سجاد بهزادی- روزنامهنگار- دولتها یکی پس از دیگری میآیند و تمام میشوند. اگر دولتها، مولفه مشروعيت خود را در چارچوب نظام سياسی وزنکشی نکنند و به آن بیاعتنا باشند جامعه آبستن حوادث دردناکی خواهد شد و فرمانپذیری شهروندان از قدرت سیاسی به شدت با چالش روبرو خواهد بود و اعتماد در جامعه از بین میرود. آیا می توان بیاعتمادی امروز در جامعه ایران را حاصل کاهش مشروعیت و مقبولیت قدرت سیاسی و نهاد دولت دانست؟
رئیس جمهوری جدید در مراسم تنفیذ خود گفته بود:«علاوه بر آسیب سفره و کسب و کار مردم، اعتماد مردم نیز آسیب دیده است و دولتی خواستند تا این آسیب را جبران کند و اعتماد را به مردم بازگرداند و فاصله میان ملت و دولت را کاهش دهد. این رابطه میان ملت و دولت بسیار میتواند گره گشا باشد.» گزارهای که رهبری هم مُهر تأیید بر آن زد.
به اعتقاد بسیاری از جامعهشناسان این گسست مدتهاست در جامعه ایران رخ داده و بارها نسبت به عواقب آن از جمله از دست رفتن سرمایههای اجتماعی هشدار داده شده است. اما انکار واقعیتها و متهم کردن صاحبنظران به سیاهنمایی، روش اولیه مقابله با فکتها بوده است.
این روش تا آن زمان که بحران به عمق نرسیده و به صورت رسمی بازگو نشده ادامه خواهد داشت در حالی که بسیار دیرهنگام زخمها گاه تا عمق استخوان پیش رفته آنگاه این اراده شکل میگیرد که به جنگ بحران بروند. اما در نهایت بحران در قسمتهای مختلف جامعه فراگیرتر میشود و راهکارهای بعضا نمایشی نیز مرهم هیچ زخمی نخواهد شد.
رئیس جدید سازمان برنامه و بودجه هم اذعان داشته است «امروز سرمایه اجتماعی را از دست دادهایم، مشکلات فرهنگی و اقتصادی فراوانی داریم.»
در این وضعیت که بحران از دست رفتن سرمایههای اجتماعی و اعتماد عمومی عمیقتر شده ونشانههای آن به سطح آمده و به روشنی دیده میشود، شاهد یکدست شدن نهادهای دولتی و حاکمیتی به شکل کمسابقهای هستیم. یکدستی ساختار اما چقدر میتواند برای عبور از بحرانهای کنونی کارآ باشد؟
واقعیت جامعه این است که مردم ایران با بحرانهای معیشتی، سلامتی و اجتماعی دستوپنجه نرم میکنند. براساس گزارش مرکز آمار ایران حذف گوشت، شیر، ماست، آجیل، خشکبار، ماهی و میگو، تخم مرغ، مرغ و پنیر از سفره ایرانیان همچنان ادامه دارد و جمعیت بیشتری هر روز فقیرتر می شوند.
گزارش پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان نشان میدهد در سالهای اخیر، مساحت زیر خط فقر جامعه ایران به شدت افزایش یافته تا جایی که از هر سه نفر در ایران، یک نفر فقیر است؛ تازه باید در نظر داشته باشیم که در این پایش، شاغلان فقیر را در نظر نگرفتهاند؛ که اگر در نظر گرفته شود، از آن دو نفر، یک نفر دیگر نیز قطعاً فقیر واقعی است.
در این شرایط یک ناامیدی عمومی همراه با کینه از وضعیت پیش رو، جامعه را فرا گرفته است و مشروعیت ساختار سیاسی را وارد مرحله تازهتری از بحران کرده است. به قول یک استاد دانشگاه « کینه جمعی، مهمترین تهدیدی است که ساختار سیاسی را بهصورت نرم در محاصره خود قرار داده است؛ تهدیدی که سعی میشود بهوسیله تبلیغات صداوسیما و اقدامات کنترلی نادیده گرفته شود.»
خلاصه امر، آنگونه که روزنامه اطلاعات چاپ تهران در مقالهای نوشته است «اگر تعارف را کنار بگذاریم، کشور سالهاست با مشکل بیاعتمادی مواجه است. بیاعتمادی مردم به مسئولان، بیاعتمادی مسئولان به مسئولان، بیاعتمادی مسئولان به مردم و بیاعتمادی مردم به مردم. این چهار نوع بیاعتمادی همچون خوره اعتماد را به عنوان یک سرمایه اجتماعی مضمحل کرده است».
اگر دولت و ساختار حاکمیت در ایران کنونی نخواهد یا نتواند بازسازی اعتماد عمومی و نگهداشت سرمایههای اجتماعی را جدی بگیرد باید شاهد عمیقتر شدن بحران مشروعیت خود باشد. ساختارهای سیاسی کشور باید پارادایمهای توسعه سیاسی واجتماعی را خوب بشناسند و با انطباق آن با پارادایمهای موفق جهانی، تلاش کنند از بحرانها عبور کنند.
ماندن مداوم و طولانی مدت در بحران، حیات یک نظام سیاسی را تهدید میکند.
جامعه ایران نیاز دارد خیلی زود از سنگینی ملالآور و کمرشکن بحرانها نجات یابد و کژاندیشیهای ویرانگر به حداقل برسد. این نیاز سادهای نیست و ساختاری که با بیاعتمادی جامعه روبروست نمیتواند به این نیاز پاسخ دهد.
باید نقطه عطفی پیدا کرد تا کمی از این بیاعتمادیها کاسته شود و سرمایه اجتماعی را با توسعه اقتصادی گره بزند. دولت جدید هم اگر میخواهد نقطه عطف این داستان باشد باید از همان ابتدا با تعیین وزیران کارآمد سطح مشروعیت دولت خود را بالا میبُرد و به نظر میرسد در نقطه آغاز به خوبی پیش نرفته و با تردیدهای جدی روبرو است.
برای رهایی از این وضعیت به دولتی کثرتگرا نیاز داریم تا چرخه مدیران ناکارآمد را برهم بزند؛ آنگاه جامعه مدنی و لایههای اجتماعی را قدرتمند کند و پدیده دولت-ملت را به صورت واقعی شکل دهد. چرا که اگر در، بر همین پاشنه همیشگی بچرخد بازسازی سرمایه اجتماعی سختتر و حتی ناممکن میشود.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه