مهدی نظیفی- تحلیلگر اقتصادی
رئیسی گفت:«مذاکره با آمریکا نفعی نصیب ملت ایران نمیکند». در این سخن دو گزاره پنهان را میتوان دریافت: در حالی که دشمنی با آمریکا برای اکثریت مردم ایران نصیبی جز فقیرترین مردم دنیا شدن نداشته منظور از«ملت» میتواند مردم ایران نباشد. دوم اینکه رئیسی «ناتوان» از مذاکره با آمریکاست. او بهجای اینکه رییس دولت-ملت برای مردم ایران باشد وارث یک وضعیت دوگانه نهضت-دولت، بهنام مقاومت است که طی سالها با برنامههای پراشتباه موجب انزوای جهانی بینظیر ایران در سالهای طولانی شده و نه در برنامههای پرهزینه خارج از مرزها و نه حتی در داخل کشور از جمله برنامه اتمیشان موفق نبوده و ایران را از همه فرصتهای عظیم رشد و توسعه محروم در عین حال زمینههای رشد و توسعه کشورهای همسایه را فراهم کرده است. در غیاب حضور فعال ایران، فرصتهای عالی برای عربستان و ترکیه به عنوان مدعیان سرزمینی و ژئوپلتیک اسرائیل بهوجود آورده که پروژه دولت-ملت سازی خود را گسترش و یکی فلسطین و سوریه را بخشی از هویت عربی و دیگری فلسطین و سوریه را بخشی از خاک تاریخی امپراتوری عثمانی اعلام کند، اعراب یکپارچه با عنوان صلح ابراهیم از دشمنی با اسرائیل به دشمنی با ایران تغییر مسیر دهند، آمریکا و اروپا در هر اوجگیری تنشها در منطقه، با فروش تسلیحات خود به کشورهای منطقه، بخشی از بحرانهای اقتصادی خود را مرتفع سازند... در نهایت ایران از قافله رشد و توسعه اقتصادی-اجتماعی جهان عقب بماند، به درجات پایین شاخصهای جهانی سقوط کند، درعوض در شاخصهای منفی جهانی رتبه اول کسب نماید. رییسی حتی مقید به قانون مصوب مجلس همسو هم نیست که «دولت راموظف کرد مابهالتفاوت ارز ترجیحی را از طریق کالابرگ الکترونیک به مردم اختصاص دهد به نحوی که قیمت کالاهای اساسی و دارو به نرخ شهریور۱۴۰۰به دست مردم برسد». او تمام فشار گرانی کالاها و خدمات ناشی از حذف ارز ترجیحی را به اقشار فرودست که اکنون اکثریتی نزدیک به ۸۵درصد جامعه را تشکیل میدهند، منتقل کرد، از درآمد زیر خط فقر کارمندان، کارگران، کسب و کارهای کوچک مالیات میگیرد در حالی که اقلیت۱۰درصدی ثروتمند که بیش از۸۵درصد درآمد جامعه را کسب میکنند هنوز از معافیتهای مالیاتی استفاده میکنند، فرار مالیاتی دارند یا مالیات ناچیزی میپردازند. ادامه این رویه حکمرانی سالهاست باعث تشدید فاصله طبقاتی و گسترش فقر عمومی شده، گسلهای اجتماعی حاصله، بحرانهای اجتماعی را تشدید میکند و باعث اعتراضات هر روزه مردم میشود. ولی دولت بهجای رفع مشکلات بحرانزای کشور، علاوه بر مقابله خشن با معترضان شرکت کننده در اعتراضات مسالمت آمیز حقطلبانه ناشی از این بحرانها، به بهانههای گوناگون از جمله گشت ارشاد، فشارهای امنیتی و پلیسی بر مردم را افزایش میدهد.
در واقع کسانی که از سر کردن حجاب بر سر دختران خود عاجزند، فرزندان خود را برای عیاشی بیشتر به خارج از کشور بهویژه انگلیس، امریکا، کانادا روانه میکنند همچنین درآمدشان از امنیتی کردن فضای کشور تامین میشود و از آن برای تسویه حسابهای سیاسی-باندی-مافیایی استفاده میکنند، با رفتارهای تبعیضآمیز و تقسیم بندی جامعه به خودی و غیرخودی، به داوری مردم مشغولند و با گسترش گشت ارشاد و اصرار بر بکارگیری روشهای خشونت بار با زنان و دختران قصد دارند افکار عمومی را از ناکارآمدی دولتمردان، تباهی و فساد منحرف کنند. پس هر روز فاجعه جدیدی را در این رابطه بهوجود میآورند. در حالی که ماموران در مقابله با سرقتها و ناامنیهای اجتماعی بویژه شلیک به کولبران، تصادفات جادهای، مواد مخدر و اعتیاد در جامعه عملکرد قابل قبولی ندارند، در حالی که تاکنون هیچ اختلاس کنندهای در زندانی صدمه ندیده، دزدان و سایر متخلفان با سخنان افتخارآمیز از اقدامات خود، در تلویزیون ظاهر میشوند، ولی معترضان به مشکلات معیشتی، زیاندیدگان بورس، کارگران معترض به عدم دریافت چند ماهه حقوق، بازنشستگان معترض به عدم دریافت مستمری قانونی حتی پس از۶ماه، دانشجویان معترض دانشگاهها و مردم به تنگ آمده از انواع تبعیضها، همواره مورد بدترین برخوردهای خشن و مهلک ماموران هستند. ادامه این روشهای نابخردانه ضدمردمی همراه با بکارگیری روشهای غیرعلمی در مسائل اقتصادی-اجتماعی ضرورتا انسدادی را در روابط دولت و مردم ایجاد کرده که جز بن بستهای پی درپی در مناسبات اجتماعی نتیجه دیگری نداشته است.
آثار اقتصادی استمرار این سیاستهای کاملا اشتباه در نهایت منجر به توقف سرمایهگذاریها حتی خروج مستمر سرمایههای مالی و انسانی از کشور شده، رکود اقتصادی تشدید شده، بخشهای تولیدی بهویژه صنایع تعطیل شده یا با حداقل ظرفیت کار میکنند، بازار سرمایه دوسال است که بجز برای باندهای مافیایی برای سایر سرمایه گذاران بازده منفی دارد، صنعت نفت که در زمان پایینترین قیمت نفت، در اوج تولید بود اکنون در اوج افزایش قیمت جهانی نفت، با حداقل ظرفیت کار میکند، در نهایت هر روزه انواع تنشها، مرزهای ایران را تهدید میکند و اخیرا افزایش شدید ورود افغانهای مهاجر موارد امنیتی جدیدی را برای مردم ایجاد کرده و حتی احتمال هرگونه مشکل امنیتی شدید را بهویژه در استانهای شرقی بهوجود آورده است، دولت افغانستان حق آبه هیرمند را بر روی ایران میبندند، حتی برای عبور زایران ایرانی برای زیارت عتبات انواع مشکلات بهوجود آمد که جز با دادن امتیازهای ویژه به دولت عراق، قابل رفع نبود.
نداشتن هیچ راهحل عملی موثر بهجز توسل به تجربههای شکست خورده قبلی، دروغهای نخنما برای توجیه مشکلات و بحرانهای کشور، ناتوانی در استفاده از فرصتها برای رفع بن بستهای موجود کشور تا آنجا پیش رفته که حتی در شرایط جهانی اخیر که موقعیت مساعدی برای توافق هستهای حتی محدود با هدف رفع تحریمها موجود بود، وزارت خارجه دیپلماسی موفقی نداشت. در اوج تشدید گسلهای اجتماعی، اکنون با قتل مهسا امینی یکباره انبار باروت خشم انباشتهی سالیان دراز مردم منفجر شده است. این وضعیت از دیدگاه جامعهشناختی ویژگیهای یک جنبش اجتماعی تمامعیار شامل:«داشتن نماد، متشکل بودن، پویایی، قابلیت استمرار، هدف مشخص، درگیرشدن کل جامعه...» را مشابه جنبش۸۸ دارد و هر روز میگذرد به شرایطی نزدیک میشود که جز با استعفای دسته جمعی دولت و انحلال واحدهای سرکوب خشن مردم و محاکمه آمران آنها، قابل ایستادن نگردد.
از سیف فرغانی یادی کنیم:
هم مرگ، بر جهان شما، نیز بگذرد / هم رونق، زمان شما نیز، بگذرد
وین بوم محنت، از پی آن، تا کند خراب / بر دولت، آشیان شما، نیز بگذرد
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه