهدکرد.
عامل سومی که بر ضعف مفرط و مزمن بازار نشر افزودهاست، ممیزی سختگیرانه و برخورد سلیقهای با کتاب و مؤلفان است، که گاه موجب میشود کتاب تألیفی یک نویسنده سالها پشت دیوار اداره کتاب بماند و اجازه نشر پیدا نکند. چنین برخوردهایی با کتاب و ناشر و مؤلف، انگیزه فعالیت و سرمایهگذاری در این صنعت را جوانمرگ کرده، و چشمه هرگونه خلاقیت و هنرنمایی در عرصه فرهنگ مکتوب را کور میکند.
عوامل دیگری را هم به عنوان عوامل تضعیف صنعت نشر میتوان برشمرد. اما همین سه عامل پیشگفته برای زمینگیر کردن و فرسایش تدریجی توان و بنیه این صنعت کافی به نظر میرسند.
در طول سالیان گذشته دولت به اشکال مختلف و البته با دیدی کوتاهمدت سعی کرده از نشر کتاب حمایت کند؛ گاه با اعطای تسهیلات کمبهره، گاه با تأمین مواد اولیه با قیمت دولتی، و گاه با توزیع بن کتاب ویژه دانشجویان یا خرید کتاب. اما این همه تمهیدات کوتاهمدت و هزینهای که بر بودجه دولت تحمیل شدهاست، مشکل صنعت نشر کتاب را حل نکرده، و فقط توانسته نقطه بحران این صنعت را قدری به تأخیر بیندازد.
در مقابل این اقدامات و تمهیدات کوتاهمدت، میتوان و باید به فکر برنامهای بلندمدت برای نجات صنعت نشر بود. حمایتهایی از نوع آنچه گفتهشد، فقط در کوتاهمدت میتواند آثار جزئی بگذارد، و نمیتوان با این شیوه بیماری مزمن را درمان کرد.
آشتی با کتاب و دانش، کنار گذاشتن رابطهبازی و فامیلسالاری در بازار کار، دامنزدن به رقابت علمی بین جوانان و بازگشت به شایستهسالاری، اولین بند از این برنامه بلندمدت خواهدبود. وقتی در جامعه دانستن به ارزش مبدل شود و دانایان برصدر بنشینند و قدر ببینند، طبعاً نسل جوان و دانشجوی آن جامعه طالب و متقاضی کتاب خواهدبود، حتی اگر مجبور به پرداخت قیمتی گزاف برای خرید کتاب بشود، و البته دولت هم بنی برای خرید کتاب به او ندادهباشد.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه