رویا ایلکا
بخش سوم
در بخش دوم گزارش جهان اقتصاد از نشستی که با موضوع نیازهای نهادی تولید محوری و اشتغال مولد در موسسه دین و اقتصاد برگزار شد خواندیم که فرشاد مومنی اقتصاددان مشخصههای کلیدی تولید معیشتی که باعث میشود الگوی تولید نه قادر باشد فقر را برطرف و نه قادر باشد عقبماندگی را برطرف کند را سه مورد دانست. نخست اینکه انجام فعالیت در چارچوب ساخت تولید معیشتی بسیار پرمشقت و طاقتفرساست. دوم به دلیل کمبازده بودن الگوی تولید معیشتی و سوم اینکه میزان کاربست دستاوردهای جدید علمی و فنی در آن بسیار ناچیز است.
مومنی ادامه داد:اساس ماجرای توسعه و توسعهنیافتگی ناظر بر فاصله قدرت یا بنیه تولیدی کشورها از هم است.
وی با بیان اینکه اگر کشوری دغدغه استقلال ملی هم داشته باشد، ناگزیر باید بنیه تولید ملی را افزایش دهد،گفت: اگر بخواهیم به زبان عدد و رقم در این زمینه حرف بزنیم، دادهها حیرتانگیز است.
وی با اشاره به کتاب مقاومت شکننده نوشته (جان فوران) گفت: این ایرانشناس برجسته نشان میدهد که در آستانه موج اول انقلاب صنعتی شکاف بنیه تولیدی سرانه در قدرتمندترین کشور در مقایسه با ضعیفترین کشور حداکثر سه به یک بوده است.
مومنی با بیان اینکه در یک دوره طولانی، فاصله بنیه تولید کشورها خیلی کم بوده است،گفت:در سرآغاز شکلگیری سلسله صفویه تولید سرانه ایران با انگلیس و فرانسه فاصله ۳۰ تا ۵۰درصدی داشته است اما نقطه عطف موج اول انقلاب صنعتی است که فاصله کشورها به شکل معنیداری افزایش مییابد.
این اقتصاد دان با اشاره به اینکه بسیاری از دغدغههای امروز ما که آن را مانع توسعه میدانیم از این دوره به بعد به یک مفهوم پیچیده و بیسابقهیی تبدیل شده است،گفت: پدیدههایی مثل نابرابری در درون و بین کشورها، وابستگی به قدرتهای بزرگتر به صورت پدیدههای ارگانیک، مربوط به پس از موج اول انقلاب صنعتی هستند.
وی افزود:(دیوید لندز) در کتاب بسیار ارزشمند خود به نام ثروت و فقر ملل نشان داده که فاصله سه به یک بین بنیه تولید سرانه کشورها در آغاز موج اول انقلاب صنعتی در ربع پایانی قرن بیستم به ۴۰۰ به یک رسیده است. این پدیده در طول تاریخ بشر بیسابقه بوده است.
مومنی ادامه داد: چیزی که اهمیت مساله را افزایش میدهد این است زمانی که دانایی وارد مساله تولید میشود، شکاف سرانه بین کشورها ابعاد نمایی پیدا میکند. دلیل اینکه بخش بزرگی از فیلسوفان روی این مساله پافشاری میکنند که در قرن ۲۱ پرابلماتیک علوم انسانی از آزادی به عدالت گذر میکند، به این مساله برمیگردد که بر اثر انقلاب دانایی، بشر با بیسابقهترین ابعاد نابرابریها روبهرو میشود.
این استاد دانشگاه بابیان اینکه تولیدمحوری، منظور مسلط کردن الگوی تولید صنعتی مدرن در نظام ملی است،گفت: باید دقت داشته باشیم که تولید صنعتی مدرن یک پدیده انتزاعی مربوط به گوشهیی از حیات جمعی انسانها به نام کارگاه یا کارخانه نیست. اگر مفهوم تولید صنعتی مدرن را درنظر بگیریم، میتوانیم درک قابلقبولی از لوازم معرفتی و نهادی عینیت بخشیدن به اهداف خودمان را در دستور کار قرار دهیم.
وی ادامه داد: بعد از اینکه تکلیف مفهوم را مشخص کردیم و به صورتبندی نظری رسیدیم باید روی دو حیطه متمرکز شویم که کانونهای اصلی بازتولید توسعهنیافتگی در ایران هستند. این دو حیطه نخست در نظام قاعدهگذاری و دیگری در نظام تولید منافع است.
مومنی با بیان اینکه در حال حاضر آرایش نظام قاعدهگذاری در ایران بهگونه ای است که به غیرمولدها به طرز غیرمتعارف پاداش میدهد و تولیدکنندهها را به طرز فاجعهآمیزی تحت فشار قرار میدهد،گفـت: مجموعه دادههای چند ساله اخیر که در رسانهها انعکاس پیدا کردهاند نشان میدهد نظام قاعدهگذاری دقیقا پشت به هدف است.
وی تصریح کرد: در شرایط کنونی مانند ماجرای اقتصاد مقاومتی نباید دوباره ستاد فرماندهی و قرارگاه ایجاد کنیم اما باید نظام قاعدهگذاری و پاداشگذاری را اصلاح کنیم به این معنا که تغییر سیستمی در ساختار نهادی باید ایجاد شود تا به هدف رو کنیم.
مومنی با بیان اینکه وقتی میگوییم تغییر باید سیستمی باشد یعنی دستکاریهای موضعی به هیچوجه به کار نمیآید،گفت: علت اینکه فکر میکنیم سهلانگاریهایی که در برنامه ششم صورت گرفته نسبت به برنامههای دیگر بالاتر بوده، این است که در حال حاضر در شرایط خطیری قرار داریم و ساختار نهادی هم پشت به هدف است.
وی خاطرنشان کرد: تیترهایی که در نشریات ما انعکاس پیدا کرده نشان میدهد چگونه مولدها تحت فشار قرار دارند و غیرمولدها برخورداریهای غیرمتعارف دارند. سود دلالان فولاد ۲۰ برابر تولیدکنندگان فولاد است. بهازای هر خودرو وارداتی کره ای و چینی، واردکنندهها ۴۲ میلیون تومان سود میبرند.
مومنی با بیان اینکه این ساختار در نظام مالیاتی هم انعکاس دارد،گفت: نظام مالیاتی ضعیفکش ما در درجه اول به حقوقبگیران و سپس به تولیدکنندگان فشار وارد میکند. یعنی کسانی که چنین سودهایی میبرد حتی مالیات را هم نمیپردازند که اینها در نظام حیات جمعی ما هم گره میخورد. این نشان میدهد مساله تولید، مساله نظام حیات جمعی است. وی تصریح کرد: یعنی اگر تغییرات متناسب در ساخت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ما صورت نگیرد، دستکاری موضعی برخی متغیرهای اقتصادی نمیتواند کارایی داشته باشد.