غلامرضا رحيمي
به دعوت يکي از مديران مشهور و بازنشسته دولتي در معيت دو تن از فعالان بخش خصوصي صنعت براي بازديد از يکي از واحدهاي صنعتي دولتي عازم سفري يکروزه شدم. سفري که موجب شد يکبار ديگر پرسشهاي مربوط به چرايي و چگونگي انتخاب محل احداث واحدهاي صنعتي در اقصي نقاط کشور را براي جمع بازديدکننده پررنگ نمايد. کارخانه يک مجموعه صنعتي کامل و بهاصطلاح داراي الف تا ي همه خطوط توليد بود، و برخي از ماشينآلات آن در خاورميانه بينظير بود.
اما افسوس که خط اصلي با حداقل ظرفيت کار ميکرد و بسياري از ماشينآلات ساير خطوط خوابيده بودند. طرفه آنکه که طرح افزايش توليد کارخانه نيز در حال اجرا بود، و خريد ارزي ماشين آلات آن صورت گرفته و بخش از آن نيز در حال نصب بود. عمده سفارشات در دست کارخانه نيز از ساير مجموعههاي دولتي از نقاط بسيار دورتر به کارخانه دادهشدهبود. پرسنل نيز با شيفتهاي کامل در کارخانهاي با حداقل ظرفيت کار در حال کوشش و تردد بودند. رئيس بسيار با تجربه هيأت مديره که ميزبان جمع بود، از روند زيانده کارخانه بسيار ناراحت بود و ميگفت اگر اين کارخانه در اختيار بخش خصوصي بود سودده ميشد و مدير عامل کارخانه ميگفت که ما حالا هم سربسر هستيم.
پس از بازديد چندساعته کارخانه که براي جمع جذاب هم بود، موقع ناهار صحبتهاي مهمي رد و بدل شد. مدير عزيز که جمع به دعوت وي به مجتمع رفته بودند، با ميزبان سالمند ما که رئيس هيأت مديره نيز بود، تجربيات مشترک خود در مورد چگونگي روند تصميمگيري براي احداث اين کارخانه را باهم مرور کردند. براي جمع معلوم شد که احداث اين کارخانه صرفا با توجه بيکاري جوانان منطقه احداث شدهاست.بعد از آن کارخانه اي که نتوانستهبود به نقطه بازگشت سرمايه برسد، با افزايش خطوط مختلف توليد تبديل به يک مجتمع بزرگ شده و حتي همين حالا هم به افزايش ظرفيت مشغول بود. يکي از همراهان من که بچه همان استان بود پرسيد،تا آنجايي که من اين محل را ميشناسم اين استان از کمبود سرمايهگذاري بر روي صنايع غذايي رنج مي برد، فکر نميکنيد اين مجتمع مانع از تامين سرمايه ضروري آن بخش طي اين سالها شدهباشد؟ بخشي که قدرت اشتغالزايي خيلي بيشتري داشته و دانش بومي گستردهاي هم از آن در اينجا وجود دارد. در اينجا دعوت کننده ما به دفاع از فرايند احداث کارخانه پرداخته و گفت دولت سرمايهگذاريهاي سنگين را خود انجام ميداد و اين سرمايهگذاري در توان بخش خصوصي نبود. پاسخ شنيد خوب چرا کارخانه سودده نشد؟ گفته شد که حالا ديگر بخش خصوصي داريم که بتواند چنين کارخانهاي را بخرد و بگرداند.
شامگاه که در مسير بازگشت به فرودگاه بوديم، ميزبان و دعوتکننده ما همگي به اين توافق رسيدهبوديم که جانمايي کارخانههاي کشور از يک الگوي هدفمند کارشناسي توسعه پيروي نکرده و بيشتر تحت تاثير نظرات سياسيون بودهاست. تغيير چنين مسيري اتفاقاً کار بخش خصوصي نبوده که دولت بايد آنرا اصلاح نمايد. رئيس بسيار باتجربه هيأت مديره مجتمع که در مسير بازگشت با ما بود، ميگفت بخش خصوصي در بستري که دولت هموار ميکند، نوع سرمايهگذاري را به ميل خود انتخاب کرده و حاضر نيست هر کارخانه زيانده دولت در اقصي نقاط کشور را خريداري نمايد. کارخانجاتي که حالا هر تغيير در آنها پرسشهاي بيشتري براي اهالي درست ميکند. شايد تداوم تأمين موقت سرمايه سوختي کوتاه مدت براي تداوم حرکت يک تصميم اشتباه فراهم نمايد.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه