دکتر داریوش مهاجر- اکنون چند هفتهای است که شهرداری همانند ماهها و سالهای پیش مشغول خراب کردن و ساختن است.
نردههای وسط خیابان نزدیک منزل ما تقریباً هر شش ماه یکبار کنده میشود و سپس شش ماه دیگر یا در وسط خیابان نرده میگذارند تا موزاییک چین شود یا میلهی آهنی و البته چند ماه دیگر آن را تخریب کرده، برمیدارند.
کنار جوهای به اصطلاح آب (چون آبی در آن وجود ندارد)، هرچند ماه یکبار مورد بازبینی قرار میگیرد و بلوکهای سیمانی آن کنده شده و بلوکهای جدیدی جایگزین آن میشود.
در کنار این بی برنامگیها توجه بسیار به باصطلاح زیباسازی حائز عنایت است. آب نماها، مجسمهها و همانندهای آن در گوشه و کنار پر است. شهری که برای چنین فضاهایی واقعاً بازدید کننده (حداقل خارجی) به اندازه کافی ندارد. بسیاری از پارکچههایی که برایش کلی هزینه کردهاند حتی در روز ۴ بازدید کننده و استفاده کننده هم ندارد.
برای پارکهایی چون بهشت مادران، ظرف چند ساله پشتِسر بیاغراق میلیاردها تومان خرج شده که بسیاری از هزینهها صرفاً تخریب و بازسازی بیدلیل (و البته گاه با دلیل) بوده است. با دلیل از این رو که دست اندرکاران محبت دارند و میخواهند برای عده ای کار ایجاد کنند و طبعاً برای معدودی دیگر بار (آنهم قابل ملاحظه).
اما شگفتانگیز است که مسؤولان نواحی مختلف شهرداری و اصولاً کل شهرداری تهران، که این همه به تخریب و ساخت و غیره و البته خرج کردن پول مردم علاقهمندند چرا لحظه ای به انبوه کسانی که بالای ۵۰ سال سن دارند یا معلولان و زنانی که فرزندان کوچک دارند و ... نمیاندیشند. پشت همین پارک بهشت مادران (در بزرگراه رسالت)، سه ردیف پله وجود دارد و اثری از پله برقی نیست و هر روز صدها نفر را میبینیم که با زحمت و البته غرغر کردن مجبور به بالا و پایین رفتن هستند. از آن بدتر بسیاری از ایستگاههای مترو، پله برقی ندارد تا حدی که در برخی از ایستگاهها بسیاری که با مشکلاتی چون دیسک، سیاتیک و غیره دست و پنجه نرم میکنند باید قریب یکصد پله را پیاده طی کنند.
واقعاً تحسین برانگیز است که کارگران شهرداری در شرایط خشکسالی دانه هایی از برگ درختان را با شلنگ آب جابه جا میکنند و اگر کسی هم موضوع خشکسالی و کم آبی را تذکر دهد، باید تا مدتها مجبور به پرداخت بدهی شود!
جالب است در بسیاری از مناطق از جمله همان پشت پارک بهشت مادران حتی سقف پلههایی که پیران و مادران با فرزند در بغل و یا بار و مشکلات فراوان از آنها بالا میروند، کندند که اینان و دیگر دردمندان از باران و برف بینصیب نمانند، واقعاً دست شهرداری درد نکند! مرحبا به شهرداری و این همه همت.
درباره خدمات شهرداری تهران سخن بسیار است ولی فعلاً به همین بسنده میشود.