مرتضی ابراهیمی
جذب نقدینگی به بازار سرمایه، حدِ اعتباری گارگزاریها، معاملاتِ مشکوک برخی از سهامداران حقوقی، سودآوری شرکتهای بورسی ناشی از افزایش نرخ ارز و بسیاری از موارد دیگر، این روزها از جمله دغدغه سهامداران و موضوعات روز بازارهای مالی ایران است. جهان اقتصاد در گفتوگویی تفصیلی با رئیس سازمان بورس به این موضوعات پرداخته است.
وی در این گفتگو خبر داد که برای حل مشکل نقل و انتقالات پولی سایت بین المللی چند زبانه با همکاری چند کشور ایجاد خواهیم کرد، در این سایت دیتا های بازار سرمایه و نهاد های مالی ایران را قرار خواهیم داد تا سرمایه گذاران خارجی بهتر با بازار سرمایه ایران آشنا شوند تا بدین ترتیب بتوانیم تحریم ها را دو بزنیمو سرمایه گذاری خارجی را به ایران جذب کنیم
* با توجه به تحولات ارز در سال ۹۷ آیا ما در آینده برای بازار ارز سازوکاری را خواهیم داشت؟ ما در دنیا بازاری مانند فارکس را داریم که در دنیا فعالیت میکند، خرید و فروش انجام میشود و کل دنیا از آن استفاده میکنند، آیا این امید وجود دارد که یک زمان ایران به این شبکه متصل شود؟ این امکان وجود دارد که نماد ما هم وارد آن بازار بشود؟
من ابتدا باید از جنابعالی و آقای تقیپور تشکر کنم که چنین فعالیتهایی را دنبال میکنید. روزنامه جهان اقتصاد شناخته شده است. خیلی ممنون هستیم که فرهنگسازی میکنید و زحمت میکشید، تلاشهای دوستان برای بازار سرمایه مغتنم بوده و همیشه استفاده کردهایم و واقعاً به شفافیت، ارتقاء تحلیل، فرهنگسازی و تلاشهایی که جنابعالی و دیگر دوستان داشتند کمک کرده است. خیلی هم متشکریم که شما این قسمت را ساپورت میکنید و برای آن تحلیل مینویسید. در مورد ارز میدانیم ارزهایی که در دنیا هستند به دو دسته تقسیم میشوند، ارزهایی که ارزهای محلی محسوب میشوند و معاملات محلی را مدیریت میکنند و ارزهایی که اصطلاح «ارزهای جهانرَوا» روی آنهاست. وقتی از ارز جهانرَوا صحبت میکنیم همه از یورو، دلار، یوآن، یِن و تعدادی ارز شناخته شده در این سطح و سطوح صحبت میکنم که به نظر نمیرسد بیش از ۱۰ مورد باشد. خیلی از کشورها هستند که ارزهایشان در فارکس معامله مستقیم نمیشود، چون ممکن است برای سرمایهگذاران خیلی جذاب نباشد. اینکه برنامهریزی بانک مرکزی برای بازار ارز و برابری قدرت خرید چیست؛ آخرین توافقی که با آقای دکتر همتی کردیم این بود که بازار نقدِ ارز باید در بازار پول باشد. معاملات نقدی ارز قبلاً هم در کانال صرافیها و نظام بانکی صورت میگرفت، پس بازار پول باید ارز را به صورت نقدی معامله کند. میماند بحث اوراق مشتقه که به طور مشخص بازار اتی ارز است که محصولی بازار سرمایهای هست و اساساً بازار آتی ارز ها در بازار سرمایه معامله میشوند. حال بعضی از کشورها مانند انگلیس یک بازار خاص مشتقهها دارند و در بعضی کشورها مشتقهها در کنار ابزارهای پایه معامله میشوند، مثلاً آتی و آپشن سهام هم آنجا هست. مصوبهای که ما از شورای عالی بورس برای ایران گرفتهایم حدود ۴ سال پیش بود، ما هماکنون هم میتوانیم بازار اتی ارز را در بازار سرمایه راهاندازی کنیم، اما یک قیمت مرجع نیاز داریم که ثبات مشخص و نسبی داشته باشد. ما در مورد سکه طلا هم همین مسئله را پیدا کردیم، چون بازار نقد آن بیرون بود و بازار اتی آن در بورس کالا، بعضی اوقات یک عده بورس کالا را متهم به سیگنال دادن میکردند، درصورتی که واقعاً اینطور نبود، درحالیکه موضوع موردنظر در ۲ ساعت اتفاق میافتد، طی ۲ ساعت معمولاً بازار نقد است که قیمت مرجع بازار اتی را تعیین میکند نه برعکس.
در بازار ارز طبیعتاً اینها باید با هم لینک بشوند و میتوان در ایران این را ایجاد کرد، اما اینکه آیا بازار ایران میتواند از یک بازار لوکال به بازاری متصل به فارکس بشود یا خیر، بیش از آنکه بستگی به بازارهای مالی و پولی ما داشته باشد به حجم تجارت ما بستگی دارد و اینکه چقدر ریال ایران در دنیا طرفدار پیدا کند، آن وقت حتی اگر ما نخواهیم ببریم، ممکن است در فارکس معامله بشود. اینکه یک عده فکر میکنند ممکن است تریدهای دستوری انجام شود، اینطور نیست. مثال بارز و واضح آن معاملات بیتکوین است که به فرموده کسی انجام نمیشود و به صورت همتا و همتا معامله میشوند و ارگان نظارتی هم به شکل دولتهای مرکزی روی آن ندارد، البته تمام ارزهای رمزینه به همین صورت هستند. بازارها هم وقتی در دوران قدیم به وجود آمدند، دولت نگفته است که بازار سهام یا باقی را ایجاد کنید، خودبهخود ایجاد شده، تا مرحلهای جلو رفته و آن را نظارت کردند و گفتند که باید برای آن قوانین نظارتی بنویسیم. از این حیث فکر میکنم اول باید زمینه اقتصادی و آن فراهم شود.
*یعنی در حقیقت الان برنامهای وجود ندارد؟
برای معالات اتی سازمان بورس برنامه دارد اما بازار نقد ارز در مسئولیت بانک مرکزی است ، حال اینکه بخواهیم به فارکس ورود کنیم را من نمیدانم، باید از آقای دکتر همتی سئوال کنید.
*برای بازار داخلی و فروش برنامه دارید؟
بله، هر وقت قیمتی مرجع که ثابت باشد این بازار راه اندازی خواهد شد.
*اما عملاً این اتفاق نیفتاده است، سال ۹۷ بعد از موضعگیری آقای جهانگیری همه گفتند این اتفاق رخ خواهد داد، اما ما الان به جای یک نرخ، سه نرخ ارز داریم.
همه میدانیم که تنها در این مقطع نرخ ارز جهش نکرده است، ما در اواخر سالهای ۹۱ و ۹۲ یک جهش نرخ ارز داشتیم، اخیراً هم همینطور و قبل از آن هم با دو جهش ارزی روبهرو شدیم. همه اینها را اگر نگاه کنید، نشان میدهد قاعده کلیای که در علم اقتصاد هست، اختلاف تورم داخلی و جهانی میتواند دلیل اصلی باشد، اما یک نکته وجود دارد. آن ماشهای که چکانده میشود و آنجا جهش میکند مهم است، ممکن است آن یک موقع به بهانه خروج از برجام باشد، یک جا به بهانه دیگری باشد و یک جا به بهانه نااطمینانی باشد. این بهانهها هستند که زمان جهش را تعیین میکنند، اما عموماً پتانسیل جهش از اختلاف تورم جهانی و تورم داخلی نشأت میگیرد و این هم طبیعی است که اگر تعدیل منطقی صورت بگیرد، جهش به یک حرکت هموار تبدیل خواهد شد.
*در سالهای ۹۲ و ۹۷ پس از افزایش قیمت در بازارِ ارز، بازار بورس هم هیجانی شد و به همین میزان افزایش پیدا کرد، در صورتی که وضعیت بازار خوب نیست، یعنی وضعیت شرکتها خوب نیست. زیرا وقتی بازار شرایط مناسبی ندارد شرکتهایی مانند ایرانخودرو، شرکتهای صنعتی، شرکتهای تولیدی و بانکها هم دستخوش همین شرایط نامناسب خواهند شد. باید دید چرا باید این اتفاقات رخ دهد، درست است که تأثیرات سیستماتیک مشخصاً وجود دارد، اما روند بازار ما الان صعودی است، درست است که در حال اصلاح و ریختگی است، اما با گذر از تمام این مسائل روند صعودی است، اما چرا زمانی که شرکتهای ما اکثراً دچار مشکل هستند، چطور چنین اتفاقی رخ میدهد؟ فکر نمیکنم شرکتهایی که وضعیت مناسب مالی داشته باشند به تعداد انگشتان دست نرسد، پس چرا سهام اینها مدام در حال افزایش قیمت است و رشد میکند و ما در بازار میبینیم که شاخص افزایش قیمت دارند؟ درصورتیکه از لحاظ تحلیلی باید وضعیت بازار به صورت اصلاحی باشد؟!
قیمتها در اقتصاد نسبی هستند، یعنی وقتی از قیمتها صحبتها میشود، اولین کلمهای که کنار قیمتها میآید قیمت نسبی است میگویند که همیشه قیمت نسبی برایمان معنا میدهد. وقتی میگوییم پیاز یا سیبزمینی هر کدام یک قیمت است، نسبت به هم میتوان گران و ارزان را فهمید. به هر حال وقتی میخواهید یک شرکت بورسی دیگری ایجاد کنید، آن هم در صورتی که نرخ ارز بالا رفته است طبیعتاً نرخ شرکتهای بورسی هم بیشتر شده است، چون همان شرکتی که ممکن است مسائلی داشته باشد را بخواهید ایجاد کنید با نرخهای متفاوتی روبهرو میشوید. این نکتهای است که سرمایهگذار به آن توجه میکند که هرچند این شرکتها مشکلاتی را دارند، اما باید دید داراییهای آن چقدر ارزش دارد. اگر بخواهیم قیمت قیمت جایگزینی آن را حساب کنیم چقدر است، خب این یک منطق است و سرمایهگذاران به این منطق توجه میکنند، نکته دومی که به درستی سرمایهگذار به آن توجه میکند، این است که آنها مشکلات یک سال را در قیمتگذاری به طور کامل لحاظ نمیکنند، حتماً تأثیر میدهند و میدانند که شرکت مشکلی دارد، اما میگویند که این طولانی مدت چه سودآوریای دارد و آن را تنزیل کرده و به قیمت تبدیل میکند، حال ممکن است با مدل گوردون، پی بی ساده یا معادله دیفرانسیل تصادفی برود، در هر حال یک معادلهای در قسمت ناخودآگاه سرمایهگذار وجود دارد و این فکتور را هم میبیند. در فکتور سوم میبیند که قبلاً دلار را به قیمت Xمیفروخته و الان به قیمت Z میفروشد، اختلاف این مسلماً در سودِ EPS امسال مشخص میشود و آن EPS در مجمع به جیبش میرود، این را هم میبیند و در قیمت لحاظ میکند، ولو اینکه شرکت مشکل داشته باشد و حتی ممکن است در رابطه با پنج سال دیگر نگرانیهایی در ذهن سرمایهگذار از جانب شرکت وجود داشته باشد و آن را نادیده نمیگیرد، حتی ممکن است با خودش فکر کند که سود امسال را میگیرد و بعد از آن خارج میشود، به همین دلیل تقاضا و خریداری میکند، اما از آن خارج میشود و سهم دیگری میخرد. سرمایهگذار مجموعهای از عاملها را در نظر میگیرد و به خاطر آن تقاضا میکند و طبیعتاً شاخص رشد میکند، بخشی از این رشدها منطقی است و ما باید بپذیریم وقتی جهش ارزی اتفاق میافتد ما شرکت صادراتی داریم که باید متأثر بشود، شرکتهایی که تجهیزاتی دارند که با دلار و یورو ارتباط دارد باید متأثر بشود، اما در رابطه با فرمایش شما نکتهای بسیار مهم است که باید به آن توجه کرد «بهرهوری و نوآوری است که در بلندمدت بنگاهها را پیش میبرد» دنیا هم یک حرف بیشتر ندارد، میگوید که نوآوری و بهرهوری من بهتر است که شرکتها هم بهتر هستند، ما باید تمام تلاشمان را در راستای تقویت بهرهوری و نوآوری به کار بگیریم و اگر نتوانیم این کار را بکنیم ممکن است سودآوری شرکتها متأثر شود.
*سازمان بورس برای سرمایهگذار خارجی و ورود سرمایهگذار خارجی به ایران سازوکار و برنامهای دارد؟ تا ج ایی که من میدانم علاقهمندی سرمایهگذاران خارجی به ورود به بازار بورس ایران بسیار اندک است، علاقهمندی چندانی به خاطر مشکلات مالی و تکنیکالی، وجود ندارد. سازمان بورس برای سرمایهگذار خارجی چه سازوکاری را در نظر گرفته است؟
اگر بخواهیم بحث سرمایهگذار خارجی را مطرح کنیم، باید دو قسمت را از هم تفکیک کنیم؛ یک مسئله به نقل و انتقال پول مربوط میشود که سرمایهگذار خارجی پس از سرمایهگذاری بتواند پول خودش را بهراحتی جابهجا کند و مسئله دوم ثبات نرخ ارز است. من به این دو مقوله چون بحث بازار است ورود نمیکنم. یک بازار به ماهُوَ بازار (بازار سرمایه ایران یا بازار سرمایه هر کشوری) چطور میتواند برای سرمایهگذار خارجی جذابیت داشته باشد، دوم ریسک قابل کنترل و قابل مدیریت داشته باشد، سوم تنوع ابزارها را داشته باشد و چهارم پروتکشنهای قانونی و استانداردهای معینی از نظر شفافیت داشته باشد. صنعت پتروشیمی، معدنی و صنایع مختلفی که داریم پتانسیل دارند و ما بازدههای خوبی میتوانیم در این صنعتها داشته باشیم، چون بالاخره یک صنعت داخل کشوری است و حالت تقلیدی ندارد. پس ما پتانسیل را داریم، اینکه چقدر میتوان ریسکها را مدیریت کرد، باید بگویم که ما الان ابزارهای مختلفی مانند قرار داد اختیار معامله خرید و فروش داریم و انشاءالله Short Cell را سال دیگر راهاندازی خواهیم کرد، همچنین قرار داد اتی سبد سهام را هم داریم، ابزارهای مالی و اسلامی متعددی هم داریم. این به نظر ما تنوع خوبی ایجاد کرده است، زیرا هم صنایع مختلف داریم و هم ابزارهای متنوع. این مسئله هم برای سرمایهگذار مهم است. ما خوشبختانه داریم، البته باید یک مقدار عمق بگیرد، الان معاملات قرار داد اختیار معامله و معاملات اتی کم است، هنوز آنقدر که به صورت روزمره استفاده بشود نیست و یک مقدار پایین است. چهارمین مسئله که عرض کردم بحث استانداردها و حمایتهای قانونی است. خوشبختانه قانونِ بازار اوراق بهادار خیلی قوی است، یعنی رأیای که هیأت داوری بازار سرمایه صادر میکند، قطعی و لازمالاجراست و اگر یک سرمایهگذار در چنین شرایطی اختلاف مالی پیدا کرد به دادگاه مراجعه کند، همینجا در هیأتداوری بازار سرمایه میتواند طبق قانون ماده ۳۶ قانون بازار و اوراق بهادار و ماده ۳۷ دعوایش فیصله پیدا کند، در بحث استاندارد و شفافیت هم میدانیم در کشور ما ۱۲ بار تولید و فروش افشا میشود که اجباری است و ۴ بار هم صورتمالی داده میشود، پس هر شرکت ۱۶ بار افشا میکند. شما کمتر کشوری در دنیا دارید که ۱۶ بار رگالاتور افشا صورت بگیرد. البته اگر به جز این اطلاعات با اهمیت هم بود باید افشاء شود، اما تعداد افشاء یک مسئله است و کیفیت افشاء هم مسئله دیگری است، اینکه ما بگوییم تعداد افشاء زیاد است و حتماً کافی است، اینطور نیست. ما باید بحث IFRS را داشته باشیم که الان داریم، بعضی از شرکتهای ما براساس ابلاغی که کردیم صورتهای مالی IFRS را تهیه کردهاند، اگر مسئله مالیاتیاش را با سازمان امور مالیاتی به توافق و تفاهم برسیم میتوانیم IFRS افشا کنیم. مسئله حاکمیت شرکتی برای سرمایهگذار خارجی مهم است، آن را ابلاغ کردهایم و حاکمیت شرکتی از سال ۹۸ آغاز میشود، یک مسئله هم این است که این پیام را به نوعی به دنیا برسانیم، عضویت ما در ISCO همین است. در سال جاری عضویت ما در ISCO از عضو ناظر به عضو عادی تبدیل شد، بنابراین دنیا این را میداند که ما آنجا عضو هستیم و مقررات و قوانین ما به نحوی است که ISCO ما را پذیرفته است، پس از نظر شفافیت، سطح افشا و کیفیت افشا سطح قابل قبولی داریم، البته هیچوقت کسی نباید فکر کند که سطح ما سطحی است که در ISCO پذیرفته شدهایم کافیست، اتفاقاً حتماً باید بالاتر برویم. برای این باید کار فرهنگسازی و اطلاعرسانی انجام شود.
*فکر میکنم طبق فرمایشات شما اصلیترین مشکلی که الان سرمایهگذار خارجی دارد نقلوانتقال پول است؟
بله، مهمترین مشکل نقل و انتقال پول است، اما مشکل بعدی چیز دیگری است، ما الان با بعضی از سایتها که عمداً نام آنها را نمیبرم، صحبت کردیم، گفتیم همانطور که شما از کشورهای مختلف دیتا میگیرید، ما هم حاضریم دیتاهایمان را که در دسترس عموم هست به شما بدهیم، بعضیهایشان تردید داشتند، بهانه تحریم آوردند و بعضیها هم شاید به خاطر تحریم بود، ما یک مقدار از نظر اینکه بتوانیم در سایتهای مهم مالی دنیا هم دیتاهایمان را نمایش بدهیم و این بازار را ببینند، مهم است.
*الان برای این ماجرا سازوکاری دارید؟
برای این موضوع یکی، دو شرکت خارجی قول همکاری دادهاند، منتها خودمان قصد داریم سایت بینالمللی راهاندازی کنیم و خودمان محور باشیم و اگر چند کشور هم بتوانند با ما همراه شوند و بتوان کار جمعی انجام داد بد نیست، چون این هم مهم است که دنیا بداند Big dataهای ایران به چه شکل است. درست است که ما سایت انگلیسی داریم و دیتاها در آن وجود دارد یا ایرانیهایی که مقیم کشورهای دیگر هستند آن را میبینند و میتوانند فارسی، انگلیسی یا عربی آن را بخوانند. سرمایهگذاران خارجی ما هم آلمانیزبان و کشورهای همسایه هستند، همین الان هم با وضعیت کنونی که تحریم و مشکل نقل انتقال وجود دارد حدود ۲ هزار میلیارد تومان سرمایهگذار خارجی در ایران هست. منتها حجم باید خیلی بیشتر از این حرفها باشد، ارزش بازارهای ما ۸۰۰هزار میلیارد تومان است، اما ۲هزار میلیارد تومان آن خارجی است، پس پتانسیل خیلی زیادی وجود دارد و میتواند درصد خیلی بالایی اتفاق بیفتد. اگر بخواهیم رقم کنونی را در کل بازار تقسیم کنیم ۲۵/۰درصد میشود.
*فکر میکنید قانون FATF که داستانهای بسیاری را در پی داشته است، اگر تصویب شود و ما عضو آن بشویم آیا تأثیری روی بازار برای خارجیها و همچنین بازار خودمان خواهد داشت؟ این قانون فارغ از سرمایهگذار خارجی روی بازار ایران چه تأثیری میگذارد و برای سرمایهگذار خارجی چه تأثیری میگذارد؟ آیا باعث میشود که آنها نقدینگیشان را وارد ایران کنند؟
به نظر من یکی از فاکتورهای مهم است، ممکن است یک جاهایی لازم باشد در این پیوستنها احتیاطهایی را به کار ببریم، اما حتماً پیوستن اگر مدیریتشدن اتفاق بیفتد، میتواند کمککننده باشد. ممکن است اجازه بدهند، اما کشورها رعایت نکنند، بعضی از قسمتها ممکن است انتخابی باشد. به نظرم این مسئله در هر حال کمک میکند، اینکه واقعاً مستقیم روی سرمایهگذار خارجی کمک میکند، میتوانم بگویم کمک از کانال اول یعنی نقل و انتقال پول، اتفاق میافتد وگرنه صِرف FATF که در بازار سرمایه اتفاقی نمیافتد، اما ما ملزم به رعایت مقررات پولشویی هستیم. اگر منشأ پول این باشد که در بازار سرمایه پول و سهام فروخته شده باشد و پول از آنجا ایجاد شده باشد ما باید گزارش کنیم. بنابراین بازارهای سرمایه همه کشورها ملزم به رعایت مقررات مبارزه با پولشویی و مبارزه با تأمین مالی تروریسم هستند، طبیعی است که اینها سازوکارهایی است که جزو مقدمات و پیشنیازهاست. اما اگر همه اینها هم ایجاد شود پتانسیل و سودآوری است که اهمیت دارد، چون خیلی از کشورها اینها را دارند، اما پتانسیل سودآوری ندارند و مانند ما نیستند. یک جاهایی بعضی وقتها یکسری صعوبت کار هست، اما پتانسیل به آن غالب میشود. این نکات مهمی است که باید آنها را ببینیم، اما حتماً به نظر میآید که باید در این موضوعات احتیاط لازم را به کار ببریم.
*سؤال بعدیام در رابطه با اعتباری است که به خریداران میدهید، الان بابت اعتباری که به هر شخص داده میشود که بخواهد در هر کارگزاریای اعتبار بگیرد و با آن کار کند از آن بهره میگیرید، ۶۰درصد پورتفوی این افراد به آنها اعتبار داده میشود و میزان گردش آن هم مهم است، اما در بروکرهای جهانی اینطور نیست و برای اعتبار دادن به خریدارانشان سازوکار دیگری دارند، این سازوکار آنها به نظرتان مناسب نیست؟ اینکه من مجبور هستم بابت پولم بهره بدهم آیا سفتهبازی را در بازار به جریان نمیاندازد؟
چون فرمودید اعتبار داده میشود، بله اعتبار را کارگزاری میدهد، اما سازمان بورس یا ارکان بازار نقش در این اعتبار ندارند.
*اما یک بخشنامه مصوب دارند که سازمان میتواند این درصد را کم و زیاد کند.
قطعا، اینکه سیاست اعتباری را میتوان اصلاح کرد و بهبود داد، بله همینطور است. اما بحثی که در دنیا وجود دارد این است که نظام بانکیشان یک مقدار با بازار سرمایه مهربانتر است، یعنی در ایران نظام بانکی در یک مقطعی بخشنامهای شد یا سیاست و بسته بانکی را مطرح کرد، گفتند بانکها نمیتوانند در افزایش سرمایهها شرکت کنند، نمیتوانند برای خرید سهام یا مباحث به این شکل اعتبار بدهند. من فکر میکنم سیاستهای حدّی و اکستریم اکثراً غلط هستند و هیچ کشوری جواب نداده است، اینکه کلاً بگوییم بازار سرمایه و بازار پول با هم ارتباط نداشته باشد قطعاً غلط است، اینکه بگوییم اینها به قدری در هم بروند که وظایفشان تداخل پیدا کند هم اشتباه است. باید مقداری نظام بانکی اینکه اعتبار به خرید سهام داده میشود را به رسمیت بشناسد، آن وقت فرمایش شما درست است یعنی میتوان سازوکارهایی را گذاشت که کارگزاریها با اعداد خیلی پایین کار کنند، چون الان کارگزاریها به نوعی خودشان این اعتبار را میگیرند و میدهند، از نظر ما در کل یک اعتبار است، بالاخره پول که وسط ایجاد نمیشود، همان اعتباری است که از بانک گرفتهاند و میدهند، منتها سازوکاری که برای رعایت مقررات بانکی هست باید رعایت شود، کارگزار طبیعتاً ممکن است برای یک کار از بانک تسهیلات بگیرد و از منابع خودش به مشتریاش بدهد و این مسائل یک مقدار میتواند در نحوه خرید اعتباری اثرگذار باشد، حتماً روی آن بازنگری خواهیم کرد و تلاشمان بهبود این روند است.
*این مسئله جذابیت سرمایهگذاران خُرد را زیاد میکند، یعنی اگر فرآیند سیستم اعتباری در بازار تغییر کند درست است که ریسک بالاتر میرود، اما جذابیت را بیشتر خواهد کرد.
ریسک هم باید مدیریت شود، چون به هر حال ریسک را با قواعدی که در بازارها میگذارند مدیریت میکنند، ما همیشه گفتهایم هر محدودیتی که ریسکی را مدیریت نکند بیخود است. چون ما که نباید مدام محدودیت بگذاریم، میتوان زیاد محدودیت گذاشت و همه معاملات کم بشود، این که خوب نیست اصلاً، توسعه بازار باید اتفاق بیفتد، اما ریسکها هم باید مدیریت شوند. طبیعتاً اعتبار خوب است، اما ریسک آن هم باید مدیریت شود. اینکه الان هرچه به سمت نظام بانکی برویم، چون تخصص به هر حال تخصص بازار پول است و اعتبار دادن تخصصی است که متعلق به بازار پول است نه بازار سرمایه و طبعیتاً نظام بانکی در این حوزه از کارگزاریهای ما زبردستتر، قویتر و حرفهایتر عمل میکند، هرچه بتوانیم به آن سمت ببریم که مشتریان بتوانند به طور مستقیم از بانکها اعتبار بگیرند به قول شما آن نرخها پایین میآید، چون اگر قرار باشد کارگزار خودش بدهد ممکن است یک جور نرخ حساب کند، اگر تعداد کسانی که میتوانند به افراد برای خرید سهام اعتبار بدهند، زیاد بشود رقابت میشود و آن وقت نرخها پایین میآید.
*سئوال بعدی در رابطه با محدودیت نوسانی است که در بازار است، من میدانم که حجم معاملات ما کم است و این موضوع تأثیرگذار میشود، اما اینها سازوکارهایی است که در بازارهای جهانی استفاده میشود و جا افتاده است، اما چرا ما چنین روندی را داریم و چه زمانی این محدودیتها برداشته میشود؟
زمانی که من افتخار حضور در بازار سرمایه را پیدا کردم که خدمت سرمایهگذاران باشم، یک مشکلی که وجود داشت و همه از آن ناراحت بودند و زیاد هم گفته میشد، بحث نمادهای متوقف بود، در مقطعی به ۶۰، ۷۰ نماد متوقف رسیده بود و اکثر بانکها و شرکتهای بزرگ مشکل داشتند، ما خوشبختانه توانستیم با اصلاح دستورالعملها این موضوع را حل کنیم و الان هم نمادها زیاد بسته نمیشوند و تنها در حدی هستند که به مجمع بروند یا بعضی از نمادها که ممکن است مسائل حقوقی داشته باشند. ما بحث دامنه نوسان و حجم مبنا را خیلی مطالعه کردیم و روی آن وقت گذاشتیم، الان هم به جاهایی رسیدهایم و دنیا هم یک نوع دامنهنوسان دارد که اصطلاحاً به آن دامنه نوسان پویا میگویند، ما هم دنبال این هستیم که این را ایجاد کنیم. یک مقدار وضعیت باید به لحاظ بسترهای IT آماده بشود و یک مقدار هم در بازار ما سهمهای کوچک که مارکت مِیکر ندارد و عدهای ممکن است آن را دستکاری کنند وجود دارد. معمولاً اینها را در بازارهای دنیا مارکت میکرها مراقبت میکنند، یعنی ورود میکنند و اجازه نمیدهند دستکاری قیمت اتفاق بیفتد. میدانیم که اگر دامنه نوسان و حجم مبنا وجود نداشته باشد، میشود که عدهای سهمهایی را با مبالغی بالا ببرند، بفروشند یا حتی پایین بیاورند و بخرند، این طبیعی است و ما باید این را مقداری در ترتیباتی که برای برداشتن حد نوسان خواهیم داشت لحاظ کنیم. انشاءالله سال بعد آنها هم جمعبندی خواهد شد.
*بازار سال آتی را چطور میبینید؟
من فکر میکنم بازار آینده یعنی بازار سال ۹۸ بازار خوبی خواهد بود. به هر حال سودآوری شرکتها میتواند رشد داشته باشد و وضعیت مطلوبی خواهد بود، طبیعتاً بازار سهام طوری است که بعضی از سهمها ممکن است بالاتر بروند و بعضی از سهمها ممکن است کمتر رشد کنند. ما همیشه شاخص را میبینیم که عموماً در سالهای مختلف رشد خوبی داشته است و خدا را شکر امسال هم رشد خوبی داشت. اما ممکن است بعضی از هموطنان ما روی بعضی از سهمها خیلی بیشتر از شاخص سود کرده باشند و بعضی از سهمها ممکن است کمتر از شاخص سود کرده باشند، اما از نظر اساسی من مجموعاً خوب میبینم و به نظرم بهتر از امسال خواهد بود.
*با توجه به اینکه نگرانیهای اقتصادی برای کشور در سال آینده خیلی زیاد است و تمام کارشناسان ابراز نگرانی میکنند، باز شما میگویید احتمال اینکه بورس وضعیت خوبی داشته باشد و شرکتها سودآوری داشته باشند، هست؟
به هر حال همه با مشکلات اقتصادی آشنا هستند و بحثی روی آن نیست، اما اینکه این مشکلات یک جاهایی خودش را جبران میکند را هم نمیتوان دور از نظر داشت. وقتی ما از رشد اقتصادی صحبت میکنیم طبیعتاً رشد قیمت کالاها را هم در بر دارد، این تولید یک شرکتهایی هم هست که روی سودآوری تأثیر میگذارد، اگرچه نقل و انتقال ارز مشکل میشود و ممکن است هزینه نقل و انتقال در جاهایی بالاتر برود، اما اینکه قیمتهای جهانی هم رشد کرده و یکسری از مشکلات جهانی روی فلزات اساسی حل شده است یا بحثهای پتروشیمی ممکن است به هر حال به دلایل افزایش قیمتهایی که بوده تأثیر بگذارد، اینها همه با هم است و نباید تنها مشکلات را دید، من به نظرم یکسری فرصتها در بازارهای مختلف وجود دارد که طبیعتاً از آن استفاده خواهد شد.
*سئوال آخر در رابطه با بخش آموزش و آگاهیرسانی است، من به عنوان یک شهروند میگویم که هیچوقت در تلویزیون نمیبینم که تبلیغی در مورد بورس و جذب سرمایه توسط مردم در بورس صورت بگیرد، در خارج از ایران این موضوع تبدیل به فرهنگ شده و مردم حتی به صورت نمادین میروند فیسبوک میخرند، شاید خیلی دانش مالی نداشته باشند، اما دوست دارند که سهام گوگل و فیسبوک بخرند، اما این در ایران جا نیفتاده که به صورت فرهنگ بشود، سازمان چه کاری کرده و چه کاری میخواهد بکند؟ آیا به نظرتان میشود که ایران به سمتی برود که حداقل هر ایرانی یک سهام داشته باشد؟
انشاءالله، البته سهام عدالت این کار را خواهد کرد و ۴۹میلیون نفر الان در ایران به نوعی سهام دارند.
*فارغ از سهام عدالت، سهامی که خود شخص کد بگیرد؟
الان حدود ۱۰میلیون و ۵۰۰هزار نفر کد سهام گرفتند و دارنده کد معاملاتی در کشور ۱۰میلیون و ۵۰۰هزار نفر هستند. اما کارهای فرهنگسازی مقداری بلندمدت است و به صورت غیرمستقیم انجام میشود. بازار سرمایه از قدیم نمایشگاه بورس، بانک و بیمه را داشته و ۱۱، ۱۲ نمایشگاه داشته است. نمایشگاه سرمایهگذاران خارجی در کیش برگزار میشود، البته خودِ منطقه آزاد کیش برگزار میکند، اما سازمان بورس هم مشارکت میکند، لیگ ستارگان بورس حدود ۲ سال است که برگزار میشود، معاملات الگوریتمی اولین مسابقهاش امسال بود و تیمهای دانشگاهی آمدند و پوشش خوبی هم در تلویزیون داشت، هم لیگ ستارگان پوشش خوبی داشت و ۲ بار برگزار شده است، جشنواره بورس و رسانه ۲ بار برگزار شده است و این باز مقداری به توزیع اطلاعات در بین همه قشرها کمک میکند. طبیعتاً در کنار اینها سازمان بورس اصولِ آموزشی خودش را در گواهینامههای حرفهای تنظیم کرده است، ما الان گواهینامههای متعدد داریم، افراد مختلف میخوانند و آشنا میشوند. این کارها انجام میشود و البته ما دیپلم بورس داریم و با آموزش وپرورش تفاهمنامه داریم که عدهای دیپلم بورس میگیرند. NBA بازار سرمایه داریم و با دانشگاههای مختلف تفاهمنامه داریم، اما من هم فکر میکنم این خیلی کم است. هنوز شرایط به گونهای نیست که همیشه اینها در تلویزیون دیده شوند. چند بار هم سازمان بورس اطلاعیههایی به صورت زیرنویس داد که نهادهایی که دارای مجوز از سازمان بورس هستند در سایت کُِدال هستند و... چند نوبت پخش شد، اما کم است. یا بعضی مالتیمدیاها مانند دیرین دیرین که تولید شده و بعضی از دوستان شاید دیده باشند و بعضی از گزارشهای تحلیلی تهیه شده است، اما همه اینها باز هم باید تقویت شود و میزان این نوع کارها باید خیلی بیشتر باشد، چون هموطنان ما تمام اینها را نمیبینند و آن ساعتی که اطلاعیه میرود توسط همه دیده نمیشود. یا برنامهای خاص هست که ممکن است از نظر عدهای خیلی قشنگ باشد، اما عدهای نپسندند و همان اول از آن کنارهگیری کنند. از این جهت باید برای سلیقههای مختلف کارهای مختلف کرد، الان محتوای مکتوب وجود دارد، محتوای چندرسانهای هست، ما تولید فیلم و سریال را در برنامهمان داریم، اگر انشاءالله سال بعد موفق بشویم که با صداوسیما و رسانه ملی تفاهم کنیم و این را جلو ببریم، بحث مربوط به مسابقاتی که دائمی باشد، یعنی عدهای مدام در مسابقات شرکت کنند و فینالیستهای آنها در مراسمی حضور داشته باشند. چون مسابقات اولیهما مراسم افتتاحیه و اختتامیه دارد، اما میتوان این مسابقات را دائمی کرد و افتتاحیه و اختتامیهها برای فینالیستها باشد. برای بحثهای مربوط به آموزش کلاسیک هم حقیقت این است که کمیسیون اقتصادی مجلس بحثی را داشتند که آقای دکتر پورابراهیمی بهخوبی این مسئله را پیگیری کردند، الان با وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش تفاهمنامههایی را پیش میبریم که بتوانیم در محتوای درسی تمام رشتهها وارد شویم. نه فقط رشته حسابداری، اقتصاد، مدیریت و مهندسی مالی یا مهندسی صنایع، باید به همه رشتهها مانند پزشکی، مهندسی و.... برود. خیلی وقتها در همین مسابقاتی که برگزار میکنیم افراد دندانپزشک و... حضور پیدا کردهاند که به بازار سرمایه علاقهمند بودند حتی رشتههایی مانند کامپیوتر، فیزیک، شیمی، ریاضیات و آمار که میتوانند از توان و تحلیل کمّیای که دارند در بازار سرمایه استفاده کنند، امیدواریم با کمکی که شما و همه دوستان میکنند انشاءالله فرهنگسازی را تقویت کنیم و در آینده بیشتر این کار را انجام بدهیم.
* دغدغه خیلی از سهامداران این است که سفتهباز یا دلال ها در بازار فعالیت میکنند، بعضیهایشان تبدیل به کولونی خیلی بزرگ شدهاند و میبینم که بعضی سهامداران به طور ناآگاهانه طعمه این اشخاص میشوند، سازمان نظارتی بورس آیا اقدام حقوقی، قراردادی یا پیگیریهای قضایی در مورد این افراد تاکنون انجام داده است؟ آیا مردم میتوانند امید داشته باشند که اینها شناسایی شوند و دستشان از بازار کوتاه شود؟
ما دو اقدام را که معمولاً جرم است و در اکثر کشورها هم جرم است دنبال میکنیم؛ یکی بحث استفاده کردن یا معامله مبتنی بر اطلاعات نهانی و دیگری هم دستکاری قیمت سهام است. ما همیشه این دو موضوع را مراقبت میکنیم و در حدی که بتوانیم در دادگاهها اثبات کنیم علیه آنها شکایت میکنیم، چندین پرونده را در دادگاهها بابت این مسئله طرح کردهایم، بعضیها منجر به رأی شده و بعضیها ممکن است نظر قاضی این بوده که مستندات کافی نیست. به هر حال وقتی مسئله را به دادگاه میبریم و جنبه کیفری پیدا میکند، باید با مستندات کامل برویم. یک مسئله مهمتری هست که بحث سیگنالفروشی و سایتهایی است که وعدههایی میدهند و چون تقاضای مختصری هم برای آن تجهیز میکنند، یک عدهای که دقیق تحلیل نمیکنند فکر میکنند این حرف درست درآمد، خب چرا درست درآمد؟ دلیلش این است که یک مقدار هم آنها برای این کار پول هزینه میکنند. ما حدود ۲۰ سایت که سیگنالفروشی میکردند بستیم، شکایت کردیم و هنوز هم پیگیری میکنیم، هر جا ببینیم شکایت میکنیم و میبندیم. چون کسی که تحلیل میدهد باید مجوز داشته باشد، کسی که سیگنالفروشی میکند و مجوز ندارد و هرچه ما به سمت معاملات پربسامد و الگوریتمی حرکت کنیم فرصت توجه به شایعه و دروغها کمتر خواهد شد. چون اساساً الگوریتمها معامله میکنند نه آدمها و آدمهایی هم که میخواهند معامله کنند براساس تحلیل است نه براساس شایعه و دروغ. این است که امیدواریم هر دو مسیر را جلو ببریم، هم پیگیری قضایی کنیم که این کار را انجام میدهیم و قبلاً هم داشتیم، اما اخیراً روی معاملات الگوریتیمی و معاملات پربسامد توجه بیشتر شده است، معمولاً معاملات آنلاین کمک میکند که بحث حواشی کنار برود، فرد با تحلیل خودش خرید و فروش بکند و یک مقدار هم باید فرهنگسازی بشود، به نظر من هم یک جاهایی روزنامهها، رسانهها و کانالهایی که درست کار میکنند و رسالت اصلیشان را انجام میدهند، باید از آنها هم کمک گرفت تا نشان بدهیم چه درست و چه غلط است. طبیعتاً یکی از کارهایی که انجام میشود دستکاری رسانهای است که یک عده سعی میکنند بدون اینکه پول زیادی زیر تقاضا بچینند یا در عرضه فشار بیاورند از طریق رسانهها و دستکاری اخبار این کار را بکنند. چون خوشبختانه رسانههای سالم در کشور ما خیلی بر افراد معدودی که جایی ممکن است دسترسی به شبکه جمعی داشته باشند و بخواهند از آن کانال عمل کنند، غالباند. انشاءالله که سال بعد بتوانیم بیشتر با این موضوعات مقابله و مبارزه کنیم و آن طرف بتوانیم مسیرهای سالم را بیشتر باز کنیم و هموارتر کنیم. ما همیشه اگر مسیرهای راحت و سالم را بتوانیم به دیگران معرفی کنیم، شاید به این سمت گرایش کمتری وجود داشته باشد.