مرضیه برومند در یک گفتگوی رادیویی از عشقی گفت که چاشنی کارهایش است، از قصه درست کردن برای مسافران اتوبوس، از قیافه ماشینها، اینکه آشپزی و خانهداری کارهای مهمی هستند، کودکانی که با "خونه مادربزرگه" وحشت موشک باران را از خود دور میکردند و از اینکه مشکل دنیای امروز تبلیغ فردیت است و باید ما شویم تا همه چیز درست شود.
پنجشنبه گذشته - ۲۸ فروردین- مرضیه برومند بازیگر، عروسکگردان و کارگردان دوست داشتنی سینما و تلویزیون در برنامه "رادیو من" مهران دوستی در رادیو جوان در گفتگو با او شرکت کرد.
در ادامه مجری برنامه از برومند درباره دلیل خاطره انگیز بودن آثار وی و چاشنی کارهایش سوال کرد و او پاسخ داد: من با عشق برنامه میسازم و چاشنی آثارم عشق است.
مجری برنامه به این موضوع اشاره کرد که خبر دارد برومند در بچگی خیلی شیطان بوده و مردم را هم سرکار میگذاشته است. او هم با خنده گفت: هنوز هم هستم! ما در حقیقت اولین دوربین مخفیهایی بودیم که شروع به کار کردیم.
برای آدمهای سوار اتوبوس قصه درست میکردم
وی تصریح کرد: من یادم است زمان اتوبوس سواری، دانه دانه به مردم نگاه میکردم و با بررسی شکل ظاهری و لباسهایشان سعی میکردم حدس بزنم آنها از کجا میآیند و به کجا میروند و برایشان قصه درست میکردم. یا با نگاه کردن به ماشینها ادایشان را درمیآوردم.
دوستی در این خصوص ادامه داد: من عاشق ماشین بودم و زمانی که در دهاتی در شمال زندگی میکردیم، گاهی برای پدر خدا بیامرزم مهمان میآمد و آنها با ماشینهای دراز مشکی به خانهمان میآمدند. من هم دستمال برمیداشتم و قالپاق ماشین را پاک میکردم و خودم را سوار بر آن تصور میکردم.
برومند هم یادآور شد: من چهره ماشینها را میدیدم. مثلا برخی ماشینها دارند میخندند یعنی آن زمان تمامشان قیافه داشتند اما حالا خیلی شبیه هم شدهاند اما در گذشته خیلی باهم فرق میکردند. مثلا انگار فولکس واگن لبهایش را غنچه کرده بود. برخی از ماشینها زن بودند و برخی مرد، برخی بچه و... خیلی بامزه هستند نگاه کنید متوجه میشوید.
کارگردان "قصههای تا به تا" ادامه داد: من آشپزی خیلی دوست دارم، گرچه زیاد آشپزی نمیکنم و خانوادهای متمرکز مثلا همسر و فرزند نداشتهام که موظف به آشپزی باشم و هر روز غذا درست کنم. بنابراین از سر عشق و تفنن آشپزی میکنم. بنابراین برخی از غذاها را اصلا تا به حال نپختهام اما برخی از غذاها را خوب میپزم.
وی اضافه کرد: مثلا کتلت را خوب میپزم. کتلت غذای سختی است. این غذا با سیب زمینی خام وانمیرود، اما اگر با سیب زمینی پخته باشد، ترکیب و اندازه تخم مرغ خیلی مهم است تا کتلت وا نرود.
برومند تأکید کرد: برخی از خانمها به اعتراض میگویند ما به یک خانهدار آشپزی کن تبدیل شدهایم من هم میگویم این کار کمی نیست و بلکه کار بسیار مهمی است. اصلا دوست ندارم که برخی از خانمها و آقایان از بیرون غذا میگیرند.
دوستی به شوخی پیشنهاد داد در "مدرسه موشها" یک سکانس برای این کار را بگذارید و این کارگردان توضیح داد: فیلمبرداری "شهر موشها" طولانی شد و اکنون ادامه کار نیز با دقت فراوان انجام میشود. حالا هزینهها بسیار بالا است و دورهای که با ۲۰۰، ۳۰۰ میلیون کار سینمایی ساخته میشد به سر رسیده است.
وی ادامه داد: برای "شهر موشها" حدود ۷ میلیارد تومان هزینه شده است. این روزها حتی یک فیلم معمولی هم با این دستمزدها و این ماجراها دو میلیارد درمیآید. فیلمبرداری طولانی شد. کار با دقت انجام می شود حالا هزینه ها هم بسیار بالا است و دوره ای که با ۲۰۰، ۳۰۰ میلیون کار سینمایی ساخته میشد به سر رسیده است.
دمپختک و ماپاچی میپزم
مجری "رادیو من" از کارگردان سریال "آرایشگاه زیبا" سوال کرد کدام نقش برای او مهمتر است؛ زن خانه یا زن شاغل و پاسخ شنید: این دو از هم جدا نیست. من دفتر کارم را مدام تمیز میکنم، تی میکشم، آشپزی میکنم و دوست ندارم از بیرون غذا بگیریم. دمپختک درست میکنم. یا ماپاچی پختم. تخم مرغ و سبزیجات را قاطی کردم و از خودم برای این غذا اسم گذاشتم.
برومند تصریح کرد: فکر میکنم این چنین فضای پرمهر و محبتتری به وجود میآید؛ وقتی با همکاران با هم کاری انجام میدهیم و شراکت شکل میگیرد زیباتر است. حتی زمانی که من همکاری در دفتر داشتم که به من کمک میکرد، باز هم خودم آشپزی میکردم و به نظافت و سلامت علاقمندم.
وی تأکید کرد: از طرفی نظافت فقط برایم نظافت محیط خصوصی و شخصی نیست و به نظافت فضای بیرون اهمیت بیشتری میدهم. رنج میکشم از اینکه مردم نسبت به آنچه اموال عمومی است اینطور برخورد میکند. متاسفانه چیزهایی را از دست دادیم که جبرانشان خیلی دشوار است.
او درباره یک خانه در بندر انزلی که گاهی در آن زندگی میکند، توضیح داد: آنجا ویلایی متعلق به خواهرم بود و ننه حلیمهای در آن روستا زندگی میکرد که خیلی نازنین بود. روحش شاد باشد. خانه او الهام بخش من برای "خونه مادربزرگه" بود. آن موقع قرار بود سریال دیگر با مرحوم بهبهانی در شبکه دو کار کنیم، آقای نیکخواه که مدیر گروه کودک بود گفت مهمان ناخوانده را کار کنید. من گفتم نه و با مرحوم کامبیز صمیمی مفخم آنجا رفتیم و از خانه ننه حلیمه عکس گرفتیم و "خونه مادربزرگه" بر اساس آن نگارش و ساخته شد.
برومند یادآور شد: همیشه آدمهای اصیل و دوست داشتنی در ذهنم نقش میبندند و کاراکترهایی در کودکی من وجود داشتهاند که به سریالهایم آمدند یعنی آدمهای آثارم مابه ازای بیرونی دارند.
دوستی در این گفتگو از برومند خواست پیشنهاد او برای ساخت یک مستند رادیویی از زندگیاش را بپذیرد و تأکید کرد او و گروهش صرفا یک روز کنار برومند هستند و قرار نیست میکروفن جلویش بگیرند، بلکه میخواهند ببینند چطور اینقدر عاشق و افتاده است.
برومند هم استقبال کرد و گفت: یک بانوی آلمانی دوست من است و ۳۴ سال پیش که ایران آمده بود با هم دوست شدیم و به تازگی دوباره همدیگر را پیدا کردیم. او در چند روزی که با هم بودیم صداها را ضبط میکرد حتی در مهمانی و بقالی و مسافرت و از این صداها گزارش زیبای رادیویی درست کرد که یک نسخهاش را دارم.
فراموش کردن وحشت موشک باران با "خونه مادربزرگه"
او در پاسخ به اینکه بهترین تعریفی که درباره خودش شنیده چه بوده است، گفت: زیاد به من میگویند که کودکی و نوجوانیمان با شما شکل گرفته. خیلیها میگویند وحشت موشک باران را با "خونه مادربزرگه" از خودمان دور کردیم. خوشحالم که چنین تاثیری گذاشتم و مسئولیت بیشتری احساس میکنم. اگر آن موقع که جوانتر بودم کارم چنین تاثیری گذاشته اکنون بار مسئولیتم سنگینتر است و با احتیاط بیشتری کار میکنم مبادا با کار اشتباهی در روح حساس جوانها لطمهای وارد کنیم.
کارگردان "کارآگاه شمسی و دستیارش مادام" در خصوص آرزوهایش گفت: آرزوهای شخصی من کمتر از آرزوهای جمعیام است. آرزوهایی که برای خانواهام، هم میهنانم و مردم جهان دارم. متاسفانه به آنها نرسیدهام و دنیای پاکتر ،زیباتر، دور از زیاده خواهی، حب و بغض و جنگ و نفرت و خشونت را آرزو میکنم.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه