اکبر صداقت- پژوهشگر حوزه معدن
ویژه نامه بیست و سومین دوره نمایشگاه مطبوعات- دراین گزارش تحلیلی سعی برآن است نحوه شکل گیری رسانه را در صنعت مورد بحث قرار دهیم و چگونگی استفاده از این ابزار (رسانه) برای میل به تحقق اهداف سازمانی و دست یابی به اندیشه ی محققان و تئوریسن ها برای اصلاح و بهینه سازی فراز و فرودهای تحولات اجتماعی جامعه انسانی مان را بررسی کنیم.
درگام نخست تعریفی ساده از کلمه رسانه خواهیم داشت؛ رسانه یعنی واکنش نشان دادن درمواجه با پدیده هایی است که در زندگی برای ما رخ می دهد، ولی آیا ما واقعا فقط رسانه و واکنشگرهستیم و نباید فرایند رفتارهای خود را مشاهده کنیم؟
نگاه اول را به جامعه ایران خواهیم داشت؛ سالهاست شهروندان این جامعه جایگزین نامناسبی برای تولید و اشتغال یا نوآوری در صنعت را انتخاب کرده اند یعنی «دلالی»؛ البته ناگفته نماند که دلالی یا بروکری امروزه در دهکده جهانی درحال تبدیل شدن به یک صنعت است؛ اما جای این پرسش همچنان باقی است که چرا شهروندان جامعه ای چون ایران به این تفکر سوق داده شدند؟
برای پاسخ به این پرسش باید اذعان داشت در گام اول رسانه که اولین و شاخص ترین منبع آموزشی به شهروندان جامعه است با هر جایگاه اجتماعی و فرهنگی نتوانسته تولید محتوایی خود را با تحولات روز تحلیل و بررسی کند و اگر هم برنامه ای ارائه کرده است متاسفانه بدلیل اینکه قشر فرهنگی ساختار مطالعاتی خود را تغییر داده اند با نقصان انتشار محتوا مواجه شدند، بدیهی است رسانه باید تولید محتوا را مهندسی نماید زیرا برای هر مطالعه گری باید برنامه و جامعه هدف آن محتوا مشخص گردد.
در گام دوم این پرسش مطرح می شود که چرا دانشگاه و رسانه در مقطعی از تاریخ به تعارض رسیدند؟ مگر دانشگاه مهد نوآوری، خلاقیت و بروز تفکرات جدید نیست؟ پاسخ این سوال در نکته ای ظریف گنجانده شده و آن این است که جامعه هدف دربین شهروندان عادی از قشر مطالعاتی رسانه خارج گردیده اند چون رسانه به دلیل جهان شمولی، خواص نوآوری و خلاقیت را ترویج می دهد و پاسخ تکمیلی به این سوال این است که اساتید و مدیران دانشگاهی باید از ابزار رسانه به عنوان کمک آموزشی سود می بردند ولی متاسفانه این رسانه آموزشی گسترده حتی به عنوان یک پداگوژی آموزشی (شیوه نوین تدریس) مورد مطالعه اساتید برای ارائه راهکار قرار نگرفت .
در گام سوم ارتباط صنعت و رسانه را مورد بررسی قرار می دهیم؛ و بازهم به این پرسش می رسیم که چرا صنعت از توان رسانه استفاده نکرده است؟ صنعت و رسانه دو بازوی رشد و پیشرفت هر جامعه ای هستند؛ در هر صنعت یک روابط عمومی موجود است که باید خود رسانه باشد ولی در برخی موارد متاسفانه سد راه رسانه هم می شود؛ به نظر نگارنده روابط عمومی در صنعت نقش خود را با حراست فیزیکی منطبق می نماید در صورتیکه اگر روابط عمومی صنعت، خود رسانه باشد فرآیند سازمانی تحول خود را کامل طی می نماید و این رسانه (روابط عمومی) امکان تفاهم برای رسانه های دیگر را فراهم می نماید؛ البته مدیران صنعتی باید به رسانه اجازه حضور به عنوان همکاری فراسازمانی را بدهند تا از این گشتاور اجتماعی با پایگاه خواص اجتماعی در جهت تولید و اشتغال پایدار بهره ببرند .
گام چهارم را با این پرسش ها پی می گیریم که چرا رسانه نتوانست جایگاه خود را در جامعه هدف های تبیین شده و تخصصی ارتقا دهد؟ مگر اعضای تشکیل دهنده رسانه از بطن این جامعه نبودند؟ یا شاید رسانه در واقع خود را تافته جدا بافته از جامعه می داند؟ اما برآیندی که از این اتفاقات به وقوع پیوسته این است که در نهایت رسانه با مشکل تولید محتوا مواجه گردیده است.
پس از مطرح کردن جایگاه رسانه به عنوان یکی از مهم ترین ابزار آموزشی در جامعه باید نگاهی محققانه به عدم پذیرش رسانه در جامعه هدف این گزارش(صنعت) داشته باشیم؛ بارها متولیان شرکت های دولتی و خصوصی از نقد منصفانه نام برده اند ولی آیا در این سالها شرایط ایجاد نقد منصفانه برای رسانه ها ایجاد گردید؟
چرا صنعت هیچ گاه از رسانه دعوت رسمی برای حضور در جزییات فعالیت هایش نداشته و از توان جذب و جایگاه عام پسند رسانه برای ارائه گزارش ها استفاده نکرده ، اگر از کارشناسان رسانه برای حضور در واحد روابط عمومی بعنوان مشاورمطبوعاتی استفاده می گردید این کارشناس رسانه با روحیه خواص خود و نگاهی ویژه به رخدادهای صنعت می نگرد و بعنوان یکی از اعضای موثر کمیته تحقیق و توسعه نواقص در تکنولوزی صنعت را رسانه ی می کرد ( تبیین سر فصل های پژوهشی ) و این فرآیند در جامعه دانشگاهی به سرعت فراگیر می گردد و توسط اساتید و دانشجویان تئوری های نوین طراحی می شود شاید این نظریه در حوزه آزمایشگاهی هم قابلیت بررسی یا حتی توجیح فنی و اقتصادی و قابلیت تجاری سازی را نداشت ولی جامعه دانشجویی صنعتگران ، کارشناسان و مدیران جامعه ی صنعتی فردا ایران هستند پس رسانه با رسالت به هدف آموزشی و تولید محتوا موثرترین گام را در رشد و تعالی جامعه نهاده است .
بدیهی است رشد و پیشرفت کشور که می تواند اقتصاد چند محصولی را در حوزه انرژی ، معادن ، کشاورزی ، توریسم و صنایع دستی پایه گذاری کند نیازمند فاکتورهای بی شمار علم اقتصاد یا مدیریت و مهندسی نیست فقط و فقط نیازمند حرکتی منسجم می باشد ، از توان و جایگاه رسانه هایی که رسالت آنها پیشرفت جامعه شان است بعنوان همکار سازمانی استفاده گردد تا حلقه های مفقوده ی صنعت بازیابی و در نهایت بهینه تر فعالیت نماید .
چرا صنعت هیچ گاه از رسانه دعوت رسمی برای حضور در جزییات فعالیت هایش نداشته و از توان جذب و جایگاه عام پسند رسانه برای ارائه گزارش ها استفاده نکرده ، اگر از کارشناسان رسانه برای حضور در واحد روابط عمومی بعنوان مشاورمطبوعاتی استفاده می گردید این کارشناس رسانه با روحیه خواص خود و نگاهی ویژه به رخدادهای صنعت می نگرد و بعنوان یکی از اعضای موثر کمیته تحقیق و توسعه نواقص در تکنولوزی صنعت را رسانه ی می کرد ( تبیین سر فصل های پژوهشی ) و این فرآیند در جامعه دانشگاهی به سرعت فراگیر می گردد و توسط اساتید و دانشجویان تئوری های نوین طراحی می شود شاید این نظریه در حوزه آزمایشگاهی هم قابلیت بررسی یا حتی توجیح فنی و اقتصادی و قابلیت تجاری سازی را نداشت ولی جامعه دانشجویی صنعتگران ، کارشناسان و مدیران جامعه ی صنعتی فردا ایران هستند پس رسانه با رسالت به هدف آموزشی و تولید محتوا موثرترین گام را در رشد و تعالی جامعه نهاده است .