فرهنگ پارسی کیا-هر زبان غیر ساختگی از تطور و تحول زبانی مادر وجود یافته است. این ارتباط گاهی چنان تنگاتنگ است که زبانشناس را متقاعد میکند تا نامی یکسان بر آنها قرار دهد و فقط دوره زمانی آنها را متفاوت در نظر بگیرد. مثلاً پارسی نو (که امروزه با آن سخن میکنیم) و پارسی میانه (که در حدود سدههای سوم تا هفتم میلادی در سرزمین پارس پرمتکلم بوده) چنین وضعیتی دارند. اما گاهی شدت تحول و البته وجود بعضی خواهران جدید زبانی سبب میشود که نام جدیدی برای زبان در نظر گرفته شود. مثلا یغنابی (که امروزه در دره یغناب تاجیکستان گویشور دارد) مستقیما از سغدی (زبانی پرگویشور در سرزمینی به همین نام در میان جیحون و سیحون در سدههای دوم تا دوازدهم میلادی) گرفته شده است ولی تغییرات به حدی است که عموما آن را سغدینو نمینامند. لازم به تذکر است که تغییرات زبانی معمولا کند انجام میگیرند و گاهی کشیدن مرز زمانی بین ادبیات یک زبان در حال تغییر، غیر ممکن است. مثلا پارسی نو از سده هشتم میلادی تا کنون تغییراتی داشته ولی این تغییرات به حدی نبودهاند که بتوان دورهای جدید برای پارسی در نظر گرفت.
اگر همین سیر تحولی را برای زبانهای مختلف در نظر بگیریم (بسته به قدمت آثار نوشتاری باقیمانده) به مرحلهای میرسیم که باید از زبانشناسی تطبیقی مدد بگیریم تا بتوانیم مادری فرضی برای یک زبان دارای ادبیات متصور شویم. مثلا پارسی نو از پارسی میانه گرفته شده و پارسی میانه از پارسی باستان (البته احتمالا از گویشی از آن) که یکی از زبانهای رسمی شاهنشاهی هخامنشی بوده است. بعد از این مرحله آثاری از یک زبان موجود نیست که بتوانیم پارسی باستان را فرزند آن در نظر بگیریم و از طرفی ارتباط بین پارسی باستان، اوستایی (زبان اوستا که احتمالا در سدههای دهم تا پنجم پیش از میلاد در حوالی خوارزم گویشور داشته) و سنسکریت ودایی (زبان بخش عمده آریاییان هند در سدههای پانزدهم تا دوازدهم پیش از میلاد) به حدی مشخص است که نمیتوان سیر تحول را منقطع در نظر گرفت. زبانشناسان معتقدند که زبانی به نام ایرانی باستان وجود داشته که اوستایی و پارسی باستان دو فرزند ارشد آن هستند. همچنین سنسکریت ودایی از هندی باستان گرفته شده که خود از هند و آریایی باستان منشعب است. زبانشناسان جدید ایرانی باستان و هند و آریایی را زبانهایی خواهر در نظر گرفته و مادر آنها را هند و ایرانی آغازین میدانند. هند و ایرانی آغازین شاخۀ اصلی آریایی آغازین است که خود از مهمترین شاخههای هند و اروپایی آغازین میباشد. لازم به ذکر است که از قرن نوزدهم میلادی تا کنون بعضی منابع به غلط نام آریایی را برای خانوادۀ بزرگ زبانهای هند و اروپایی به کار برده و میبرند.
با رسیدن به زبانی مثل هند و اروپایی آغازین، سیر تحول زبان منقطع در نظر گرفته میشود زیرا چنین زبانهایی در تاریکی مطلق تاریخ قرار دارند و نمیتوان ارتباط تنگاتنگی بین چنین سرشاخههایی مشخص کرد و آنها را به یکدیگر مربوط نمود. به این ترتیب بحث خانوادههای زبانی مطرح میگردد که تشریح آن گفتاری دیگر میطلبد.