پنج شنبه 09 فروردین، 1403

کدخبر: 151245 19:00 1400/05/31
زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی فروپاشی دولت افغانستان

زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی فروپاشی دولت افغانستان

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی فروپاشی دولت افغانستان

زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی فروپاشی دولت افغانستان

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

رضا پاکدامن - تحلیل‌گر اقتصادی

کشور افغانستان دارای ویژگیهای زیادی است. صرف‌نظر از وجود ذخایر غنی مواد معدنی ، این کشور از موقعیت جغرافیایی ممتازی برخوردار بوده که چین را به آسیای غربی و ایران و آسیای مرکزی را به جنوب آسیا و آب‌های آزاد متصل می‌کند. همین موقعیت جغرافیایی مزیت بزرگی برای ترانزیت کالا و اجرای پروژه های بزرگ انتقال گاز محسوب می‌گردد.

به‌واسطه همین ویژگی‌ها، افغانستان طی چند قرن گذشته مورد طمع قدرتهای بزرگ بوده و سعی در سلطه بر آن‌را داشته‌اند.

حتی بعد از خاتمه سلطه انگلستان و استقلال در سال 1919 میلادی، طی یک‌صد سال اخیر، این کشور دستخوش فراز و نشیبهای زیادی بوده که بعضاً تبعات جهانی داشته است که از اشغال نظامی توسط ارتش شوروی و سپس توسط ارتش آمریکا می‌توان نام برد که این شرایط شاید در نوع خود بین کشورهای جهان طی چند قرن اخیر کم سابقه بوده است.

برای شناخت صحیح ازموقعیت فعلی افغانستان، لازم است «تصویری کامل» از وضعیت این کشور داشته باشیم.

سلطه گروه طالبان بر تقریبا کل کشور افغانستان طی مدت کوتاه موجب بهت جهانی و حتی تحلیلگران دولتهای غربی شده است.

طی این مدت کوتاه تحلیل‌های مختلف غالباً سیاسی برای این واقعه ارائه شده است.

اگرچه عوامل سیاسی غیرقابل انکار است ولی در این نوشته از منظر دیگر به زمینه‌هایی که این رویداد را فراهم ساخته، اشاره خواهم کرد.

حدود 20 سال از سرنگونی دولت طالبان توسط نیروهای غربی و استقرار دولتهای مختلف تحت حمایت جهانی می‌گذرد.

طی ۲۰ سال گذشته دولتهای مستقر در افغانستان که از حمایت مالی و لجستیکی فراوان دولتهای غربی و نهادهای بین‌المللی برخوردار بوده‌اند، اقدامات بسیار کمی برای بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی مردم این کشور صورت دادند.

باید توجه داشت، افغانستان فقط به شهرکابل و امکانات رفاهی نسبی برای یک جمعیت محدود نمی‌گردد و باید وضعیت کل کشور در نظر گرفته شود.

برخی از شاخصهای اقتصادی و اجتماعی این کشور، می‌تواند به درک بهتر شرایط مردم آن و تبع آن مطالباتشان کمک کند.

بیش از ۵7 ٪ مردم این کشور هنوز بی‌سواد هستند . نرخ 34% باسواد مربوط به مردم شهر کابل به‌عنوان پایتخت و بهره‌مندترین شهر، جای شگفتی دارد.

نکته قابل توجه دیگر اینکه ۷۲ ٪ از مردم زیرخط فقر قرار دارند.

در برخی از استانها ، مانند قندهار و بدخشان، نرخ مردم زیرخط  فقر به 81 % نیز می‌رسد . این نرخ در هرات ، 48 % و در کابل 34 % است که اختلاف شدید طبقاتی بین آنچه در پایتخت می‌گذرد با سایر نقاط کشور را نشان می‌دهد. از نظر آواره‌گی مردم، نیز حتی قبل تسلط طالبان، شرایط این کشور خیلی بحرانی بوده است.

 تا قبل از تحولات اخیر، حدود 1.5 میلیون نفر آواره افغانستانی در پاکستان، حدود 800 هزار نفر در ایران و حدود 5 هزار نفر در تاجیکستان و حدود 200 هزار نفر در اروپا  رسماً ثبت شده اند.

به‌غیر از2.5 میلون نفری که به خارج از کشور رفته‌اند ، حدود 400 هزار نفر داخل کشور جابجا و آواره شده‌اند ، که این شرایط گویای شرایط بسیار نامطلوب اقتصادی و اجتماعی  این کشور قبل از تحولات هفته‌ای اخیر است.

جنگهای داخلی که بعضاً شکل جنگ قبیله‌ای به خود گرفته ، به‌غیر از آوارگی، منجر به کشته شدن هزاران نفر غیرنظامی شده است.  

افکار عمومی جهان غالبا ً فقط گروه طالبان را مسئول کشته شدن غیرنظامیان می‌داند ولی گزارشهای رسمی واقعیتهای دیگری را روایت می‌کند.

سازمان ملل متحد ماه گذشته اعلام کرد که تلفات غیرنظامیان در ماه‌های می و ژوئن در افغانستان همزمان با افزایش دامنه جنگ میان شبه‌نظامیان طالبان و نیروهای دولتی این کشور به دو هزار و ۴۰۰ کشته و زخمی رسیده که بالاترین سطح در میان آمارهای ثبت شده از سال ۲۰۰۹ تا کنون به شمار می‌رود.

 ماه گذشته نمایندگی سازمان ملل در افغانستان، «یوناما» در گزارش خود توضیح داده که در شش ماه نخست سال ۲۰۲۱ یعنی در فاصله ابتدای ژانویه تا پایان ژوئن گذشته، تلفات غیرنظامیان در پی تشدید نبردها به پنج هزار و ۱۸۳ تَن رسیده که از این میان هزار و ۶۵۹ نفر جان خود را از دست داده‌اند و در همین مدت نزدیک به نیمی از مجموع تلفات غیرنظامیان شامل زنان، پسران و دختران شده است.

در همین گزارش سازمان ملل گروه طالبان مسئول «۳۹ درصد» کشته‌ها و زخمی‌ها معرفی کرده است.

باید به این نکته توجه کرد که فقط 39 درصد به گروه طالبان منتسب شده است، سوال مهم این است که مسئول 61 درصد از تلفات غیرنظامیان چه کسانی بوده‌اند؟

آیا نیروهای دولتی، یا شبه نظامیان حامی دولت یا داعش که بر ترور شیعیان تمرکز دارد در بخش بیشتر کشتار غیرنظامیان نقش داشته‌اند؟

بنابراین شرایط افغانستان را نباید یک‌سویه نگریست.

فساد دولتمردان ، یکی دیگر از ریشه های نارضایتی‌های عمومی نسبت به صاحبان قدرت بوده است.

طی 20 سال گذشته، سیل کمکهای بین‌المللی بین مردم افغانستان توزیع نگردید که نتیجه آن فقر، بی‌سوادی و عدم دسترسی به حداقل نیازهای اجتماعی اکثریت جامعه بوده است.

ثروت اندوزی گسترده دولتمردان، موضوع فساد آنها در معاملات دولتی را تقویت کرده است.

بنابراین، فقر، ناامنی و مهمتر از آن عدم اعتماد به دولتمردان و ایجاد شکاف عمیق بین عموم مردم با حاکمیت؛ زمینه‌های بسیار مساعدی برای فروپاشی ساختار سیاسی و نظامی حاکمیت افغانستان گردید.

بطوری‌که بسیاری از مردم مستاصل و ناامید از ساختار سیاسی کشور برای نجات از شرایط موجود دل به گروه طالبان بسته‌اند و این گروه تلاش دارد با تعدیل نسبی برخی از رویکردهای تندروی‌های بنیادگرایی خود در سطح جامعه و حتی روابط بین‌الملل و وعده مبارزه با فقر و فساد ، برای خود مقبولیت کسب کند.



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |