رویا ایلکا بخش چهارم نشست فقر و فقر زدایی؛ نقد رویکردهای متعارف و اقدامات جاری با هدف ارزیابی رویکردهای نظری و اقدامات عملی برای رفع فقر در ایران درموسسه دین و اقتصاد برگزار شد. در بخش سوم گزارش این نشست خواندیم که فرشاد مومنی اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت:باید یک سند واقعی توسعه بامحوریت بسط فرصتهای شغلی مولد طراحی کنیم. به گزارش خبرنگار جهان اقتصاد در ادامه این نشست علی دینی ترکمانی عضو هیأت علمی موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی با بیان اینکه چالش هایی درباره فقر وجود دارد که یکی از آنها این است که اساسا تعریف فقر چیست؟ گفت: براساس تعریف هایی که از فقر ارائه می شود قطعا برآوردهای مختلفی صورت می گیردخود فقر مطلق هم تعاریف مختلفی دارد برای مثال اگر فقط ۲۲۰۰واحد کالری برای مصرف روزانه درنظر بگیریم که هر فردی دریافت می کند و فرض کنیم که فقط با خوردن نان و پنیر تامین می شود و درواقع شرایطی را درنظر بگیریم که فقط زنده بماند تبعا این کمک می کند که خط فقری که ما درنظر گرفتیم در سطح خیلی خیلی پایین باشد. اما اگر مواد غذایی لوکس تری در نظر بگیریم این خط فقر بالاتر می آید. وی ادامه داد: اگر فضای سرانه مسکن را ۴ متر برای هرنفر درنظر بگیریم برای یک خانواده ۴ نفره ۱۶متر تعریف کنیم این امر  باعث می شود که خط فقر متفاوت باشد یعنی اگر برای یک خانواده ۴ نفره یک سوئیت ۴۰ متری حداقل استانداردی است که می توان درنظر گرفت و متناسب با این برآوردها درصد فقر تغییر میکند. دینی ترکمانی با بیان اینکه براساس تعریف هایی که ارائه می شود و برآوردهایی که صورت می گیرد طبعا درصد فقر نیز تغییر می کند، گفت:  یعنی هرچقدر تعریف از فقر حداقل گرا باشد کمک می کند به اینکه برآورد از فقر برآورد کمتری باشد. وی ادامه داد: نکته بعدی این است که نتایجی که در مطالعات بدست می آید تا چه حد قابل تعمیم است و بحث خطوط فقر را براساس موقعیت جغرافیایی هر جامعه ای مطرح می کند یعنی خط فقری که برای شرایط تهران ترسیم می کنیم یک نوع قابلیت دارد اما اگر برای کل کشور برآوردها درنظر بگیریم جاهایی ممکن است برآوردهای آندریستیمیک ارائه کند و در جاهایی بالاتر از حد ارائه شود. ترکمانی تصریح کرد: برای دقت بیشتر میتوانیم خطوط فقری متفاوت را درنظر بگیریم مثلا برای جامعه روستایی و شهری هرکدام یک خط فقر تعریف کنیم منتهی عملیاتی کردن آن کار آسانی نیست. وی خاطرنشان کرد: آقای دیتورینکز برنده جایزه نوبل دو سال پیش از میانگین ها عبور کرده است یعنی بحثی که داشت و بحث درستی هم هست این است که میانگین هایی که با آنها سروکار داریم مانند نرخ رشد و مسائلی از این قبیل، که وضعیتی خیلی کلی از جامعه ارائه میکنند ولی نیاز داریم برای شناخت بیشتر سراغ اطلاعات ریزتر برویم به عنوان مثال وقتی معدل دو دانش آموز ۱۸ است این دو هرچند یک وجه اشتراک معدل دارند درعین حال تفاوت های خیلی مهمی هم با هم داشته باشند بنابراین آسیب شناسی و ارائه راهکار برای این دو فرد برنامه متفاوتی خواهد بود و در بحث فقر هم همینطور است. وی با طرح این سوال که آیا پدیده فقر یک پدیده ذهنی است یا عینی؟گفت: بیشتر رویکرد مطالعات نظری اقتصادی تلاش می کند در چارچوب نظریه مطلوبیت بگوید فقر پدیده ذهنی است البته در سالهای اخیر اندیشمندان پست مدرن هم روی این مسئله تاکید دارند که به ذهنیت خود افراد باید توجه کردولی نکته مهمی در رابطه با رویکرد مطالعات مطلوبیت بیشتر به این موضوع خواهم پرداخت که اگر بگوییم فقر پدیده ذهنی است چگونه می تواند کمک کند به اینکه پدیده فقر استمرار پیدا کند. به این دلیل که خیلی از افراد فقیر ممکن است متوجه نباشند که در شرایط نکبت بار زندگی و به آن عادت می کنند لذا لازم است که نهادی به نام دولت برای بهم زدن چرخه نکبت بار فقر وارد بازی شود. وی ادامه داد:اگر این را بپذیریم که فقر پدیده ذهنی نیست بلکه عینی است یعنی در مورد اینکه خط فقر چه باشد و چه کسانی فقیر هستند، از طریق راه اندازی یک گفتمان عمومی به اجماع برسیم و برمبنای آن شروع به سیاستگذاری کنیم. وی با طرح این سوال که آیا فقر یک پدیده تک بعدی است؟ گفت:  اگر بگوییم تک بعدی و فقط بحث درآمد و پول است یک نوع سیاستگذاری شکل می گیرد و اگر درنظر بگیریم که فقر پدیده ای چند بعدی است نیاز به این دارد که سیاستگذاری چند جانبه و هولستیک شکل بگیرد که کار پیچیده تری خواهد بود اما درعین حال ریشه ای تر و اساسی تر است.