پنج شنبه 09 فروردین، 1403

کدخبر: 79804 19:26 1396/12/27
شعر و شرمساری در سالی که گذشت

شعر و شرمساری در سالی که گذشت

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
شعر و شرمساری در سالی که گذشت

شعر و شرمساری در سالی که گذشت

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

فرزین پارسی‌کیا-شاعر شعر بی شک جان کلام است و زبانِ بی شعر، الکن. در هر زبانی شعر و ترانه و چکامه وجود دارد که با توجه به توانایی آن، زبان رشد و گسترش پیدا می‌کند و این مهم از زبان فارسی مستثنی که نیست بلکه برترین ستون آن است. همان‌طور که در سده‌های قبل روایت‌ها و قصه‌ها هم منظوم بوده‌اند و در بسیاری از مواقع این شعر بود که جان بخشی می‌کرد امروزه هم‌چنان وجود شعر بر بالندگی زبان می‌افزاید. با توجه به این که فارسی دیگر در بین زبان‌های علمی و صنعتی و حتی فرهنگی دنیا جایگاه خوبی ندارد تنها می‌توان بعد از افزونی و کثرت فارسی زبانان در منطقه به گستردگی ادبی زبان دلخوش کرد و پویا نگه داشتن آن از طریق شعر که قطعا شاخص‌ترین خصیصه زبان پارسی است. قصد بر این بود تا درباره شعر این روزها و اتفاق‌های سال گذشته و احتمال‌های سال آینده سخنی بگویم که پیش از همه به فکر کلمه‌ی «شعر» افتادم. این مهجور هزار ساله. کاش برای شعر هم مثل هنرهای دیگر ساختار آکادمیکی وجود داشت یا می‌شد تعریفی جامع و فراگیر از آن داشت تا هر تازه از گرد راه رسیده‌ای  سطرهای بد خط دفترچه‌ی خاطراتش را به نام شعر تکثیر و منتشر نکند. با توجه به فراگیر شدن فضای مجازی و شاید به علت کم مشغله بودن جامعه‌ی ما متاسفانه شعر به تفریح و دست‌آویزی احساسی و کودکانه برای این قشر بدل شده و شاعران حرفه‌ای را به انزوا و گوشه نشینی کشانده است. باید باور کنیم که فاجعه‌ای در حال اتفاق می‌باشد که با هر تکثیر، ثانیه‌ای به وقوع این انفجار نزدیک‌تر می شویم. در سال گذشته باز هم تعدد و رکورد شکنی کتاب‌های منتشر شده‌ی شعر چشم‌نواز بود و کتاب ‌اولی ها به مراتب بیشتر از پیش شده‌اند اما این پرسش وجود دارد که چرا با وجود این کمیت جذاب هر ساله از کیفیت آثار کاسته می‌شود. آیا هدف از انتشار رسیدن به ذات شعر است و اشاعه‌ی بیشتر زبان یا تنها ارائه‌ای‌ سطحی از کنشی زبانی است که در جهت اشتهار به کار می‌رود. از گذشته‌های دور و پیش از دوره تکنولوژی‌های جدید و سینما، شاعران از محبوب‌ترین افراد جامعه بودند و هستند هر چند امروزه هیچ کس به گرد پای ستاره‌ی فوتبال یا سینما نمی‌رسد اما همچنان شاعر در دل مردم جا دارد. پس چه چیز بهتر و جذاب‌تر از این محبوبیت و شهرت طلبی. تا این‌جا هیچ مشکلی وجود ندارد اما درست وقتی قرار است به تعریف جامع برسیم کم اهمیت‌ترین موضوع خود شعر می‌شود. می‌خواهم مثالی ساده بزنم. در کشوری مثل آلمان میلیون‌ها نفر به ورزش و صنعت فوتبال مشغولند این موضوع باعث به وجود آمدن باشگاه‌ها و تیم‌های منطقه‌ای و دانشجویی و دانش‌آموزی شده و چندین لیگ را شامل می‌شود تا جایی که از همین کثرت تیم ملی و تیم‌های باشگاهی ممتازی خارج می‌شود که می‌شناسیم. حال برگردیم به خودمان و این شعر که در ایران قطعا شاعر و مخاطب و فعال چند میلیون نفری دارد. با توجه به مثال بالا آیا کثرت و فراوانی این موضوع مفید است؟چرا کتاب شعر با کمترین تیراژ و به لطف چاپ دیجیتال کم تر از صد عدد بوده و همان هم فروخته نمی‌شود؟ آیا با این همه تعدد تولید و انتشار سالانه و انواع جلسه‌ها و کارگاه‌های شعر و جُنگ‌های و نشست‌های ادبی و همچنین نشریه‌ها وکتاب‌ها و فضای پر مخاطب مجازی، ما به آن چه برای رشد شعر و ادبیات‌مان می‌خواهیم رسیده‌ایم؟ هرگز! توان و انرژی ما در راه مقابله و گروه‌سازی‌ها و جهت بخشی‌های و غرض‌ورزی‌ها هدر می‌رود که بیشترشان فقط چون نمایشی برای برتر نشاندن گروه یا دسته‌ای بر دیگری ست. به این روی شاعران حرفه‌ای مشغول نزاعی زیر‌پوستی یا گاهی علنی با یکدیگرند و از طرف دیگر جامعه‌ی لمپن پرور و تازه به دوران رسیده در حال فتح قله‌های اشتهار بر روی جنازه‌ی شعر است. باید باور کنیم که چون گذشته تاریخ ما را قضاوت خواهد کرد و فکر می‌کنم ما از شرمساران آن باشیم اما با توجه به روی کرد این سخن در مورد شعر و نشر آن در سال گذشته و اتفاق‌های احتمالی در سال آینده‌ی خورشیدی می توان گفت سال پرمخاطره‌ای را پشت سر گذاشتیم و در مجموع استنباط من از شرایط نشر کتاب شعر بعد از تمامی تب‌وتاب‌ها این است که شرایط به مرور تغییر کرده و فکر می‌کنم در سال نود و هفت از نشر عناوین جدید کتاب شعر کم شود و پیشنهاد می‌دهم که دوستان شاعر و بزرگوارانم از این کش مکش‌های عبث دست برداشته و بیشتر با نگاهی نظارتی بر کیفیت شعر( پیش از انتشار رسمی آن) جلوی مسموم‌تر شدن این فضا را بگیرند. البته این صحبت را می‌توان به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزیر محترم تعمیم داد تا با همکاری استادان فن و با تشکیل گروهی نظارتی به غیر از بازخوانی و عدم عدول از خط قرمز‌ها، شرایطی برای نظارت کیفی آثار را هم در شروط تخصیص مجوز کتاب بگنجانند. به واقع این‌ها پیشنهادهای خامی است که فکر می‌کنم با ورود استادان و بزرگوارن بشود به آن پرداخت و مفری از شرمساری تاریخ طلبید.


  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |