میثم کاویانی- پژوهشگر و مدرس دانشگاه- بانکها و موسسات مالی مانند سایر بازارها در معرض ریسکهای مختلفی هستند که مهترین ریسکهای شناخته شده در بانکها که همواره از سوی کمیته بال در مدیریت ریسک و همچنین در تعیین نسبت کفایت سرمایه مورد تاکید قرار گرفته، ریسک بازار، عملیاتی و اعتباری بوده است. در حوزه مدیریت ریسک بانکها، با توجه به مقتضیات زمان ریسکهای دیگری نیز مطرح شده که مبانی نظری و تئوریهای کمی بدان پرداختهاند. این گونه ریسکها شامل ریسک انتقالی، ریسک هجوم (هراس) و ریسک سرایت میباشند. ریسک انتقالی زمانی مطرح میشود که بدهکاران یک کشور به علت محدودیتهای انتقال یا تبادل ارزی و یا کمبود ارز خارجی قادر به تضمین پرداختهای بهموقع از سوی خدمات بدهیهای ارزی نباشند که به این رویدادها، به عنوان رویدادهای انتقالی یاد میشود. عوامل عمده ریسک انتقالی عبارتند از نرخهای ارز خارجی، نرخهای بهره، سیکل تجاری محلی و تحولات سیاسی میباشند. ریسک هجوم یا هراس بانکی نیز زمانی ایجاد میشود که اگر سپردهگذاران به این نتیجه برسند که وقتی بانکی در وضعیت بحرانی قرار گیرد، فقط اعتماد خود را به آن بانک از دست نخواهند داد، بلکه نگاه آنها به سایر بانکها و نظام بانکی بدبین خواهند شد که در یکی دو سال اخیر در نظام بانکی ما با وضیعتی که برای حذف یا ادغام موسسات مالی رخ داده، میتوان شاهد این ریسک بود. تمرکز این نوشتار به طور خلاصه بر معرفی ریسک سرایت میباشد. بطور کلی سرایت مالی به عنوان مکانیسم توسعه "شوک ارزش" تلقی میشود که مشکلات عملیاتی یک موسسه مالی به دلیل کاهش ارزش بازار به سایر مؤسسات مالی موجود در سیستم سرایت میکندکه در نهایت میتواند منجربه بحران اقتصادی شود. این ارتباطات درون سیستمی ممکن است ناشی از بانکهای بومی به سوی بانکهای خارجی و یا برعکس باشد. بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸ – ۲۰۰۷ به عنوان یکی از مهمترین شواهد کاربردی ریسک سرایت در زمان کنونی می باشد. شوکهای ناشی از عدم موفقیت اوراق رهن بُنجُل مبتنی بر ریسک سرایت بانکهای ایالت متحده آمریکا بوده که در طی چند هفته توسعه یافته و سه چهارم بخش های بانکداری نوین را نابود کرده بود. اثرات بعدی این بحران به اندازهای عمیق بوده که نه تنها بر سیستم بانکداری و مالی کشورهای توسعه یافته اثر گذاشته بلکه باعث میشود تا اقتصادهای در حال توسعه و توسعه نیافته به سمت عقب حرکت کنند. بنابراین از طریق درک ریسک سرایت موجود در سیستم مالی جهانی میتوانیم از میزان زیاد بحرانهای اقتصادی زمان آتی جلوگیری نماییم. به عبارتی دیگر ریسک سرایت یک نوع ریسک سیستماتیک ناشی از درماندگی مؤسسات بانکداری میباشدکه همیشه مورد توجه مباحث سیاست اقتصادی قرار گرفته است. این امر ناشی از همبستگی موجود بین شرایط سیستم بانکداری و رشد اقتصادی میباشد. چنین ریسکی به راحتی میتواند در سیستم بانکداری ایجاد شود که این امر به دلیل برخی از ویژگیهای موجود در این بخش میباشد. لذا سنجش اثرات آن در بانکهایی که در کشورهای مختلف به فعالیت میپردازند نیز به عنوان عامل مهمی تلقی می شود که نیاز به بررسی دارد، زیرا هنوز هم به عنوان یک تهدید بالقوه تلقی میشود. بنابراین محققین تلاش میکنند تا با تمرکز بر ریسک اعتباری بینبانکی، زیانهای بالقوهی ناشی از سرایت مستقیم را ارزیابی کنند که روشهای جدیدی را برای محافظت اقتصاد جهانی در برابر ریسکهای سرایت فراهم آورند. از اینرو درک چگونگی انتقال این شوکها از بین "سیستم بانکداری محلی و جهانی" میتواند به سیاستگذاران کمک کند تا خود را در برابر عوامل ناگوار مجهز کنند و به موضوعات مدیریت ریسک در سطح کلان کمک شایانی نماید. لذا به تصمیمگیرندگان حوزه بانکی در داخل کشور پیشنهاد میشود که جهت فعالیت در حوزه بینالمللی این ریسک را در کنار سایر ریسکهایی که در معرض آن قرار دارند، مدنظر قرار دهند.