چهارشنبه 05 اردیبهشت، 1403

کدخبر: 92780 19:07 1397/09/26
«نوآوری»؛ تنها راه جلوگیری ازتخریب شرکتها

«نوآوری»؛ تنها راه جلوگیری ازتخریب شرکتها

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
«نوآوری»؛ تنها راه جلوگیری ازتخریب شرکتها

«نوآوری»؛ تنها راه جلوگیری ازتخریب شرکتها

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

حامد هدائی-روانکاو فروش ایران-مایلم با طرح سوالی بحث را شروع کنم، اگر قرار باشد بزرگ ترین اختراعات قرن گذشته را فهرست کنید، اختراعاتی که زندگی ما را عوض کرده اند و زندگی بدون آنها قابل تصور نیست، شما چه اختراعاتی را در این فهرست قرار می دهید؟ مطمئنم چیزهایی مثل موتور سوختی، نیمه رساناها، داروهای گوناگونی که زندگی ما را آسان تر کرده اند، اینترنت و بسیاری از موارد دیگر را نام می برید که زندگی را راحت تر و لذت بخش تر کرده اند، من هم با شما موافقم ولی معتقدم که مهمترین اختراع در ۱۰۰ سال گذشته، اختراع مدیریت است. «گری همل» دانشمندی که در حوزه مدیریت دست به نوآوری های فراوانی زده می گوید: شاید این گفته کمی عجیب به نظر برسد چون کمتر کسی فکر می کند که مدیریت یک اختراع باشد، اما اگر به ابزار و روشهایی که ما استفاده می کنیم تا افراد را گرد هم آوریم، و امکانات را برای رسیدن به هدفی مولد بسیج و سازماندهی کنیم نگاهی بیندازیم، می بینیم که مدیریت هم یک اختراع است و اعتقاد من این است که ما حالا باید مدیریت را مجددا اختراع کنیم. به عبارتی نحوه رهبری، برنامه ریزی، سازماندهی، استخدام و انگیزش بخشی را باید مجددا اختراع کرد، چون امروز سازمانها با چالش هایی روبه رو هستند که مشابهی در طول تاریخ نداشته اند. بگذارید کمی به گذشته برگردیم. با من به سال ۱۸۹۰ بیایید، حدود ۱۲۰ سال پیش، اگر در آن سال در امریکا، آلمان، انگلستان یا به عبارتی در دنیای توسعه یافته ی آن روزگار زندگی می کردید، می دیدید که ۹۰درصد از مردم مشغول کشاورزی بودند و شرکت های تولیدی کمتر از ۴ کارمند داشتند. بنابر این در سال ۱۸۹۰ سازمانها کوچک بودند. با گذشت یک نسل تقریبا همه چیز تغییر کرد. در سال ۱۹۱۵ یعنی ۲۵ سال بعد شرکت فورد سالانه بیش از نیم میلیون اتومبیل تولید می کرد و US Steel اولین شرکت در جهان بود که به سرمایه ای معادل یک میلیارد دلار رسید و در همین مدت زمان کوتاه یعنی به اندازه تغییر یک نسل تمام ابزار مدیریت مدرن اختراع شدند.  پرداخت دربرابر عملکرد، بودجه بندی سرمایه ، طراحی وظایف، تقسیم بندی، مدیریت برند، تمام ابزارها و روشهای مدیریت که هنوز هم در سازمانهای گوشه و کنار دنیا دیده می شوند، قبل از سال ۱۹۲۰ اختراع شده اند و بیشتر آنها را افرادی اختراع کرده اند که در اواسط قرن نوزدهم به دنیا آمده اند و این چیزی است که به آن مدیریت ۱٫۰ می گویم. در حقیقت اگر تکامل مدیریت را در ۱۰۰ سال گذشته روی نمودار ببریم به یک منحنی کلاسیک شبیه منحنی فناوری می رسیم، یعنی صد سال پیش تعداد اختراعات و تفکرات جدید بسیار زیاد بود، ولی با گذشت زمان این روند تکاملی آهسته و آهسته تر شد و در طول زندگی کاری ما، یعنی حدود ۵۰ تا ۶۰ سال پیش، روش مدیریتی به ندرت دچار تغییر شده است. بنابر این اصول، ابزار و روشهایی که ما در سازمانهای مان استفاده می کنیم، از بسیاری جهات میراث و آموزه های استادان، مدیرعاملان سابق و متفکرانی هستند که خیلی وقت است یا مرده اند و یا بازنشسته شده اند اما دیدگاههایشان درباره مدیریت هنوز هم محرک سازمان ها هستند. به نظر می رسد اولین چالشی که امروزه با آن روبه رو هستیم که مشابهی هم در طول تاریخ ندارد، این است که ما اولین نسل در تاریخ بشریت هستیم که با نرخ رو به رشد تغییر مواجهیم، تغییر به معنای واقعی کلمه تغییر کرده است و این تغییر در دوران زندگی ما روی داده است. ما در دنیایی زندگی می کنیم که تعادل خود را از دست داده است. تغییر ، طغیان گر، سرسخت و همواره غافلگیر کننده است. چالش دوم که حقیقتی بنیادین و در عین حال جدید برای شرکتها است، تشدید رقابت است.  اگر چند سال به عقب بازگردیم، سدهایی وجود داشتند که جلوی تخریب شرکتها را می گرفتند، سدهایی که از حاشیه سود شرکتها محافظت می کردند و به آنها اجازه می دادند قیمت ها را بالا نگه دارند، اما وقتی این سدها شکسته شدند، شرکت ها وارد جنگ با یکدیگر شدند تا از حاشیه سود و موقعیتشان در بازار دفاع کنند، و تنها راه پیروزی در این جنگ، نوآوری است. بنابر این شرکتها باید بیشتر با تغییر سازگار شوند و با خلاق تر بودن جلوی تخریب خود را بگیرند چون شرکت ها باید موقعیت خود را هر روز مجددا در بازار به دست آورند. سومین و دشوارترین چالشی که به نظر می رسد شرکتهای امروزی با آن مواجه هستند ، این است که در دنیای امروزی، دانش هم تبدیل به کالایی روزمره شده است و برای سازمانها سخت شده است که خود را از سایرین متمایز کنند و ایده ای نو و منحصر به فرد را وارد بازار کنند. امروزه مزایای دانش کم و کمتر می شوند چون کارمندان خوب شما می روند و برای رقبا کار می کنند، چون در سراسر جهان ارتشی از مشاوران وجود دارند که به سرعت الگوبرداری می کنند و آن دانش را از شرکتهای سریع به شرکتهای آهسته  و از شرکت های هوشمند به شرکت های نه چندان هوشمند انتقال می دهند. چون تمام شرکتها به شبکه ای یکسان از شرکا و متصدیان کسب و کار دسترسی دارند و این موضوع ، انتقال دانش را خیلی آسان کرده است. بنابراین در چنین دنیایی بیش از آنکه نوع مزایای دانش کنونی شما اهمیت داشته باشد، سرعت شما در تولید دانش جدید مهم است. و تاکید من روی واژه خلق کردن است. در آخر: در مورد سه چالش مهم که شرکتها با آنها مواجه هستند، صحبت شد، پس باید شرکتی بسازیم که مانند خود تغییر، به سرعت تغییر کند، شرکتی که نوآوری وظیفه همیشگی و روزانه همه باشد و شرکتی که کارمندان خلاقیت و اشتیاق شان را با خود سر کار بیاورند. به نظر می رسد شرکت هایی که در دهه آینده روی این مسائل کار کنند، مسلما پیشرفت خواهند کرد. شرکت هایی که مدل های مدیریتی خود را زودتر از رقبایشان تغییر دهند، تا مکانهایی سازش پذیرتر، نوآورتر و مشارکتی تر برای کار کردن باشند.مساله مهم این است که چطور باید این فرایند را تسریع کرد؟    


  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |