جمعه 10 فروردین، 1403

کدخبر: 34135 18:22 1395/03/21
کار شایسته از منظر مدیریت مطلوب سرمایه های انسانی

کار شایسته از منظر مدیریت مطلوب سرمایه های انسانی

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
کار شایسته از منظر مدیریت مطلوب سرمایه های انسانی

کار شایسته از منظر مدیریت مطلوب سرمایه های انسانی

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

محمد خانباشی   دکتری مدیریت دولتی (مدرس دانشگاه علامه طباطبایی) میثم سلطانی گهر   کارشناس امور اجتماعی Hamed_khanbashi@yahoo.com  کار شایسته از مفاهیمی است که اخیرا در ادبیات بین المللی حقوق کار وارد شده و به عنوان یکی از ابعاد اصلی توسعه پایدار شناخته شده است. همچنین می توان این مفهوم را به عنوان فرصتی برای افراد جهت دستیابی و حفظ کار خوب و سودمند از لحاظ اقتصادی در شرایط آزادی، برابری، امنیت و کرامت انسانی تعریف کرد. می توان کار شایسته را فرصت دستیابی و حفظ یک اشتغال خوب و سودمند از لحاظ اقتصادی با شرایط آزادی، برابری، امنیت و کرامت انسانی دانست که ابعاد اصلی آن عبارتند از: توانایی افراد در یافتن و حفظ کار مورد علاقه، انجام کار بدون اجبار، وجود فرصت های شغلی برابر، احساس امنیت شغلی، توجه به سلامت و رفاه کارکنان، بازنشستگی مناسب، پرداخت های عادلانه از کارافتادگی و حمایت در حوادث شغلی، حفظ شأن و کرامت انسانی شاغلان از طریق مشارکت در تصمیم گیری ها و سایر موارد مشابه. از سوی دیگر سازمانهای معتبر و حرفه ای نیز در مقابل تعهد به رعایت اصول کار شایسته و تلاش برای پیاده سازی، تحقق و رعایت اصول آن، همواره در پی حاکم کردن مبانی شایستگی و مدیریت مطلوب منابع انسانی در فضای حرفه‌ای خود هستند. سازمانهای پیشرو، شایستگی محوری یا شایسته سالاری را با جدیت دنبال می نمایند و از کارکنان خود حرفه گرایی و کیفیت برتر را در کلیه زمینه های شغلی انتظار دارند. ذینفعان این سازمانها نیز حاکم شدن اصول و مبانی حرفه گرایی و شایسته سالاری در مدیریت منابع انسانی را در بلندمدت به سود جامعه می دانند و به طور منطقی از اجرای صحیح آن پشتبانی می کنند. شاید بتوان ایجاد فضای کار شایسته در کشور و نیز شایسته محوری در حوزه مدیریت منابع انسانی را مطالبه متقابل جامعه و مردم از یک سو و دولت و سازمانهای اجرایی و بخش خصوصی کشور از سوی دیگر دانست که سود حاصل از آن در نهایت به همه طرف های ذیربط خواهد رسید و کل جامعه از آن بهره مند خواهند شد. لذا انتظار می رود که از تلفیق دو مقوله کار شایسته و مدیریت بهینه منابع انسانی، هم‌افزایی قابل توجهی حاصل گردد که سرمایه های انسانی و سازمان های اجرایی کشور از آن به خوبی بهره مند گردند. چنین رویکردی از آن رو نیز حائز اهمیت است که در صورت تعریف الگویی جامع و ترکیبی که در آن مفهوم شایستگی از هر دو منظر شغلی و نیروی انسانی تعریف گردد، شاید بتوان به مدلی کامل تر از شایستگی در مفهوم فراگیر آن در حوزه سازمان، مدیریت و اشتغال، دست یافت. بستر سازی کار شایسته مبتنی بر منابع انسانی شایسته در وهله نخست از وظایف دولت ها و نمایندگان فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آنها است. پس از دولت ها این وظیفه بر عهده کارفرمایان و کارگران است. به علاوه سازمان های غیر دولتی می توانند به ایفای نقش مؤثری در این رابطه بپردازند. این امر نیازمند عزم ملی، اراده سیاسی و اولویت بخشیدن به استراتژی هایی است که هدف آنها توسعه فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور می باشد. برخورداری مدیریت قوی و کارآمد در این رابطه امری غیر قابل انکار است. هر چند موقعیت ضعیف و کمبود منابع سازمان‌های متولی نیروی کار در کشورهای مختلف می تواند مانع بزرگی در تحقق اهداف مربوط به کار شایسته به شمار آید اما در هر صورت روند دگرگونی سازمانها، از سازمانهای تحلیل شغل محور، به سازمانهای معطوف به شایستگی یا شایسته‌سالار، یک تغییر جهت اجتناب ناپذیر در حوزه مدیریت سرمایه های انسانی به شمار می رود که سازمان های خواهان موفقیت در فضای رقابتی جهانی نباید از آن غفلت بورزند.  


  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |