غلامرضا رحیمی
کارشناس مدیریت پروژه
reza37.rahimi@gmail.com
داستان گرایش غیرعادی تامین تجهیزات از منابع خارجی طی دوره تحریم از آن داستانهای غمانگیز اقتصادی کشور است. در همان سالها که موفقیتهای اقتصادی و رکورد شکنی بزرگ فقط آمار ناملموس اعلامی در رسانهها بود، طرحهای بزرگ کشور ازجمله مگاپروژههای عسلویه برای اثبات همان موفقیتها بهصورت ۳۵ ماهه، یکشبه و بدون مناقصه به شرکتهای شبهدولتی واگذار شدند. درهرکدام از آن طرحها براساس سیاستگذاریهای آن پیمانکاران شبهدولتی، چگونگی خرید تجهیزات مورد نیاز با هم فرق میکرد. طرفه آنکه علیرغم دشواری معامله با خارجیها وتأمین تجهیزات از خارج کشور، برخیها از همان ابتدا با نادیده گرفتن توان داخلی به دلالان روی آورده و از این طریق، تأمین کالا با ریسک زیاد در انتقال وجوه و ارز و البته گران از شرکتهای ناشناخته خارجی انجام شد. این دسته از مدیران شبهدولتی با یک پیش فرض غیرقابل مذاکره جلوی هرگونه اعتراضی را از سوی سازندگان داخلی میبستند. این پیش فرض میگفت که سازندگان داخلی نمیتوانند در موعد مقرر و مورد نیاز ۳۵ ماهه قراردادها، تعهدات خود را انجام دهند. با آنکه گروهی دیگر از این مدیران که تجربه بیشتری داشتند کوشش کردند که تجهیزات را از منابع مطمئنتری خرید کنند اما در نهایت بدلیل مشکلات تحریم، سر از دفاتر همان دلالان درآورده و نتیجه همان شد. خبری از تأمین کالا از داخلیها نبود. زمان زیادی نیاز نبود که نگرانیهای قابل پیشبینی به حقیقت بپیوندد و مدت پروژهها در برنامهریزیهای دوباره چند برابر شد. هم بدلیل آنکه تعهدات دلالان انجام نشد و هم بدلیل آنکه نقدینگیها در مراحل اولیه پروژه و از روشهای مشکوک و غیر عادی، بسیار بیشتر از معمول صرف شد.
حالا که دیگر ظاهرا هیچکس مسئول آن تصمیمها و تأخیرها نبوده، وقتی از یکی از همین مدیران پرسیدم خب شما که میتوانستید این همه مدت وقت خود را با دلالان سپری کنید، چرا زمان واقعی را از سازندگان داخلی طلب نکردید؟ پاسخ داد مقصر خود سازندگان بودند آنها هم باید شرایط این بازی را میشناختند وهمان ابتدا بله را به ما میگفتند، مگر برای خلف وعده بلایی سر دلالان آمد؟