سعید تقیپور: منابع نفتی ایران در گزارشها متفاوت به اندازههای مختلفی برآورد شده است این مقدار در گزارشهای متفاوت هر اندازه که باشد، در اینکه این منایع تنها به نسل حاضر تعلق ندارند، تفاوتی میان آنها وجود ندارد.
اما تقریبا در تمام دوران بیش از یک صد سالی که نفت در ایران کشف شده است، همه دولتها و حتی همه فعالان اقتصادی کشور به ذخایر درآمدی آن چشم طمع داشتهاند و همچنان دارند.
این نگاه همواره مانع از هزینه شدن درآمدهای نفتی کشور برای توسعه زیربناهای اقتصادی و استحکام بخشی به روند توسعه کشور شده است. صرف کردن منابع نفتی و به طور کلیتر هر منبع طبیعی و یا حتی مالی بین نسلی برای پرداختهای فوری و کوتاه مدت دولتها باعث تضعیف آینده همان منابع و کاهش شدید توانایی اثربخشی درآمدهای نفتی و یا منابع دیگر بین نسلی خواهد شد.
این پدیده از یک سوءتفاهم بزرگ ناشی میشود و تا زمانی که نسبت به رفع این سوء تفاهم اقدام مهمی انجام نشود، این نگاه غلط آثار و عوارض منفی خود را بر اقتصاد ایران و از آن مهمتر بر روند توسعه کشور خواهد گذاشت.
در سالهای اخیر هم که روند کشورداری در ایران با چالش جدی مبتنی بر عوام فریبی رو به رو بودهاست، این پدیده شتاب و گسترش بیش از پیش به خود گرفته است. در دوران هشت ساله غلبه رفتارهای عوام پسندانهای مانند توزیع مستقیم پول میان همه مردم به طور طبیعی بیشترین خسارت به منابع مالی وارد شد که ممکن بود برای توسعه زیربناهای کشور و ایجاد امید برای نسلهای بعدی به کار گرفته شود در حالی که هزینه کردن این منابع با توزیع به روش صدقهای فقط به ایجاد تورم و گرانی و فشار یشتر به مردم انجامید.
حال که شرایط کشور مردم با تصمیم در سال ۹۲ تغییر کرده است از دولت انتظار میرود که برای تغییر این روند تاریخی اقدام مؤثری انجام دهد و گام بلندی بردارد. دولت از یک سو با تکلیفهای قانونی مبتنی بر پرداخت یارانه مستقیم مواجه است و حتی در اجرای وظیفه تعادل بخشی به فهرست یارانه بگیران با دشواریهایی مواجه است که روند این تعدیل را کندتر میکند، از سوی دیگر با تکلیف توسعه کشور مواجه است که علاوه بر برنامهریزی و تلاش، به منابع مالی ریالی و ارزی هم محتاج است.
حال با توجه به اینکه منابع نفتی را منابع بین نسلی و متعلق به همه نسلهای حال و آینده کشور میدانیم، این پرسش به ذهن میآید که درآمدهای نفتی را برای کدام برنامهها باید صرف کنیم؟ برنامههایی که دولتهای پیشین و برای هدفهایی که امروز غلط بودن آنها نیاز به اثبات و استدلال ندارد؟ و یا ابن منابع را برای کارهای زیربنایی کشور هزینه کنیم؟
در میان کارهای زیربنایی کدام مهمتر از صیانت از همین منابع درآمدی و تولید نفت و گاز است که در گذر زمان بتوانند با برنامهریزی درست زمینه توسعه کشور را فراهم کنند؟
دکتر منصور معظمی، معاون برنامهریزی و نظارت بر منابع هیدروکربوری وزیر نفت در جایی گفته است؛ هدفمندی یارانه ها توان صنعت نفت را در توسعه گرفته و با ادامه این کار نه تنها امکان توسعه وجود ندارد، بلکه یقینا وضع موجود نیز امکان ادامه ندارد. به تعبیر معظمی، هر ماه ۲ هزار تا ۲۵۰۰میلیارد تومان از پول نفت به حساب هدفمندی و یارانه نقدی میرود، یعنی یک خط لوله ۵۶ اینچی نفت به هدفمندی وصل است.
بیژن زنگنه، وزیر نفت هم ۲۵فروردین ماه امسال از فشار پرداخت یارانهها به وزارت نفت با تعبیر "داریم زیر فشار پرداخت یارانه له میشویم" یادکرده و گفته است: در سال گذشته (۱۳۹۳) روزانه ۱۲۵ میلیارد تومان بابت یارانه پرداخت کردیم و این یارانه تمامی ندارد.
اما امروز شرایط تا حد قابل توجهی تغییر کرده است. شرایطی که قابل تکرار و بازتولید نیست. تحریمهای بینالمللی موجب شدند تا دریافت بخشی از مطالبات مالی و ارزی ایران که از فروش نفت خام حاصل شده بودند با مانع وربهرو شود. این مطالبات امروز به گفتهی اصغر هندی، مسئول دریافت مطالبات وزارت نفت، در شرف آزاد شدن توسط شرکتهایی چون شل، اینوک، خریداران هندی و مالزیایی و دیگر خریداران نفت ایران در دوران آغاز تحریمها است و این منابع در آستانه وصول و پرداخت به وزارت نفت و صندوق دولت است. بنابراین، امروز مناسبترین زمان برای ایجاد یک ذخیره مناسب برای سرمایهگذاری روز توسعه منابع و میادین نفتی به ویژه منابع مشترک با همسایگان ایجاد شده است که باید آین فرصت را غنیمت شمرد خوب است دولت هم به دلیل فشارهای زیادی که به طور ناخواسته و غیرمنصفانه و به دلیل پرداخت یارانهها به منابع نفتی وارد شده است، بخش قابل توجهی از منابعی را که در اثر رفع تحریمها آزاد شده و به کشور بازمیگردند را به توسعه طرحهای نفتی در میادین مشترک و از همه مهمتر به فازهای نیمهکاره پارس جنوبی اختصاص دهد.
از این رهگذر میتوان امیدوار شد که روند به خدمت گرفتن منابع نفتی برای توسعه کشور تا حدودی در مسیر درست خود قرار بگیرد.