بابک معروفی راد - فعال اجتماعی-در دوران کودکی در مدرسه همیشه سعی میکردیم بعنوان "شاگرد زرنگ" در کلاس شناخته شویم، یعنی شاگردی که از یک سو زودتر از سایرین درسها را یاد میگرفت و اکثر مواقع به سوالات معلم درست جواب میداد و همیشه سوالات خاصی میپرسید که مورد تحسین استاد بود و بالاترین معدل را بین همکلاسیهای خود داشت، و از سوی دیگر، فردی منضبط و قانونمند بود و قوانین حاکم بر سیستم آموزشی را کامل رعایت میکرد، و بنابراین همیشه نمره انضباط او نیز ۲۰ بود.
تعداد کثیری از این گروه، که همیشه در اقلیت بودهاند، متاسفانه به دلیل بیتوجهی به تواناییهای بالقوه آنها، و یا با توجه به عدم دریافت بازخوردهای مناسب اجتماعی و حتی مالی برای زحمتهایی که کشیدند، در نهایت گوشهنشین شدهاند و در خلوت خود به دنبال آرامش هستند و دامنه تاثیرگذاری خود را به جامعهای بسیار کوچک و گاهی در حد خانواده محدود کردهاند و برخی نیز با سرخوردگی به روزمرگی روی آوردهاند.
اما به نظر میرسد با گذر زمان و بخصوص در چند سال گذشته، معنی این کلمه دچار تغییراتی شده است و زرنگ به افرادی اتلاق میگردد که بر خلاف گذشته نه تنها به قوانین احترام نمیگذارند بلکه به گونهای آنرا زیر پا گذاشته و به قولی با زرنگی از راههای گوناگون از عواقب آن فرار میکنند. بطور مثال هر شاگردی که با تقلب نمره بالاتر بگیرد و یا کلاس را به اصطلاح خودمانی بیشتر بپیچاند، زرنگ است. در محل کار، هرکسی که بهتر از زیر کار دربرود و یا بعبارتی از زیر بار مسوولیت وظایف و اشتباهات خود فرار کند و در حقیقت بازده کاری کمتری داشته باشد، زرنگتر است. در تجارت، هر کسی که بهتر سر دیگران کلاه بگذارد و یا با ترفندهای مختلف از پرداخت بدهی طفره برود، زرنگ خطاب میشود. در خیابانها زرنگترین افراد ورود ممنوع میروند و یا از گوشه و کنار خود را یک یا دو ماشین جلوتر میاندازند و حتی در جادههای بین شهری از طریق مسیرهای خاکی و مالرو از دیگران سبقت میگیرند. و این اواخر متاسفانه هر کسی که اختلاس بزرگتری انجام میدهد زرنگ و زرنگتر است. در جایی این گونه زرنگی، "زرنگی حقیرانه" نامیده شده بود که از نگاه من نامی مناسب برای آن است.
در این میان گروه سومی وجود دارد که با حمایت و تشویق این افراد مثلا زرنگ، باعث نوعی رضایتخاطر و اعتماد به نفس در آنها شدهاند و این جرات و جسارت را به این گروه دادهاند که در ملاعام به قانونشکنی پرداخته و حتی سینه سپر کرده و از حق نداشتهی خود دفاع میکنند..!! من نیز این اعتماد به نفس را " توهم حقیرانه" مینامم؛ چرا که این احساس نتیجه تشویقهای نابخردانه و یا منفعتطلبانه گروهی است که با تعریف و تمجید سعی دارند با استفاده از نردبان حقارت آنها خود را بالا بکشند و یا با پیش انداختن این گروه، و مخفی شدن در سایه آنها از منافع قانونشکنیها استفاده ببرند و نامی هم از آنها برده نشود. این گروه در خلوت، خود را از همه زرنگتر میدانند زیرا در صف اول قانونشکنیها شخص یا اشخاص دیگری قرار دارند و آنها نیز از منافع اقتصادی، سیاسی و یا اجتماعی حاصل از آن بهره لازم را میبرند، آنهم تنها با چند کلمه چاپلوسی. این گروه همیشه در موقعیتهای اجتماعی "زرنگی حقیرانه" را مورد نکوهش قرار میدهند و با آن مخالف هستند، و جالبتر اینست که حتی خود دوستان مثلا زرنگ هم در بسیاری از مواقع برای حفظ وجهه اجتماعی خود به مخالفت با آن میپردازند، که احتمالا آنرا هم از زرنگی خود میدانند.
در اینجا چند سوال در ذهن خطور میکند: اگر اینگونه اعمال و رفتارها و یا درآمدها ناپسند هستند که همه آنرا انکار میکنند، پس چرا خود آنرا انجام میدهند؟! چرا و به چه قیمتی گروهی از آن حمایت میکنند؟! چرا کسی مخالفت خود را اعلام نمینماید و در مقابل آن نمیایستد؟! چرا با سکوت خود، به ترویج آن دامن میزنیم؟! چرا مسوولین نیز در مقابل این قانونشکنیها اقدام نمیکنند و تصمیمت آنها گاهی این احساس را القا میکند که به نوعی این رفتارها مورد حمایت آنهاست؟!