جمعه 31 فروردین، 1403

کدخبر: 83320 19:25 1397/03/21
چالش های مدیریت در کسب و کار

چالش های مدیریت در کسب و کار

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
چالش های مدیریت در کسب و کار

چالش های مدیریت در کسب و کار

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

 نادر عنایت   کارشناس استراتژی و مشاور مدیریت در ادامه مباحث گذشته سعی بر آن داریم تا به بررسی  انواع محیطهای تجاری به صورت تفکیکی بپردازیم. ۱_ شرکت های پخش: صرفنظر از نوع این شرکت ها که در چه زمینه ای فعالیت دارند ، این نکته حائز اهمیت است که تمامی آنها جزء شرکت های خدماتی می باشند و تولیدی در آنها صورت نمی پذیرد ، بلکه محصولات کارخانجات ویا محصولات وارداتی را بدست مصرف کننده می رسانند. آنچه در این شرکت ها بیشتر از مسائل دیگر دارای اهمیت است ، مشتری یابی و فعالیت در بخش های تبلیغاتی است چرا که عمدتآ کار این  شرکت ها فروش است. در دنیای تجارت آنچه میتواند موسسات را در بازار نگه دارد و دوران بلوغ را افزایش دهد، توان رقابت با رقبای زیادی است که هر کدام در پی افزایش سهمشان از بازار هستند. پس داشتن بازاریابان آموزش دیده ، نقش به سزایی در این تجارت ایفا می کند. هرچند که نوع تبلیغات نیز در دنیای امروزی تغیرات زیادی کرده است که شرکت های پخش داخلی آگاهی چندانی از آن ندارند و همچنان بصورت سنتی تبلیغ می نمایند.(معجزه تبلیغ نویسی). عدم برنامه ریزی دقیق، نداشتن استراتژی بازار یابی و عدم وجود نیروی انسانی کارآمد ، این بخش از تجارت را به ورشکستگی زود هنگام خواهد کشاند تا جایی که برخی از این شرکتها را ظرف مدت ۶ ماه به تعطیلی کشانده است. با این تفاسیر می توان چند نکته را برداشت کرد. اول آنکه فعالیت در چنین حوزه ای مستلزم برنامه دقیق بازاریابی است چرا که فلسفه وجودی چنین شرکت هایی کسب سهمی از بازار است و دوم اینکه زقابت تنگاتنگی در بازار وجود دارد که بدون تعریف برنامه و استراتژی مناسب راه به جایی نخواهد برد. در اینجا کارشناسان و متخصصین هستند که با تجزیه و تحلیل دائمی نوسانات بازار و سلیقه مشتریان و هم چنین ارائه آموزشهای لازم میتوانند در هرچه تولانی کردن عمر مفید شرکت موثر واقع شوند که متاسفانه در کشور ما انگشت شماری متخصص در این زمینه فعالیت میکنند که در اختیار برندهای تراز اول کشور قرار دارند. کارخانجات تولیدی: کارخانجات تولیدی از جمله فعالین اقتصادی کشور هستند که نبض قسمت عمده ای از بازار در دست آنها است. کارخانجات از لحاظ نوع تولیدات شاید با هم متفاوت باشند ولی از لحاظ ساختار بسیار شبیه به هم هستند و اندک تفاوتی در نوع فعالیت و سازماندهی آن ها وجود دارد.پیش از هر چیز دانستن این نکته ضروری است که دوران زندگی یک شرکت و حتی یک محصول سه مرحله را طی خواهد کرد. مرحله نخست دوران رشد، دورانی که شرکت یا محصول در حال معرفی به بازار و تولید اندک است. مرحله دوم دوران بلوغ، این همان دورانی است که شرکت به اوج تولید و فروش خود رسیده است و همواره در حال سود آوری است . و مرحله سوم مرحله افول است ، مرحله ای که شرکت یا محصول به دلایل مختلف در حال رکود می باشد. بیشترین تمرکز ما بر روی دوران بلوغ است دورانی که بنابر نوع استراتژی های مدیریت ، طولانی ویا خیلی کوتاه خواهد بود. در این دوران اگر مدیران ندانند و یا نتوانند ازفن آوری های اطلاعاتی نوین جهانی استفاده کنند ، چه بسا قسمت عمده ای از سرمایه خود را از دست بدهند. دیده ایم شرکتهایی را که خیلی زود در بین مشتریان ، اعتباری کسب کرده اند و خیلی زود نیز اعتبار خود را از دست داده اند و به شرکت یا محصول فراموش شده ای تبدیل شده اند. خیلی از این شرکت ها ، درآمدشان برابر با هزینه هایشان (نقطه سر به سر) ویا با اندک سودی که تناسبی با سرمایه ثابت شرکت(سرمایه راه اندازی) ندارد ، به حیات خود ادامه می دهند. آنچه که در این عرصه برای مدیران ما سخت و نگران کننده است، نقش این مدیران در شرکتشان می باشد چرا که این مدیران در حقیقت نقشهای وظیفه ای فراوانی را بر عهده دارند از جمله ، نقش مدیر منابع انسانی ، مدیر تولید ، مدیر تبلیغات ، مدیر کنترل هزینه ، مدیر فروش وغیره. اما آنچه که مدیران ما باید بدانند این است که دنیای پر رقابت امروزی سخت تر از آنست که بتوان بصورت سنتی شرکت را اداره کرد. و این نکته اهمیت فراوانی دارد که بدانیم روش های ایجاد نوآوری در یک شرکت به دو صورت انجام می گیرد. یکی استفاده از منابع انسانی موجود و دوم استفاده از منابع و متخصصین خارج از شرکت.  تفاوت این دو در اینجاست که ، منابع انسانی موجود در شرکت به دلیل هضم شدن در شرایط گذشته و محدود شدن تفکرشان، توانایی نوآوری چندانی از خود ارائه نمی دهند زیرا دیدگاهشان در راستای روزمرگی سازمان باقی مانده است و راه های جدید را نمی توانند کشف کنند. اما جدیدالورود با یک نگاه و تفکر جدید وارد سازمان شده و زوایای دید متفاوتی دارند و می توانند مسائلی را ببینند که نیروی داخلی ار دیدن آن عاجز مانده است. این مساله ای است که متاسفانه گریبان گیر کسب و کارهای امروزی در کشور ماست. به همین دلیل است که در کشورهای پیشرفته و یا برخی صنایع داخلی از متخصصین و استراتژیست ها به عنوان افکار جدید استفاده می کنند و در دوره های مختلف زمانی ، با قراردادهای چند ماهه به شرکت خود رونق و انرژی تازه ای می بخشند. در مباحث آینده  به مسائل مربوط به فروشگاه های بزرگ ( هایپر مارکت ها) خواهیم پرداخت.


  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |