وزیر راه و شهرسازی در مطلبی در خصوص تله پوپولیسم در انتخابات دوازدهم که در کانال تلگرام خود منتشر کرده آورده است: با ظهور و تجلی پوپولیسم افراطی در سال ۱۳۸۴ در عرصه سیاست در ایران، اظهارات گمراهکننده تبدیل به رویه معمول از سوی برخی سیاستمداران در مصدر قدرت شد. واقعیت آن است که پدیده پوپولیسم جان سختتر از آن است که بهسادگی تسلیم واقعیت شود، از در که بیرون رود از پنجره باز میگردد.
به گزارش پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، عباس آخوندی بیان میکند: با توجه به عدم تعهدی که در نهاد این رویکرد وجود دارد، پوپولیستها هر لحظه خود را در لباس جدیدی میآرایند و حضور جدیدی پیدا میکند. هر چند، این قلم بر این باور است که هر ماری، مارمهره ندارد و هر کسی نمیتواند نقش راهبر پوپولیستی را ایفا کند؛ حتی اگر از ایراد هیچ اتهامی فروگذار نکند و از دادن هیچ وعدهای دریغ ننماید. افزون بر این، با توجه به عملکرد و سیاست پرمخاطره آنان در دولت گذشته، مردم ایران نمیتوانند به آنان و وعدههای پوشالی و بیپشتوانهشان اعتماد کنند. با این وجود، فهم سازوکار تبلیغی آنان در تشخیص تلهای که پوپولیسم برای افکارعمومی پهن کردهاست، خالی از لطف نیست.
به گمان من، آقایانی که خود را برای رقابت در انتخابات ریاستجهوری پیشِ رو آماده کردهاند کموبیش از درک این حقیقت غافل ماندهاند که با یک جامعه چندپاره و حرکت پوپولیستی کمسابقه از نظر تاریخی در ایران و بسیار بیمحابا از حیث آمادگی هزینهکردن منابع نسلهای فعلی و آتی برای پیروزی در این رقابت روبرو هستند. این وضعیت را در راهبردهای اتخاذی و اظهارات منطقی برخی از آقایان در نقد وضع موجود و یا تبعیت برخی دیگر از آنان از منطق پوپولیستی بدون درکِ ماهیت و سازوکارهای آن آشکارا میتوان دید.
این نقدها اغلب فارغ از این حقیقت صورت میگیرند که پوپولیسم نقد ندارد و سراب آزمون شدنی نیست. نداشتن تحلیل صحیح از وضعیت پوپولیستی حاکم بر دولت موجود و شیوهی کارِ آن، موجب اتخاذ سیاستهای رویارویی ناصحیح از سوی رقبا میشود و از هماکنون آنان را در وضعیت شکست قرار میدهد. این یادداشت بطور گذرا به شناخت مولفههای حرکتهای پوپولیستی و فرایندهای ارتباطگیری آن با جامعه به ویژه در ایران میپردازد. شاید توسعهی آگاهی از سازوکار پوپولیسم کمک به ارتقا و بهبود برنامههای نامزدهای انتخاباتی بهطور عام گردد.
پوپولیسم در کشورهای گوناگون دارای آثار مثبت و منفی متفاوت و با مراتب مختلفی بوده است، لیکن از آنجا که عمدتا با فریب، ناکارآمدی، اتلاف منابع و توسعه استبداد همراه بوده است، تصویر عمومی آن در سطح جهان منفی است. هرچند این پدیده در کشورهای مختلف عمدتا در بستر رویکرد راست افراطی ظهور و توسعه یافتهاست، اردوگاه چپ نیز از آن بیبهره نبودهاست. در میان رهبران پوپولیست، هیتلر یک نمونه تمام عیار است.
البته همقطاران وی چون موسولینی و استالین نیز از دو اردوگاه متفاوت نمونههای قابل ذکر دیگری هستند. پوپولیستها با عبور از رهبران و نهادهای اجتماعی و مخاطب قراردادن مستقیم تودههای مردم، موتور حرکت خود را بهراه میاندازند و سعی در بیاعتبار سازی هر آنچه دربرابر آن قرارگیرد دارند. این حرکتها معمولا ضد برنامهریزی معمول و با مخالفت آشکار با یک و یا گروهی از نخبگان و یورش به توافقها و قراردادهای بینالمللی که توسط مسئولان پیشین تایید و امضا شدهاند شکل میگیرند. ملیگرایی افراطی که ظرفیت برانگیزانندهی قوی دارد، به عنوان یک راهبرد اساسی عنصر شتابدهندهی حرکتهای پوپولیستی است.
مهمترین ویژگی پوپولیسم ماهیت ضد نخبگی، ساختارشکنی و بیاعتبارسازی نهادهای اجتماعی بهویژه نهادهای مرجع است. رهبران پوپولیست با متهم ساختن یک و یا گروهی از نخبگان به سوءاستفاده از قدرت، فساد و ویژهخواری با یک تیر چند نشان میزنند. آنان با درگیر شدن با بزرگان، موقعیت خود را در جامعه ارتقا میدهند.
این یک مثل قدیمی است که برای آنکه کسی خود را در جامعه بسیار بیش از آنچه هست نشان دهد باید با بزرگتر از خود درگیر شود. در این ارتباط برد و باخت مهم نیست. همینکه درگیری رخ دهد و بزرگتری به دام شما بیفتد و تن به درگیری دهد، آن شخص به هدف خود رسیدهاست. این همان اتفاقی است که در انتخابات سال ۱۳۸۴ رخ داد.
راهبرد ضدنخبگی، یک راهبرد بنیادین در حرکتهای پوپولیستی است و بهطور مرتب بازتولید میشود. لذا هر از چندگاهی فقط سمت و سوی یورش تغییر میکند و گروه جدیدی از نخبگان هدف قرار میگیرند. آخرین نمونهی اجرای این راهبرد را؛ فارغ از ارزشگذاری بر محتوای آن در اجرای نمایش درون مجلس و بیحرمتی به روسای دو قوه دیدیم. البته در آینده میتوان انتظار داشت کسان دیگری مورد هدف قرار گیرند.
من میفهمم که بسیاری از شهروندان وقتی با چنین ادبیاتی از سوی برخی نامزدها مواجه میشوند که آشکارا میخواهند رای آنان را با وعدههای پوشالی بخرند، آنان را گمراه کنند و فریب دهند، ممکن است از مشارکت در انتخابات دلزده شوند. ولی از قضا، تنها راهکارِ مبارزه با این تفکر حضور فعال در انتخابات و استفاده از حق قانونی "من یک رای دارم" است. فقط با رای میتوان دستِ رد به سینه این افراد زد. راهکار مشارکت حداکثری است.