جمعه 31 فروردین، 1403

کدخبر: 116930 21:37 1399/08/04
آفت تک قطبی بودن ذهن در بازارهای مالی

آفت تک قطبی بودن ذهن در بازارهای مالی

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
آفت تک قطبی بودن ذهن در بازارهای مالی

آفت تک قطبی بودن ذهن در بازارهای مالی

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

اگر چه اغلب بازارهای مختلف مالی دچار تلاطم شدید شده است اما در همین نوسانات شدید نیز گروهی از افراد سرمایه های خود را چند برابر کرده اند و انگار پیش از ریزش بازار از آن اطلاع داشته و در اوج و پیش از افت بازار از آن بیرون آمده اند. چیزی که خیلی ها مایلند نام آن را رانت اطلاعاتی بگذارند!

چطور ممکن است بدون داشتن رانت اطلاعاتی! وقتی همه در حال خرید هستند چگونه می توان از زمان دقیق ریزش بازار مطلع بود و در کوران خرید دیگران از بازار بیرون آمد و سرمایه های خود را حفظ کرد؟

اما گروهی دیگر این روزها با افت قیمت ارز در صف فروش و با نوسانات قیمت طلا درگیر فروش سکه های خود هستند و یا در بورس روی ضرر نشسته اند و فقط می خواهند برای جلوگیری از ریزش بیشتر از بازار خارج شوند. اینطور به نظر می رسد که در این هیاهو تنها افرادی روی نوار شانس قرار دارند که از پشت پرده بازار مسکن، طلا، سکه، ارز و اتومبیل خبر دارند و می دانند چه زمانی باید اقدام به خرید و چه زمانی از آن خارج شوند. چیزی که بسیاری از افراد به آن عنوان رانت اطلاعاتی می دهند.

اما واقعیت این است که افراد موفق در بازارهای سرمایه گذاری اغلب نه از پشت پرده بازارها خبر دارند و نه اخبار را زودتر از دیگران مطلع می شوند، بلکه افراد کاملا معمولی ولی دارای شم اقتصادی بالایی هستند.

برخلاف باور عمومی، آنچه باعث شکست سرمایگذاران در بازهای مختلف می شود "تعصب ذهنی" و نادیده گرفتن حوادث مختلف است ذهن به صورت ناخودآگاه به صورت تک قطبی که دارایی تهیه شود و منتظر رشد آن باشد تا به انتفاع برسد کار میکند در صورتی که بعد از هر رشدی میتواند نزولی اتفاق بیفتد و تا زمانی که این نگرش تعصب گونه مرتفع نشود آش همان آش و کاسه همان کاسه است! و به شکل پیوسته سرمایه ها به دلیل نداشتن تشخیص صحیح در ورود و خروج رفته رفته کوچک و کوچکتر می شود. پس تفاوتی نمی کند که شما امروز در بازار بورس فعالیت می کنید و یا در در بازار طلا و ارز، تا زمانی که تعصب ذهنی داشته باشید هر لحظه ممکن است با از بین رفتن سرمایه های خود مواجه شوید.

اما تعصب ذهنی چگونه یک معامله گر را دچار خطا می کند؟ این سوالی که برای آن پاسخ های متعددی وجود دارد که به برخی از آنها می پردازیم.

سوگیری یکی از موضوعات با اهمیت در تعصب ذهنی است درواقع افراد فرضیات شخصی در مورد دقت سیستم معامله گری خود را بر مبنای چند معامله محدود شکل می دهند، و یا پارامترهای معامله گری را پس از چند معامله بازنده تغییر می دهند. فرض کنید سرمایه گذاری در بازار بورس همواره روی سهام های خودرویی سود قابل توجهی کرده ولی مدتی است این سبد دچار ریزش شده ولی مفروضات ذهنی قبلی و موفقیت های گذشته باعث می شود فرد دقت تحلیل خود را از دست دهد و به واسطه تعصب روی سهام های خودرویی هر روز شاهد بی ارزش شدن سهام های خود باشد ولی همچنان اصرار در حفظ سهام های خود دارد.

این پدیده ذهنی در سایر بازار طلا، سکه، ارز و مسکن نیز صادق است درواقع علت پدیدار شدن صف های فروش در مقابل صرافی ها نیز مصداق همین مدعاست.

این تعصب ذهنی ابعاد دیگری نیز دارد، به طور نمونه معامله گران دیگر سراغ بازارها و ابزارهاي مالی اي که در آنها شکست سنگینی را تجربه کرده اند نمی روند، حتی اگر شکست بعلت خطاي خود باشد. درواقع اگر آنها یکبار اعتماد خود را نسبت به یک بازار از دست دهند دیگر سراغ آن نمی روند و این یک خطای دیگر است.

گاهی خطای تعصب ذهنی در معامله باعث پدیدار شدن فرمول های خودساخته (من درآوردی) می شود؛ به عبارتی معامله گران دچار سوء تفسیر در تصادفی بودن پدیده ها شده و معتقدند مثلا بعد از سه معامله بازنده، احتمال یک معامله برنده بالاتر است، در حالی که احتمال وقوع پدیده ها بر مبناي نتایج گذشته تغییر نمی کند این افراد اغلب معتقدند که احتمالات باید در کوتاه مدت همدیگر را پوشش دهند.

درهر حال آنچه مسلم است؛ تعصب ذهنی بزرگترین خطای معامله است و هنر یک سرمایه گذار در ان است که بداند چه زمانی به یک بازار وارد و چه زمانی خارج می شود و این امر نیازمند آموزش دیدن است.

وحید میرزائى – کارشناس اقتصادى و نویسنده مجموعه کتاب هاى کسب و کار



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |