با آغاز شمارش معکوس برگزاری انتخابات نهمین دوره هیأت نمایندگان اتاقهای بازرگانی سراسر کشور، برنامههای تبلیغاتی افراد و گروههای حاضر در کارزار انتخابات با جدیت پیگیری میشود.
به گزارش خبرنگار جهان اقتصاد، از رفتارهای متداول در تبلیغات انتخاباتی مطرحکردن شعارها، برنامهها و ارائه رزومهای از نامزدها است که البته این بخش نیمه پر لیوان است و قریب به اکثریت نامزدها بالاخص آنهایی که در قالب گروهها یا ائتلافها وارد عرصه رقابت شدهاند، نیمه دیگری هم دارند و آن گفتن از نقاط ضعف و حاشیههای رقبا است.
اینکه حاضرین در کارزار انتخابات تا چه میزان در نهی ونفی رقیب پیش میروند و تنها به انتقاد بسنده میکنند یا تخریب را هم در دستور کار قرار میدهند، بستگی مستقیم به میزان اعتقاد و وابستگی ایشان به اخلاق دارد.
گذشته از تبلیغات خود و تخریب دیگران، در انتخابات اتاقهای بازرگانی، مباحث دیگری نیز مطرح میشود و برخی افراد و گروهها تلاش میکنند با طرح برخی اتفاقاتی که در گذشته رقم خورده حافظه مخاطبین را تحریک و برای خود تبلیغ کنند و البته برخی نیز با مصادره برخی اتفاقات تارخی به نام خود، تلاش میکنند با این رفتار برای خود رزومهای از موفقیت و اثرگذاری تهیه کنند.
نمونه آن را میتوان در اتاق بازرگانی تهران مشاهده کرد و جالب آنکه هر دوی این رفتار از سوی گروه پیشگامان تحول اجرایی شدهاست.
یکی از اتفاقاتی که به واقع در تغییر شرایط اتاق بازرگانی تهران اثرگذار بود، جدایی این اتاق از اتاق ایران و اعلان استقلال آن بود، آن هم در شرایطی که گروه سنتی حاکم بر اتاق، از ابتدای پیروزی انقلاب، مقتدرانه بر دو اتاق بازرگانی ایران و تهران تسلط داشت و هیچ صدای مخالف یا حتی منتقدی را نمیپذیرفت.
در میانه راه دوره پنجم گروهی به نام تحولخواهان به رهبری محمدرضا بهزادیان علیه جریان سنتی قیام کرده و با کنار زدن علینقی خاموشی که در تمامی ادوار گذشته ریاست اتاقهای ایران و تهران را برعهده داشت، سکان هدایت اتاق تهران را در دست گرفت و با جدا کردن آن از اتاق ایران، استقلال اتاق بازرگانی تهران را اعلام کرد.
اگرچه در میانه راه گروهی از تحولخواهان تغییر مسیر داده و در اقدامی مشابه علیه رئیس جدید و جوان اتاق تهران یعنی بهزادیان قیام کردند وی را از ریاست و هیأت نمایندگان کنار گذاشتند، اما این اتفاق به نام تحولخواهان ثبت و باعث محبوبیت آنها شد.
این محبوبیت تا جایی پیش رفت که در دورههای بعد بسیاری با نزدیک کردن خود به جریان تحول، توانستند محبوبیتی برای خود کسب کنند و برخی اتفاقات اتاق را به نفع خود مدیریت کنند، چنانکه سرلیستهای جریاناتی چون ائتلاف فردا، فعالان توسعه و پیشگامان توسعه، در زمانهای مقتضی خود را تحولخواه خوانده سهمی برای خود از پیروزی جریان تحول در دوره پنجم قائل میشوند.
اینکه در جریان انتخابات پیش روی گروه پیشگامان تحول، این اتفاق سرنوشتساز را از آن خود میداند، ادعای غیرقابل انکار است، اما ایشان مدعی اثرگذاری در اتفاقی دیگر هم هستند که در خصوص آن شک و تردید جدی وجود دارد و آن هم انتخاب دومین رئیس دوره هشتم اتاق ایران پس از استعفای محسن جلالپور است.
در حالی که در ابتدای دوره هشتم، محسن جلالپور رئیس اتاق کرمان تنها نامزد نشستن بر کرسی ریاست اتاق بازرگانی ایران بود، نشان از هم قسم شدن اتاقهای بازرگانی شهرستانها برای پایان دادن به ریاست تهرانی بر این اتاق بود و البته از آنجاییکه ائتلاف فردا که اکثریت قاطع اتاق تهران را در دست داشت نیز جلالپور را از خود میدانست، در برابر این انتخاب هیچ واکنش منفی نداشت.
اما اختلافات از آنجا شروع شد که رئیس کرمانی اتاق ایران از سمت خود استعفاء داد و در میان نامزدهای نشستن بر کرسی ریاست دو گزینه رقیب اصلی بودند.
غلامحسین شافعی رئیس اتاق مشهد که در دوره هفتم نیز پس از مهاجرت محمد نهاوندیان به دفتر رئیس جمهور ریاست اتاق بازرگانی اتاق ایران را برعهده گرفته بود و دیگر مسعود خوانساری رئیس اتاق تهران بود.
این دو که از نواب رئیس اتاق ایران بودند در حالی مدعی نشستن برکرسی ریاست بودند که خوانساری جریان پیروز ائتلاف فردا را پشت سر خود داشت و شافعی رأی اتاقهای شهرستانها که از پیش از انتخابات شعار رئیس غیرتهرانی را در تبلیغات اتاقهای خود مطرح میکردند.
اما گروه سومی نیز قصد بازی در این میدان را داشتند، تعدادی از اعضای لیستهای تحولخواهان، پیشگامان توسعه و فعالان توسعه که هرسه در انتخابات تهران مغلوب اوتلاف فردا شدهبودند، بهرغم همه اختلافات هم قسم شدهبودند که برای شکست رئیس اتاق تهران هرچه در توان دارند دریغ نکنند.
اما نکته قابل توجه این بود که بسیاری از ایشان که در دوره قبل در هیأت نمایندگان حضور داشتند از مخالفان شافعی بودند و از حب رئیس اتاق مشهد وارد این بازی نشده بودند بلکه بغضی که نسبت به رئیس اتاق تهران و البته ائتلاف فرداییها داشتند ایشان را تشویق میکرد که وارد بازی شوند.
اما اینکه ایشان چه میزان در پیروزی شافعی نقش داشتند و امروز در جریان تبلیغات دوره نهم از آن به عنوان اثرگذاری خود یاد میکنند، جای سؤال دارد.
بازیگران خارج از هیأت نمایندگان اتاق ایران نقش تعیین کننده برای خود متصور بودند، ترکیب مدیریتی اتاق ایران پس از پیروزی شافعی را نیز مشخص کرده و حتی تا مدیران میانی اتاق نیز گزینههای خود را نهایی کردهبودند.
اما در نهایت اگرچه به ظاهر ایشان پیروز شدند و غلامحسین شافعی نفر اول اتاق بازرگانی ایران شد، اما هیچ یک از حامیان خارج از هیأت نمایندگان و نیرویهای پیشنهادی ایشان پست و سمتی در اتاق نگرفتند و این اتفاق تنها یک پیام داشت که بازیگران اثرگذار این انتخابات، نمایندگان دیگر شهرستانها در اتاق بازرگانی ایران بودند.
چنانکه در انتخاب نائب رئیس آنچه مدنظر بازیگران خارج از اتاق بود تحقق نیافت و با انتخاب حسین سلاحورزی رئیس اتاق خرمآباد، اعضای شهرستانی اتاق ایران بار دیگر قدرتنمایی کرده و نامزد مورد نظر خود را به عنوان نائب رئیس معرفی کردند.
با همه این تفاسیر اما پیشگامان تحول این اتفاق را به عنوان اثرگذاری خود در اتاق بازرگانی ایران حتی در شرایط عدم حضور در جمع هیأت نمایندگان و به صورت کنترل از راه دور، مطرح میکنند و از آنجاییکه این اتفاق به نام شهرستانیها در تاریخ اتاق ثبت شده و در میدان انتخابات اتاق تهران معارضی وجود ندارد، ایشان با مصادره این رخداد، برای خود تبلیغ میکنند.