سه شنبه 28 فروردین، 1403

کدخبر: 98766 14:13 1398/03/13
قرآن کریم در بیان امام خمینی(ره)

قرآن کریم در بیان امام خمینی(ره)

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
قرآن کریم در بیان امام خمینی(ره)

قرآن کریم در بیان امام خمینی(ره)

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

خبرگزاری ایکنا نوشت: حضرت امام خمینی(ره) قرآن را کتاب انسان‌سازی و هادی بشر و اداره‌کننده همه جوانب و نیازهای انسان معرفی می‌کنند و آن را دربردارنده مسائل فردی، اجتماعی، سیاسی و امور دنیا و آخرت می‌شناسند.

ایشان همچنین قرآن را کتاب ضد ستم، محرک و بیدارکننده انسان‌ها و موجب پرخاش علیه ستمگران می‌دانند که حیات و مجدد مسلمانان در گذشته در عمل به قرآن و درماندگی و سستی امروز آن‌ها در مهجوریت این کتاب کریم و تجدید حیات و سرافرازی امروز آنان در گرو رجوع به آن است. از این رو، مهجوریت قرآن در تاریخ و به ویژه در زمان ما برای ایشان سخت دشوار بود و دردی جانکاه از آن بر سینه داشت و حرکت انقلاب اسلامی را در جهت احیای قرآن و مقاصد آن ترسیم نمودند.

در ادامه به بازخوانی سخنان امام(ره) بزرگوار در توصیف جایگاه و نقش کلام الله مجید در زندگی اجتماعی و فردی انسان می‌پردازیم:

سعادتمندی در پرتو عمل به قرآن من امیدوارم که این مجتمعی که شما دارید در پناه قرآن، در پناه قرآن شما به تربیت‌های قرآنی برسید، و بچه‌های خودتان را تربیت قرآنی کنید عمل آنها را منطبق کنید با دستورات پیغمبر اکرم(ص)، عمل خودتان را منطبق کنید با دستورات رسول الله(ص) تا نجات پیدا کنید در اینجا و آنجا در همه چیز دستور داد اسلام، اسلام آن طور نیست که گمان بشود فقط رابطه ا‌ی است ما بین خدا و خلق، خیر، رابطه هست، لئکن هم جور روابط هست. قرآن، همه چیزاست؛ قرآن بُعد سیاست دارد و هم بُعد سایر چیزها؛ هم علم است و هم راهنماست؛ و هم سیاست است و هم همه چیز است قرآن، اگر کتاب یک ملتی باشد، آن ملت سعادتمند می‌شود قرآن به بعض آیاتش اگر ما عمل کنیم، سعادتمند می‌شویم. و من امیدوارم که ما عامل باشیم، چنانچه ما عامل باشیم و با هم مجتمع باشیم و اجتماع داشته باشیم و این آیه شریفه«واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا» را عمل به آن بکنید،مسلمین اگر همین یک آیه به آن عمل بکنند، غلبه می‌کنند بر همه قدرت‌های بزرگ. اگر همه «معتصم» باشند به «حبل الله» که قرآن کریم است، رسول اکرم(ص) است، این‌ها حبل الله هستند، مقدم بر همه، قرآن کریم است اگر ما همه معتصم به قرآن کریم باشیم، هم مجتمع بر قرآن باشیم، تفرق از هم نداشته باشیم، جدایی از هم نداشته باشیم، غلبه می‌کنیم بر تمام قدرت‌های بزرگ.

برای اینکه ما الان جمعیتمان زیادتر از جمعیت‌های دیگر است ما یک میلیارد جمعیت مسلم تقریبا داریم، و با همه چیز همه خزائن ارضی و همه زمین‌های وسیع، اگر ما همه با هم بودیم و اجتماع داشتیم، یک قدرت بزرگی را ایجاد می‌کردیم که تمام قدرت‌های در مقابلش هیچ بود. صحیفه نور ج ۱۰

قرآن برای تربیت انسان راجع به امور اخلاقی، راجع به امور تربیتی و ... بالاخره قرآن وارد شده است. برای انسان به جمیع شئونی که انسان دارد، برای تربیت انسان به جمیع ابعادی که انسان دارد، و ابعاد انسان، ابعاد غریر متناهی است، برای همه وارد شده است، برای همه چیز و یک سفره‌ای است که پهن شده است برای بشر که هر کس می‌تواند از آن سفره به مقدار استعداد خودش استفاده کند. و مع‌الاسف استفاده کم شده است، و باید عرض کنم که انبیاء از آدم تا خاتم به آن مقصدی که داشتند نرسیدند، در عین حال که هر چه کمال در دنیا هست از آن‌هاست مع ذلک به آن مقصدی که آن‌ها داشتند نرسیدند. بیانات در حضور مسئولان جمهوری اسلامی لشکری و کشوری و اقشار مختلف مردم ۱۳۶۲/۱۰/۱

توجه دادن مردم به قرآن اسلام همه چیز برای مسلمین آورده است، همه چیز. قرآن در آن همه چیز است، لکن مع‌‌الاسف ما استفاده از آن نکرده‌ایم؛ و مسلمین مهجورش کردند؛ یعنی استفاده‌ای که باید از آن بکنند نکردند باید مردم را توجه داد، گرایش داد به اسلام. ۱۳۵۹/۲/۳۰

تأسف از حرکت‌های ضد قرآنی من باید متاسف باشم، من باید بسیار متاسف باشم، از اینکه غیب نمی‌دانم! نمی‌دانستم در چنته این‌ها چه هست. من بعضی از این‌ها را می‌پذیرفتم؛ به ایشان هم محبت می‌کردم؛ لیکن نمی‌دانستم که این‌ها بر ضد قرآن هم قیام می‌کنند. من نمی‌دانستم که این‌ها ائتلاف پیدا می‌کنند(و) مرکز ائتلافشان یک جا است، و ائتلاف پیدا می‌کنند با منافقین که «شناخت»‌ شان را اشخاص که مطالعه کرده‌اند می‌دانند چیست، ائتلاف کرده‌اند با این جبهه‌ها که ماسک را از روی صورتشان برداشتند و به طور صریح مردم را دعوت کردند به اینکه ای مسلمان‌ها بیایید و حکم قرآن را، حکم «غیر انسانی» قرآن را و لا حول و لا قوه الا بالله، در یک کشور اسلامی اینطور سب بر قرآن و سب بر اسلام در مرئی و منظر مسلمین بشود، و فلان مقام هم تأیید کند و دعوت به شورش! در مقابله چه؟ در مقابل نص صریح قرآن؟! امروز، دو بعدازظهر دعوت به راهپیمایی است. به حسب چیزی که در اعلامیه‌شان ثبت شده است، دعوت به راهپیمایی است در مقابل این حکم«غیر انسانی» اسلام! ما با این‌ها که اظهار دوستی می‌کنند تیشه برداشته‌اند و به ریشه اسلام می‌زنند باید چه بکنیم؟ در تمام طول سلطنت رضاخان و محمد رضا یک همچو جسارتی به قرآن کریم نشد. مسلمان‌ها بدانند که یک راهی الان هست در کار، یک روشی الان هست در کار، که به طور ناشی‌گری این‌ها نقاب را کنار زدند. آن‌هایی که در این راهپیمایی می‌خواهند شرکت کنند، یا اظهار این را کردند که شرکت بکنند، اگر بدانند که محتوای این معنا چیست، وای به حال ملتی که ملی‌هایشان این باشد، و متدینینی هم که اظهار تدین می‌کنند، آن باشد، و سرانشان هم این! و اگر ندانسته می‌کنند، چطور اطلاعیه «جبهه ملی» را ندیده دعوت می‌کنند به اینکه شما هم به دنبال جبهه ملی راهپیمایی کنید. ۱۳۶۰/۳/۲۵ تهران، حسینیه جماران، صحیفه امام خمینی(ره) ج ۱۴، ص ۴۴۹

تفسیر غلط از قرآن مع الاسف ما در دو زمان مبتلای به دو طایفه بودیم، در یک زمان ما مبتلا بودیم به یک جمعیتی که قرآن را وقتی که نگاه می‌کردند و تفسیر می‌کردند و تأویل می‌کردند، اصلاً راجع به آن جهت بعد مادیش بعد دنیاییش توجه نداشتند. تمام را بر می‌گرداندند به یک معنویاتی. حتی قتال وقتی که در قرآن واقع شده بود، این‌ها قتال با مشرکین را تأویل به «قتال با نفس» می‌کردند چیزهایی که مربوط به زندگی دنیایی بود تأویل می‌کردند. به یک «معنویات» این‌ها یک بعد از قرآن را ادراک کرده بودند و آن بعد معنویش البته به طریق ناقص. آن بعد معنویش بود و همه جهات را به همان بعد برمی‌گرداندند و ما بعدها مبتلا شدیم یک عکس‌العملی در مقابل آن که فعلاً الان هست و از مدتی پیش این معنا تحقق پیدا کرده که در مقابل آن طایفه‌ای که قرآن را و احادیث را تاویل می‌کردند به «ماورای طبیعت» و به این زندگی دنیا اصلاً توجه نداشتند به حکومت اسلامی توجه نداشتند و به جهاتی که مربوط به زندگی است توجه نداشتند. این طایفه دوم عکس کردند معنویات را فدای مادیات کردند آن‌ها مادیات را فدای معنویات کرده بودند و این‌ها معنویات را فدای مادیات کردند. هر آیه‌ای که دستشان می‌رسد و بتوانند تأویل می‌کنند به یک امر دنیایی، کأنه ماورای دنیا چیزی نیست. آن‌ها کأنه در نظرشان ماورای عالم غیب چیزی نبود. آن‌ها در یک حدودی که خودشان داشتند درست بود حرف‌شان. این‌ها اعتقادشان این است. یا مسائلی که طرح می‌کنند این است که ماورای این عالم خبری نیست، همه مسائل را فدای همین عالم می‌کنند. ۱۳۵۹/۹/۲۱ سخنرانی در جمع پیشه وران اصفهان

ما باید متاسف باشیم که از قرآن دستمان کوتاه است من بسیاری از اوقات از دو امر متاسفم که یکیش از دیگری بیشتر تاسف دارد یکی اینکه در تمام دوره از صدر اسلام، نبوت، تا آخر نگذاشتند که یک حکومت دلخواه اسلام وجود پیدا بکند. زمان رسول الله(صلی الله علیه و اله و سلم)آن همه گرفتاری‌ها و جنگ‌ها و آن مخالفت‌ها بود و نشد که حکومت به طور دلخواهی که ایشان می‌خواهند، متحقق بشود. در زمان سایر ائمه علیهم السلام همه حتی زمان حضرت امیر(ع) که مواجه بود با آن جنگ‌های داخلی و آن منافق‌هایی که از کفار بدتر هستند و نگذاشتند حکومت شکل بگیرد به طوری که دلخواه باشد اگر گذاشته بودند، مهلت داده بودند ولو در یک دوره کوتاهی حکومت تحقق پیدا کرده بود، آن الگویی که آن‌ها به عالم نشان می‌دادند، برای بشر تا آخر یک درس بزرگی بود و ما باید متاسف باشیم برای این امر که محروم شدیم از همچو برکت بزرگی. و امر دوم که باز نگذاشتند و نشد که ائمه ما(علیهم السلام) آن‌طوری که می‌خواستند بروز بدهند حقایق را، این هم بسیار مورد تأسف است، تأسف این از تأسف او بالاتر است؛ این چه علمی بوده است که نزدیک وفات، حضرت رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) بیخ گوش به حضرت امیر علیه السلام فرموده است و ایشان به حسب روایت می‌فرماید که «هزار باب از عمل- یا هزار علم، هر کدام چه- برای من حاصل شد» این علم معمولی که دست ما هست، دست فقها هست، دست فلاسفه هست، دست عرفا هست، این نیست. او چه بوده است که حضرت امیر(ع) می‌گوید که من علم جم دارم، لکن حمله نیست، این علم فقه نبود، علم فقه را تعلیم کرده‌اند، هیچ در او قصوری نشده است، این فلسفه و این چیزهایی که دست ماهاست این‌ها هم نبوده است و این مورد تأسف است که مهلت ندادند و این‌ها، نشد در آن وقت حمله‌ای که آن‌ها می‌خواستند نبود و آن علوم با خود آن‌ها به ملااعلی رفت، و ما باید تا آخر دنیا تأسف از این بخوریم که از آن هیچ بهره نداریم. و او بلااشکال از این علوم رسمی که دست بشر است و دست مسلمین است، از این‌ها خارج است، برای اینکه حمله داشتند، آن که حمله نداشته باشد، آن‌که مورد تأسف خود ائمه(علیهم السلام) بوده است که پیدا نکردند کسانی را که به آن‌ها تعلیم بدهند آن علوم را، و قرآن که مخزن همه علوم است، نشد که آن‌ها تفسیر کنند، و آن معارفی که در قرآن هست آن‌ها بیان کنند برای ما، این‌ها از تأسف‌هایی است که ما باید در گور ببریم. قرآن الان در حجاب است، مستور است این قرآن. بعضی آیات قرآن است که گرچه بشر یا فلاسفه یا عرفا تا یک حدودی در موردش صحبت‌ها کردند، لکن آن که باید باشد، نشده است و نمی‌شود قرآن هم برای « من خوطب به» آمده است. «انما یعرف القرآن من خوطب به» بحار الانوار ج ۲۴ ص ۳۲۷ – ۳۲۸ ح ۶) اگر مقصود معانی عرفیه بود، که مردم همه می‌فهمند معانی عرفیه را، آن چی بوده است؟ و ما باید تا آخر متاسف باشیم. حضرت رضا(سلام الله علیه) که با آن نیرنگ ایشان را بردند، الزاماً بردند به آنجا و خواستند ایشان را چه بکنند، معلوم بود که از اول بنابراین نیست، نگذاشتند که این‌ها یک حکومتی به دستشان بیاید، یک مجالی به دستشان بیاید که لااقل تعلیمات را بکنند، برای حضرت صادق علیه السلام هم که مجال بود برای اینکه علم فقه را باید توسعه بدهند و بیان کنند و بعضی از مسائل البته غیر فقهی هم بوده است، لکن سرگرمی ایشان به آن علومی که نمی‌شد که معطل بماند و علم شریعت بود، اینهم بازنگذاشتند، نشد. حمله هم نداشتند؛ حمله فقه بود، اما حمله آن علوم نبود بنابراین، ما باید در این امور متأسف باشیم که از قرآن دستمان کوتاه است. این تفسیر‌هایی که بر قرآن نوشته شده است از اول تا حالا، اینها تفسیر قرآن نیستند، اینها البته یک ترجمه‌هایی، یک بویی از قرآن بعضیشان دارند والا تفسیر این نیست. در هر صورت انالله و انا الیه راجعون، آن که از دست ما رفت، حکومت عدل الهی هم که تحقق پیدا نکرد که ما بفهیم باید چه بکنیم. ۱۳۶۳/۵/۱۸ تهران، حسینیه جماران صحیفه امام خمینی، جلد ۱۹



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |