سه شنبه 28 فروردین، 1403

کدخبر: 36033 15:10 1395/04/21
بحران حاکمیت سرزمینی بریتانیا

بحران حاکمیت سرزمینی بریتانیا

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
بحران حاکمیت سرزمینی بریتانیا

بحران حاکمیت سرزمینی بریتانیا

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

محمد صادق محمدی فر- در گذشته، مفهوم تعلق سرزمینی به دولت با معنای مالکیت آن بود، به طوری که حاکمان اختیار فروش قسمت‌هایی از سرزمین را به خود‌ می‌‌دادند ولی با جلو آمدن در تاریخ، حاکمیت دولت بر سرزمین، خالی از مفهوم مالکیت شد و تعلق سرزمینی، در درجه اول جزو حقوق ساکنین و سپس ملت آن سرزمین گردید که بنا بر اصل کلی، مردم در انتخاب سرنوشت خود آزادند. این همان حقی است که موجبات رجوع به آرای عمومی در همه پرسی (رفراندوم) خودمختاری و استقلال بحرین از ایران را در ۱۹۷۱ (۱۳۵۰) و نیز الحاق آلمان شرقی به آلمان غربی با پذیرش اکثریت آرا در ۱۹۹۱ (۱۳۷۰) فراهم آورد. مسئله ماندن یا خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا از دهه ۸۰‌ می‌لادی دغدغه حزب محافظه کار انگلستان بوده است که با رقابت‌ می‌ان احزاب انگلستان شدت و ضعف پیدا‌ می‌‌کرد. این حزب در مقابله با یوکیپ (حزب استقلال پادشاهی بریتانیا) که ایده خروج بریتانیا از اتحادیه را در سر‌ می‌‌پروراند، نهایتاً جهت پیش‌گیری از پیروزی یوکیپ، ضمن تفکر به احتمال بالای رأی مردم به بقای بریتانیا در اتحادیه، دست به برگزاری همه پرسی زد که منتج به خروج آن شد. ناگفته نماند که قبل از تصمیم قطعی به برگزاری همه پرسی، خواسته‌های بریتانیا از اتحادیه به جهت بقا و اصلاح روابط با آن، به نوعی غیر ممکن و تحمیلی به نظر‌ می‌‌رسید و تافته بریتانیا را تماماً جدابافته‌ می‌نمود. حال با برگزاری همه پرسی و روشن شدن نتایج، با توجه به اینکه مردم اسکاتلند و ایرلند شمالی رأی مخالف به این اقدام بریتانیا داده بودند و هم‌چنان بر موضع حضور در اتحادیه اروپا مصر هستند، لذا زمزمه‌هایی مبنی بر برگزاری همه پرسی از سوی این دو به جهت استقلال و یا اتحاد با دیگری به گوش‌ می‌رسد. اسکاتلند ملی‌گرایان اسکاتند چون الکس سالموند [رهبر سابق حزب ملی اسکاتلند] در مصاحبه‌ای احتمال داد که حزب ملی اسکاتلند پس از رأی مردم بریتانیا جهت خروج از اتحادیه اروپا، خواستار برگزاری همه‌پرسی دیگری با هدف استقلال از پادشاهی متحد بریتانیا شود. وی افزوده است که اسکاتلند هرگز خواستار خروج از اتحادیه اروپا نخواهد بود. از سوی دیگر به نقل از گاردین، نیکولا استرژن [نخست وزیر (وزیر اول) اسکاتلند] نیز گفت که با توجه به تصمیم انگلیس برای خروج از اتحادیه اروپا، بسیاری از شهروندان اسکاتلند که در همه پرسی سال ۲۰۱۴ با استقلال از بریتانیا مخالفت کرده بودند، هم اکنون موضع خود را تغییر داده‌اند و این، زمینه برگزاری همه پرسی مجدد را فراهم‌ می‌‌کند و مقدمات قانونی این کار در دست تهیه است. وی موضع خود را بر اساس خواست مردم دانسته و تأکید کرد "به رای مردم اسکاتلند در همه پرسی روز گذشته افتخار‌ می‌‌کنم" هم‌چنین افزود "ما صریحاً اعلام کردیم که خواستار خروج از اتحادیه اروپا نیستیم و وی به دنبال گفت وگو‌های مستقیم با آژانس‌های اتحادیه اروپا و نمایندگان کشورهای حاضر در این اتحادیه مانند نشست مشترک با سرپرست کمیسیون اروپا در اولین فرصت ممکن است". صادق خان [شهردار جدید لندن] نیز پس از اعلام آرای همه پرسی در مصاحبه‌ای با بی بی سی اعلام کرد که "از نتیجه نا امید شده‌ام". وی افزود که همه پرسی در راستای دموکراسی است و باید به نتیجه آن احترام گذاشت ولی در آینده باید تحلیل کرد که چرا ما بازنده شدیم!؛ دلیل سخنان او در ادامه تغییرات حتمی در اقتصاد انگلیس بعلت مسائل قانونی ازجمله در شیوه‌های سرمایه‌گذاری در آن است. در روز گذشته نیز خبرهایی از تبادل ارز به یورو از سوی مردم انگلیس به جهت احتمال بالای سقوط نرخ پوند بود. حال نیکولا استرژن مدعی بود که با صادق خان در این موارد گفتگویی داشته است. دفتر شهردار نیز متعاقباً این اظهارات را تأیید و اعلام کرد که او با استرژن در خصوص لزوم مشارکت انگلیس و اسکاتلند در مذاکرات آتی گفت وگو کرده است. در همین راستا نیز چندی بعد زمزمه‌های این نیت به گوش‌ می‌رسید که لندن نیز بصورت خودمختار، خواستار بقا در اتحادیه است که کمی غیر معقول به نظر‌ می‌‌رسید چراکه نقشه سیاسی انگلیس به کیکی با خمیر خارج شدگان از اتحادیه مانند‌ می‌‌شد که وسط آن سوراخ است! ایرلند شمالی به موازات اسکاتلند، ایرلند شمالی که منافع خود را معطوف به حضور در اتحادیه اروپا‌ می‌بیند ندای جدایی سرداده است. لذا پس از اعلام نتایج، آن را زمینه ساز همه‌پرسی جهت جدایی از بریتانیا و اتحاد با جمهوری ایرلند‌ می‌داند. این درحالی است که ایرلند شمالی تنها کشوری در‌ میان اتحاد بریتانیا است که مرز خاکی مشترک با یکی دیگر از کشورهای عضور اتحادیه اروپا یعنی جمهوری ایرلند دارد و نتیجه‌ی خروج انگلستان از اتحادیه اروپا، بر روابط این دو کشور که با هم نزدیکی خاصی دارند در هاله ای از ابهام است. برخی مدعی‌اند که اجرای طرح خروج از اتحادیه به منزله اعمال قوانین مرزی نظیر کنترل روادید بین ایرلند شمالی و جمهوری ایرلند خواهد بود حال آن‌که برخی دیگر بر این باورند که این مسئله به جدایی ایرلند شمالی از بریتانیا منجر خواهد شد. پیش از برگزاری همه پرسی، باراک اوباما در مراسم نودمین سالگرد تولد ملکه انگلستان، با بیان احتمال قوی تقلیل روابط خود با انگلستان را بخصوص در زمینه تجاری در صورت خروج آن‌ها از اتحادیه اعلام نموده و این نتایج آن‌را منفی دانست. جالب توجه است که از سوی دیگر، دانلد ترامپ در این مورد گفته است: " مردم انگلیس با رأی به خروج از اتحادیه اروپا، کنترل کشورشان را دوباره به دست خود گرفتند و این اتفاق ارزشمندی است". حال با این اتفاقات معلوم نیست که منظور او از کنترل مردم بر کشورشان، صرفاً محدود به اهداف اولیه این همه‌پرسی بوده است یا کنایه‌ای بر جدایی طلبی‌های محتمل و حصول نسبی شعار انتخاباتی او در راستای بازیابی قدرت امریکا! همه این‌ها درحالی بیان‌ می‌شود که اتحادیه اروپا طی بیانیه مشترکی، ضمن احترام به نتیجه همه‌پرسی، اما ابراز تأسف کرده و تأکید نمودند که اتحادیه با ۲۷ عضو خود به کار ادامه خواهد داد و اعلام نمود که بریتانیا هرچه سریع‌تر اقدامات لازم را برای خروج کامل خود انجام دهد. در نهایت‌ می‌توان نتیجه گرفت که؛ با نگاهی بدبینانه ولی محتمل، در صورت بروز همه‌پرسی دیگری از سوی اسکاتلند و جدایی آن از بریتانیا، و نیز اتحاد ایرلند شمالی با جمهوری ایرلند، با توجه به این مقوله که کشورهای دارای قدرت و نیروی دریایی مسلماً دارای صنعت و تکنولوژی برتری هستند؛ پس بریتانیا که قدرت دریایی بزرگی محسوب‌ می‌شود با کاهش مرزهای آبی خود و نیز عدم حاکمیت بر جمعیت حاضر در سرزمین‌های سابق و مجاور روبرو خواهد شد [ذکر‌ می‌گردد که عناصر اولیه تشکیل و اقتدار کشور‌ها: سرزمین، جمعیت، حکومت، حاکمیت است] پس او را به کاهش توان اقتصادی سوق خواهد داد که‌ میوه رکود نشأت گرفته از تغییراتی قانونی یا اجتماعی و سیاسی خروجش از اتحادیه اروپاست. همگی این‌ها‌ می‌تواند انگلستان را به انزوای ژئوپولیتیکی فرو ببرد که این مقوله نوعی بحران جدی برای مردم انگلیس به حساب‌ می‌آید و شاید اگر این‌چنین رخ دهد، انگلستان برای بازیابی وضع گذشته و اتخاذ سیاست "حفظ وضع موجود"، به تحرکات شدید و یا غیردیپلماتیک روی آورد. در مقابل نیز ممکن است تا روابط ویژه‌ میان آمریکا و انگلستان که از پس جنگ‌های جهانی بوجود آمده، دچار تحولات چشمگیری گردد. این جای بسی تأمل است که عدم کنترل شرایط، شاید منجر به پایان عصر شکوه انگلستان به دست مردمان خود که پس از قرن‌ها تحرک سیاسی بوده است شود؛ گرچه هیچ ناخدایی دست روی دست نمی‌گذارد تا آب همه کشتی را فرا بگیرد و او تنها ناظر به غرق شدنش باشد، پس با توجه به تاریخ سیاسی بریتانیا، اقدامات شطرنج‌گونه او برای بازیابی شرایط قابل تصور و محتمل است.  


  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |