همانگونه که انتظار میرفت، سخنان دوشنبه گذشته آیتالله هاشمی در مراسم سالگرد ورود امام(ره) به کشور و انتقادات تند ایشان از عملکرد شورای نگهبان در ماجرای رد صلاحیتها، واکنشهای فراوانی به دنبال داشت. پاسخهایی که مخالفان و منتقدان آیتالله به سخنان ایشان دادند، اعم از پاسخهای معتدل و تندروانه، پاسخهای متکی بر استدلال یا پاسخهای تند و احساسی از نوع اهانت و ....، همه و همه در یک نکته خاص و قابلتأمل شباهت بینظیری به همدیگر داشتند: هیچکدام وعده روز انتخابات و "پاسخ کوبنده مردم" را به ایشان ندادهاند! آیتالله هاشمی در این سخنان عملکرد شورای نگهبان در بررسی صلاحیت داوطلبان انتخابات را مورد انتقاد شدید قرار داد و تأکید ویژهای بر ماجرای ردصلاحیت آیتالله سیدحسن خمینی داشت. هرچند جملات ویژه ایشان درباب حقی که بنیانگذار فقید انقلاب بر گردن صاحبان مقام و قدرت دارد، بسیار مورد توجه قرار گرفت و بارها و بارها نقل شد، اما محور اصلی سخنان و انتقاد ایشان در این خلاصه میشد که اولاً باید از پیش درباب شیوه بررسی صلاحیتها همفکری و بررسی کاملی میشد و با اجماع همه اهلنظر شیوهای انتخاب و اعلام میشد که مردم و فعالان سیاسی نگران اعمال سلیقه نباشند، و ثانیاً باید به مردم اعتماد کنیم ، و اجازه دهیم خودشان تصمیم بگیرند و افراد واجد صلاحیت را انتخاب کنند. بهبیان دیگر نباید جمع محدودی با این تصور که مردم صلاحیت تصمیمگیری ندارند، به جای آنها تصمیم بگیرند و حق انتخاب مردم را حتی با انگیزه خیرخواهی و خیراندیشی محدود کنند. انتقادکنندگان که از همه طیفی هم هستند، به نکات بسیاری توجه کردهاند. برخی با استناد به جملاتی از امام خمینی(ره) در دفاع از شورای نگهبان انتقاد ایشان را پاسخ دادهاند و البته توجهی به سایر نظرات و جملات حضرت امام نکردهاند. برخی دیگر با نیتخوانی، ایشان را متهم کردهاند که میخواهد آرای فلان شخص در سبد ایشان ریخته شود! و البته نگفتهاند که حتی اگر این نیتخوانی مبتنی بر دسترسی به اخبار غیبی باشد، تلاش برای جلب آرای مردم چه ایراد شرعی و قانونی دارد. برخی دیگر هم زبان به تهدید گشوده، و سخنان ایشان را مصداق "قانونشکنی و جرم" دانستهاند. بعضی دیگر هم با درشتنمایی و تفسیر به رأی سخنان ایشان، چنین تشخیص دادهاند که دفاع ایشان از آیتالله سیدحسن خمینی از نوع قبیلهگرایی است و خواسته ایشان این بوده که چون آقای سیدحسن خمینی نوه بنیانگذار کبیر انقلاب است، امتیاز خاصی داشتهباشد. درحالی که اگر منصفانه و بدون حب و بغض به کل سخنان ایشان توجه شود، نمیتوان پذیرفت که وی چنین خواسته و انتظاری دارد. درباب بندهای مختلف سخنان آیتالله، و همچنین استدلالات منتقدان و محتوای نقدهایی که به این سخنان شدهاست، سخن بسیار است. در این یادداشت فقط به یک نکته خاص میپردازم که به نظرم ارزش بررسی و تأمل بیشتری دارد: هیچکدام از انتقادکنندگان ایشان که در مقام پاسخگویی و حمله برآمدند، به یک نکته کلیدی و مهم اشاره نکردهاند. یکی از مهمترین نکاتی که سخنران مراسم ۱۲بهمن به آن اشاره کرد، تکیه بر قضاوت افکار عمومی بود: "باید اجازه داد مردم انتخاب کنند. افکار عمومی کمتر از ما اشتباه میکند و اگر اشتباه کند خودشان جبران میکنند." هیچ یک از منتقدان و مهاجمان به این نکته محوری صحبت ایشان نپرداختهاند و جوابی به ایشان ندادهاند. همواره رسانههای منتقد آیتالله، خود را منعکس کننده خواست مردم، و برخوردار از حمایت اکثریت مردم نشان داده، و میدهند: "مردم اجازه نمیدهند فلان اتفاق بیفتد، مردم قبول نمیکنند فلان فرد به فلان مقام منصوب شود، فلان فرد پایگاه مردمی ندارد، مردم خشمگین سخنرانی فلان شخص را نیمهتمام گذاشتند، مردم به فلان اقدام دولت اعتراض دارند و ...". در این مورد خاص هم انتظار میرفت منتقدان بگویند: "افکار عمومی حامی ماست. رد صلاحیتها همسو با افکار عمومی است. مردم این شیوه را تأیید میکنند. مردم ردصلاحیتشدهها را قبول ندارند. مردم مخالفتی با این کار ندارند، و ...". اما منتقدان اصلاً به این نکته کلیدی از سخنان ایشان نپرداختهاند. حمله تند آیتالله که "چه کسی به شما اجازه داد ..."، هرچند موجب ارائه پاسخهای تند به ایشان شد، اما هیچکس در جواب ایشان نگفت: "همان مردمی به آنان اجازه دادند که شما مدعی دفاع از آنان و احترام گذاشتن به تشخیص آنان هستید." هیچکس آیتالله را به روز انتخابات و "نه بزرگ مردم به ایشان" وعده نداد تا معلوم شود چه کسی صلاحیت و اجازه دارد از طرف مردم سخن بگوید. محتوای نقدها و پاسخهایی که به سخنان آیتالله دادهشدهاست، خواننده جویای حقیقت را به سمت این باور هل میدهد که رقبای آیتالله پذیرفتهاند که رأی مردم را به همراه ندارند.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه