سجاد بهزادی- روزنامهنگار- سخنگوی طالبان اعلام کرده است «طبق قرآن و شریعت زنان نمیتوانند وزیر شوند.» ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان گفته دولت جدید در افغانستان به زودی تشکیل خواهد شد اما هیچ وزیر زنی در کابینه نخواهد بود. طبق قرآن و شریعت زنان نمیتوانند وزیر شوند اما میتوانند در وزارتخانهها، پلیس و دادگاهها به عنوان دستیار کار کنند.
در بیانی تندخوتر یک مقام ارشد طالبان هم گفته است «زنان نباید به ادارات بیایند و در وزارتخانه ما کار کنند.ما تقریبا ۴۰ سال برای آوردن نظام شرعیت به افغانستان مبارزه کردهایم. شرع اجازه نمیدهد مردان و زنان دور هم جمع شوند و زیر یک سقف بنشینند».
گوشهای ازدنیای بزرگ ما، در حالی اینچنین زنستیزانه و در لوای دین و شریعت حکم میرانند که در بخشهای بزرگتری از همین گیتی، زنان رئیس دولت هستند. گفته میشود اولین حضور زنان در مقام رئیس دولت انتخابی و غیرسلطنتی، به آغاز نیمه دوم قرن بیستم بازمیگردد.
بهطوریکه از سال۱۹۵۰ تاکنون ۸۱ کشور دارای نخستوزیر یا رئیسجمهوری زن بودهاند و در حال حاضر نیز دهها کشور رئیس دولت زن دارند و بهنظر میرسد که جهان از این نظر درحال برداشتن گامهای رو به جلویی است.
ادیان الهی در بسیاری از کشورها مورد احترام است.اما چرا قدرت واراده سیاسی در برخی کشورها مانعی برای استفاده از ظرفیت زنان نیست و در برخی دیگر زنستیزانه احکام شریعت دنبال میشود؟ دیگر ادیان آسمانی با این مقوله چگونه برخورد کردهاند و چرا در بسیاری از کشورها استفاده از ظرفیت زنان در قدرت سیاسی نه تنها یک چالش دینی نیست بلکه مورد اسقبال قرار دارد. بهعنوان مثال ۷ماه مانده به موعد انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، دو نامزد زن راستگرا و چپگرا خود را آماده میکنند تا جانشین «امانوئل ماکرون» رییس جمهوری فرانسه شوند.
دینداران و حاکمان جامعه اسلامی در ایران نیز خوب است موضع خود را در مورد قرائت طالبان از قرآن وشریعت اعلام کنند.اگر قرائت طالبان از دین، قرآن و شریعت در مورد زنان دقیق باشد؛ این مسئله چه پاسخگی به کرامت انسانی زنان و شایستگیهای آنان میدهد؟ وجه اشتراک ما و طالبان در زمینه استفاده نکردن از زنان در کابینه چگونه است؟
بهنظر میرسد طالبان با نگاه ایدئولوژیک آلود خود، شایستگی انسان را لگدمال می کند و آن را به پای دین می گذارد. این نوع رویکرد بسیار خطرناک است. حکومتهای دینی همواره با این چالش روبرو هستند که مبادا یک قدرت سیاسی، اهداف خود را با تفسیری غیرعقلانی از دین به پیش ببرند.
جمهوری اسلامی هم اگر چه به ندرت از زنان در کابینه و در قامت وزیر استفاده کرده است ولی کمتر این کارکرد خود را با تفسیر دینی از قرآن وشریعت درهم آمیخته است.
محدودیت استفاده از ظرفیتها، شایستگیها واستعدادهای زنان در جامعه ایران هم محکوم است اما وجه خطرناکتر مسئله این است که دلیل این امر را قرائت خاصی خود از قران وشریعت بدانیم. اگر نگاه زنستیز، خشن و ایدئولوژیک طالبان هنوز ظرفیت و هاضمه جذب و استفاده از زنان در سطح بالای کابینه را ندارد، براساس کدام منطق این جریان را به نام دین تمام میکند؟
مشکل امروز افغانستان این است که همان طالبان ۲۰سال پیش، امروز نیز بر مسند نشستهاند و قدرت را میان خود تقسیم میکنند. همان طالبانی که در سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ در قدرت بودند و مجازاتهایی را به بهانه شریعت اسلامی اعمال میکردند؛ زنان مجبور به پوشیدن برقع بودند و با مدرسه رفتن دختران بالای ده سال مخالفت میشد.
شایستگیهای زنان در همه جهان به گونهای بوده است که نمیتوان به سادگی و به بهانههای شریعت وهزینه نمودن از مقوله دین، تواناییهای آنان را نادیده گرفت. در حال حاضر ٣١ ايالت آمريكا فرماندار زن دارند. حتی همین مدتی پیش، دنیا شاهد اولین زن محجبه در هیات وزیران اسرائیل بوده است. در تازهترین موردی دیگر، نرگس اسکندری گرونبرگ به عنوان نخستین شهروند آلمانی ایرانیتبار در یک شهر بزرگ در آلمان، به عنوان شهردار انتخاب شده است.
جامعه امروز زنان را نمیتوان به بهانه شریعت و یا حتی تفسیرغلط از کتابهای آسمانی حذف کرد. آنها امروز آگاهتر و شایستهتر از هر زمان دیگری هستند وبرای دستیابی به توسعه پایدار نمیتوان نقش آنها را نادیده گرفت.
افکار و ایدئولوژی طالبانیسم و نوع حکومتداری آنها اگر در کشور ما مورد نقد ارکان رسمی حکومت قرار نگیرد؛ ممکن است در آینده نه تنها کشور ما مورد تهدید امنیتی قرار گیرد بلکه یک تهدید گفتمانی عمیق و ریشهدار نیز جامعه را فراخواهد کرد.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه