جمعه 10 فروردین، 1403

کدخبر: 112971 19:22 1399/07/04
مقاله یا هندوانه؟!

مقاله یا هندوانه؟!

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
مقاله یا هندوانه؟!

مقاله یا هندوانه؟!

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

دکتر هاشم اورعی، استاد دانشگاه صنعتی شریف

چندین سال است که جامعه علمی کشور سخت مشغول فعالیت است و ما به خود می نازیم که علم توليد مي كنيم. البته چنانچه نگاهي كيلويي به علم و تحقيق داشته و محصول آن را با تعداد مقالات منتشر شده بسنجيم، كاملاً موفق بوده ايم. دانشگاه مزرعه نيست كه بتوان محصول آن را با تعداد هندوانه ارزيابي كرد. دانشگاه بايد در تعليم و تربيت نيروي متخصص مورد نياز كشور، رفع تنگناها از طريق تحقيقات و ارتقاء فرهنگي جامعه نقش آفريني كند. اما دانشگاه هاي ما به وظيفه و رسالت خود عمل مي كنند؟ دانشگاهي كه در آن اثري از نقد بي پروا و منصفانه نباشد، دچار سياست زدگي باشد، گرفتار انزواي جغرافيايي بوده و ارتباطش با جهان قطع باشد، قطعاً نمي تواند در صحنه اقتصادي، صنعتي، اجتماعي و فرهنگي كشور تاثيرگذار بوده و ناگزير در محيطي بسته به تدريس گفتمان هاي نامربوط دل خوش خواهد كرد.

بخش بزرگي از ابتذال در نظام آموزش عالي كشور گسترش بي رويه انواع و اقسام دانشگاه هاست. در هر شهر و روستا رشته هاي مختلف تا مقطع دكترا تاسيس كرده ايم تا وزراء و وكلاي عزيزمان علم توليد كنند، دكترا بگيرند و استاد دانشگاه شوند و همانطور كه چندي پيش شاهد بوديم براي خودشان سابقه كار دست و پا كنند. به حال آن كشور بايد گريست كه از ميان تحصيلكردگان دانشگاهي آن بيشترين بيكاران در رشته هاي كامپيوتر، محيط زيست و هنر بوده و كمترين بيكاران فارغ التحصيل رشته دامپزشكي باشند و در اين آشفته بازار آموزش عالي، اين روزها شاهد آنيم كه دانشگاه پيام نور يعني همان دانشگاهي كه متعلق به وزارت علوم ماست، براي جذب دانشجو بدون هرگونه محدوديت در رسانه هاي جمعي تبليغ مي كند. فقط همين مانده كه اين مراكز به اصطلاح آموزش عالي كه نام دانشگاه را يدك مي كشند، اتوبوسي در ميدان انقلاب داشته باشند و فرياد بزنند "بپر بالا بريم توليد علم كنيم"!

بگذريم و نگاهي به نقش علم در حوزه  علوم كاربردي بياندازيم. اساساً زنجيره بدين صورت است كه نتيجه تحقيقات علمي به فناوري تبديل شده و در صنعت مورد استفاده قرار مي گيرد. در ادامه اين فرايند و با ارتقاء سطح فناوري در نهايت رفاه اقتصادي و اجتماعي افزايش مي يابد. بدين ترتيب اولين حلقه ي زنجير مراكز علمي و تحقيقاتي بوده و بهره بردار نهايي جامعه است. چنانچه اين مسير و فرايند به صورت صحيح طي شود خروجي آن در صنعت خودرو مرسدس بنز مي شود ولي در روش ما خروجي همان پرايد خودمان است!

دانشگاه وقتي جايگاه پيدا مي كند كه فعاليت هاي تحقيقاتي آن بر مبناي تقاضاي واقعي بوده و ارتباط معني داري بين دانشگاه و صنعت برقرار باشد. در بخش آموزش هم رسالت دانشگاه تربيت جواناني است كه با پيوستن به بازار كار گره اي از مشكلات كشور گشوده و به كمك چرخاندن اقتصاد كشور بيايند. اما امروز محققين دانشگاهي فعاليت هاي تحقيقاتي خود را به چاپ مقاله خلاصه كرده و انگيزه اصلي دانشجويان هم چاپ مقاله براي گرفتن پذيرش و رفتن از كشور است! در اين بخش در حاليكه از ميان 3/1 ميليون تحصيلكرده دانشگاهي بيكار، بالغ بر 300 هزار نفر فارغ التحصيل رشته هاي مهندسي هستند، شاهد آنيم كه يك سوم دانشجويان كشور در رشته هاي مهندسي و 8% در رشته ي كامپيوتر مشغول تحصيلند. به عبارت ديگر هيچ ارتباطي بين نياز جامعه و ظرفيت دانشگاه ها وجود نداشته و شاگرد اتوبوس آموزش عالي كشور كماكان فرياد مي زند "بپر بالا بريم علم توليد كنيم". با ادامه اين روند و با توجه به افزايش شديد نرخ ارز، شايد آن روز برسد كه تعداد مهندسين كامپيوترمان بيشتر از كامپيوترها شود!

بله دوستان، واقعيت اين است كه حلقه اول زنجير يعني تبديل تحقيقات به فناوري پاره شده و مسئولين عزيزمان در آموزش عالي به دليل ناتواني در حل مساله، صورت آن را عوض كرده و اقدام به تحريف تعاريف نموده اند. در چنين فضايي وزارت علوم به گونه اي صحنه آرايي كرده كه استخدام، ارتقاء، پذيرش در دوره دكترا و همه چيز لنگ مقاله علمي است. در پي ناتواني در اتصال حلقه تحقيقات به فناوري، به جاي اينكه مقاله علمي را عامل انتقال نتايج علمي بدانيم، آن را صرفا به ابزاري براي رسيدن به اهداف شخصي خود تبديل كرده ايم. بدين ترتيب در فعاليت هاي علمي و تحقيقاتي، كيفيت كنار نهاده شده و تنها معيار كميت است، غافل از اين كه توليد مقاله علمي با توليد هندوانه كمي تفاوت دارد. با كيلويي شدن فعاليت هاي تحقيقاتي از طريق شمردن تعداد مقالات، جامعه علمي كشور بر خود مي بالد كه در توليد علم به موفقيت هاي چشمگيري دست يافته است. اما واقعيت اين است كه همه ما دانشگاهيان نيز با تن دادن به تغيير تعاريف و فاصله گرفتن از نياز جامعه در اين ناكامي سهيم هستيم. حال در اين آشفته بازار نظام آموزش عالي كشور، در كمال نابخردي بحث مقاله ISI را پيش مي كشيم و همه امتيازات محققين را به آن گره مي زنيم. چنانچه قرار باشد مقالات به لحاظ كيفي دسته بندي شوند، قطعاً بايد الويت را به آن دسته از مقالاتي داد كه مرتبط با رفع نيازهاي جامعه باشد. وقتي كه ما معيار ارزيابي را ISI قرار مي دهيم يعني خروجي حلقه اول زنجير را در زباله دان قرار داده و خود سخت سرگرم توليد علميم و كاري هم به خروجي آن نداريم. وقتي كه ادامه حيات محققين دانشگاهي يعني ارتقاء را در گرو تعداد مقالات قرار مي دهيم و از طرف ديگر بدليل قطع اتصال حلقه اول زنجير با حلقه هاي بعدي تقاضايي وجود ندارد، در واقع نظام آموزش عالي ما با صداي بلند فرياد مي زند كه همه چيز مثل هندوانه كيلويي است و وقتي كه پذيرش و فارغ التحصيل شدن در مقاطع تحصيلات تكميلي تابعي از تعداد مقالات بوده و ميزان اثرگذاري آن در رفع نيازهاي جامعه به هيچ وجه موردنظر قرار نمي گيرد، نتيجه آن مي شود كه در ميدان انقلاب تعداد مقاله فروشي بيشتر از هندوانه فروشي است و اين اصلاً جاي تعجب ندارد چون ما خودمان تعاريف را اين گونه عوض كرده ايم.

با كمال تاسف بايد اين واقعيت را قبول كنيم كه طراحان آموزش عالي كشور با عوض كردن صورت مساله، كل ماجرا يعني علم و تحقيقات و فناوري را به مسخره گرفته اند! با كمي اغراق مي توان گفت فعاليت هاي تحقيقاتي و مقالات علمي ما طوري طراحي شده اند كه دانشجويان تحصيلات تكميلي فارغ التحصيل شوند، متقاضيان هيات علمي استخدام شوند و اساتيد ارتقاء يابند ولي هيچ دردي از كشور درمان نشود و شايد به درد خارجي ها بخورد و دردآورتر اين كه دل خوش كرده ايم كه در توليد علم موفقيم و رتبه مان در منطقه صعود كرده است.

چاره كار آن است كه نگاهمان را نسبت به علم و تحقيقات عوض كنيم، كميت را كنار نهاده و كيفيت را ملاك قرار دهيم. تحقيقات بايد مبتني بر نياز جامعه باشد نه فقط براي چاپ مقاله در ژورنال هاي بين المللي. بودجه ي تحقيقاتي كشور بايد صرف آن شود كه محققين كيفيت پرايد را ارتقاء دهند، كه البته نمي تواند كار دشواري باشد، نه براي ارتقاء كيفي مرسدس بنز، كه البته كار دشواري است.

و كلام آخر اين كه جامعه علمي كشور سرمايه عظيمي است. بايد با تامل و تحمل نظام آموزش عالي را متحول كرده و از اين سرمايه ارزشمند براي توسعه و تعالي كشور عزيزمان بهره ببريم. به قول خواجه شيراز،

اي دل اندر بند زلفش از پريشاني منال            مرغ زيرك چون به دام افتد تحمل بايدش



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |