حسین مهرعلیزاده کارشناس اقتصادی:
دوستی که کارگاهی در یکی از شهرکهای صنعتی اطراف تهران دارد تعریف میکرد: روزی بازرس بهداشت به محل کارگاه وی مراجعه کرده و از وی میخواهد اصلاحاتی در کارگاه انجام دهد.
وی درپاسخ بازرس یاد شده به تامین حداقلهای مصرح در قانون اشاره کرده و میگوید اصلاحات خواسته شده مستلزم هزینه کلانی می باشد که در شرایط فعلی اقتصادی توانش را نداشته و ناچار به تعطیلی و بیکار کردن کردن حدود سی نفر کارگر شاغل میشوم.
پاسخ بازرس این بود که به من ربطی ندارد بیکارشان کن...!
دوستی دیگر که ساکن شهرک اکباتان میباشد نیز تعریف میکند: سازمان استاندارد تهران فشار عجیبی برای تعویض و نوسازی آسانسورهای برخی از بلوک های شهرک وارد کرده و با ابلاغیه ای تهدید کرده که در صورت نوسازی نکردن، آسانسورها پلمپ میشود.
پیرو این موضوع هیئت مدیره با برآورد هزینه ها از جمله موتور، گیربکس، اتاق و جعبه فرمان برای هر واحد به رقمی در حدود ۵ میلیون تومان رسیده و واحد ها را ملزم به پرداخت این مبلغ آن هم به صورت علیالحساب نموده است.
این در حالی است که با نرخ فعلی و رو به صعود ارز در کشور قطعا همین مبلغ نیز پاسخگو نبوده و بیم پلمپ شده آسانسور بلوکها که بیشتر ساکنین آن افراد سالمند میباشند میرود و بازرسین استاندارد هم به جمله المامور معذور اکتفا میکنند.
همین دوست اشاره داشت که حتی همین رقم نیز با توجه به شرایط سخت اقتصادی، فشار سنگینی به ساکنین وارد کرده و در توان بسیاری از ساکنین نمیباشد و مذاکرات با سازمان استاندارد نیز به نتیجه خاصی منجر نشده است.
با عنایت به مطالب پیش گفته این سوال مطرح می شود که آیا بازرسین در این کشور زندگی نمیکنند و شرایط سخت را نمی بینند؟!
آیا جز این است چنین اقدامات بسیار سختگیرانهای به ناراضی شدن مردم انجامیده و تبعاتی را در پی دارد؟
آیا ناراضی تراشی جز بازی کردن در زمین دشمنان معنی دیگری میدهد؟