ناصر ذاکری naser.zakeri@jahaneghtesad.com امروزه در اقتصاد کشورمان شاهد حضور بخش خصوصی کوچک و ضعیف، و بخش شبهخصوصی بسیار مقتدر و پرصلابت هستیم، که سهم بزرگی از تولید و تجارت کل کشور را به خود اختصاص دادهاست. یکی از بارزترین ویژگیهای بخش
شبهخصوصی، شیوه مدیریت آن است: مدیریتی که به جای پاسخگویی در برابر سهامداران و ذینفعان، فقط در مقابل مسؤول بالاتر پاسخگو است. در شرایط معمول، سهامداران یک شرکت چند نفر را به عنوان اعضای هیأتمدیره انتخاب میکنند. این گروه هم فردی را به عنوان مدیرعامل انتخاب خواهندکرد که در مقابل هیأتمدیره مسؤول است. به این ترتیب هیأتمدیره با نظارت بر کار مدیرعامل خود را آماده پاسخگویی به مجمع سهامداران میکند. بدیهی است در صورتی که عملکرد مدیر مورد رضایت هیأتمدیره نباشد و اهداف تعیینشده برای شرکت محقق نشوند، هیأتمدیره در مورد ادامه کار مدیر تصمیم میگیرد. در غیر این صورت خودش با خطر برکناری توسط سهامداران روبرو خواهدشد. اما در شیوه مدیریت شبهخصوصی اینگونه نیست. مدیر یک شرکت در بخش شبهعمومی تا زمانی به کارش ادامه میدهد که مدیر بالاتر از او راضی باشد. به این ترتیب حتی اگر اهداف شرکت محقق نشوند، ممکن است اشکالی پیش نیاید! حال فکرش را بکنید که اگر یک مدیر با مدیران بالادستِ رئیس مستقیمش ارتباطاتی داشتهباشد. در این صورت، رئیس مستقیم باید در مقابل عدم کارآمدی مدیر زیردستش، ابتدا به دوستان او که در سمتهای بالاتر هستند، گزارش بدهد و اگر آنها کوتاه آمدند و دست از حمایت مدیر ناکارآمد برداشتند، بتواند فکری به حال شرکت تابعه بکند! حال فرض کنید رئیس مستقیم در لابیهایش موفقیت کسب کرده، و بتواند مدیر ناکارآمد زیردستش را عزل کند، چه اتفاق میافتد؟ مدیر برکنارشده با استفاده از ارتباطات و آشناییهایش، به زودی سکان مدیریت شرکتی بزرگتر را به دست میگیرد! تازه دوستان بلندپایه مدیر جدیدی را که از نزدیکان خودشان است، در پست خالی شده جاسازی (؟!) میکنند و آب هم از آب تکان نمیخورد! در چنین فضایی سخن گفتن از کارآمدی و شایستهسالاری بیهوده است. چنین اتفاقاتی که من نمونهای ناچیز از آنها را تعریف کردم، در یک مجموعه خصوصی به معنای واقعی کلمه، هرگز اتفاق نمیافتد. در شرکتی که هیأتمدیره در مقابل سهامدارانش پاسخگو است، مدیران نمیتوانند بدونتوجه به اهداف بلندمدت شرکت و بدون جلب نظر مساعد سهامداران، که دنبال حداکثر کردن سود و ارزش داراییشان هستند، به کارشان ادامه بدهند. به همین دلیل، آنها سعی میکنند با به کار گرفتن و جذب بهترین و کارآمدترین مدیران، خواسته های سهامداران را جامه عمل بپوشانند. اما وقتی سهامداران قدرت عزل و نصب مدیران را ندارند، طبعاً شرایط برای حاکمیت رابطهسالاری به جای شایستهسالاری فراهم میگردد. بی مناسبت نیست یک مورد واقعی را به عنوان مثالی برای ناکارآمدی چنین شیوه ارتباط محور در عزل و نصبها تعریف کنم: دوست محترمی میگفت که چندی پیش مدیرعامل یک شرکت از نوع شبهخصوصی با او درددلی دوستانه داشته و از دست جفاکاریهای مدیر بالادستش نالیده است. تقصیر مدیر بالادست این بود که بدون مشورت با جناب مدیر، اعضای هیأتمدیره شرکت را منصوب کردهبود! فکرش را بکنید. هیأتمدیره بناست از مدیرعامل حساب بکشد و ناظر بر کارهایش باشد. اما مدیر محترم حق قانونی! خود میداند که در فرایند انتخاب افرادی هماهنگ! با خودش مداخله کند. به تعبیر عامیانه: واقعاً که! وقتی همین رویداد ساده را ریشهیابی میکنید که چرا مدیر محترم دنبال چنین اعضای هماهنگ برای هیأتمدیره میگردد، متوجه میشوید ایشان دنبال حاشیهای امن برای خود است تا وقتی خواست برادرزادهاش را به عنوان یک مقام مسؤول در شرکت قالب کند، بر او خرده نگیرند! حالا شما بگویید چرا چنین شرکتی به بالاترین حد موفقیت اقتصادی دست پیدا نمیکند و چرا ارزش دارایی سهامدارانش را افزایش نمیدهد؟ حال با یک محاسبه سرانگشتی ساده میتوان به نتایج حیرتانگیزی رسید. گفتم که بخش شبهخصوصی بیشترین سهم از کل اقتصاد کشور را به خود اختصاص دادهاست. و نیز گفتم که بخش شبهخصوصی در معرض این بیماری مدیریتی است. به عبارت دیگر، بخش مهمی از اقتصاد کشور به صورت میدان تاختوتاز شیوه مدیریت ارتباطی به جای شایستهسالاری قرار میگیرد. البته شاید در توجیه این قضیه چنین بگویند که بالاخره عصر ارتباطات است! این را هم بگویم، منظور من این نیست که چنین فضای نامطبوعی در تمام بنگاههای اقتصادی کشور حاکم است. برخی نهادها و شرکتها به مقوله شایستهسالاری تا حد قابلقبول توجه دارند و عملکرد نسبتاً خوبی ارائه میکنند. اما در نبود سیستمهای نظارتی کارآمد، بسیاری از بنگاههای شبهخصوصی به صورت بالقوه در خطر تهاجم چنین شیوههای مدیریتی هستند. شاید این ایراد بر من گرفتهشود که اگر چنین بود که من میگویم، باید بسیاری از این بنگاهها ورشکسته میشدند. اما میبینیم که با وجود مشکلات به فعالیتشان ادامه میدهند و سرپا هستند. پس اوضاع آن قدرها هم بد نیست. جواب این ایراد یادداشتی مستقل میطلبد.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه