ناصر ذاکری
naser.zakeri@jahaneghtesad.com
در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی و در شرایطی که اختلاف چشمگیری بین سطح زندگی و درآمد کارگران و سرمایهداران در جوامع اروپایی به وجود آمدهبود، حضور سوسیالیستها در عرصه کارزار سیاسی و تبلیغاتی روزبهروز گستردهتر میشد.
سوسیالیستها به بهرهکشی بیرحمانه صاحبان صنایع و سرمایهداران از طبقه کارگر معترض بودند. آنها جامعهای بدونطبقه را نوید میدادند که در آن با از بین بردن ریشههای بهرهکشی و استثمار، فقر و فلاکت از بین میرود و عدالت اجتماعی حاکم میشود.
پیروزی بلشویکها در روسیه و تشکیل حکومت سوسیالیستی در سال ۱۹۱۷ میلادی، شرایطی را فراهم ساخت تا آرمان عدالت اجتماعی سوسیالیستی امکان تحقق بیابد.
با تشکیل حکومت سوسیالیستی، مالکیت کلیه واحدهای صنعتی به دولت انتقال یافت، و بهتدریج کشاورزی نیز در کل کشور شکل سوسیالیستی به خود گرفت. بهاینترتیب مظاهر سرمایهداری یکی پس از دیگری از بین رفتند.
شعار سوسیالستها این جمله معروف بود که : ”به هر کس به اندازه کارش”. به عبارت دیگر، در این جامعه کسی نمیتوانست بهصرف ”داشتن” داراییهای سرمایهای، سهمی از تولید را طلب کند. شکلگیری این نظم جدید اقتصادی از یک سو باعث کاهش اختلاف طبقاتی در سطح جامعه شد، و از سوی دیگر اثربخشی پاداشها و مشوقهای نقدی و مادی را به شدت کاهش داد. دولت سوسیالیستی بهتدریج شکل جدیدی از تشویق را درقالب نظام پیچیده مدالها به کار گرفت. یعنی پاداشهای معنوی جایگزین بخش مهمی از پاداشهای مادی شدند.
عدمکارایی این نظام تنبیه و تشویق موجب شد حکومت سوسیالیستی به تدریج نوعی از تشویقات مادی را هم پیشبینی کند. بهویژه این پاداش مادی به سران و مقامات مهم حزبی و دولتی دادهمیشد.
درواقع اگر بتوانیم جامعه شوروی آن روز را در قالب سه گروه درآمدی کمدرآمد، متوسط و پردرآمد طبقهبندی کنیم، اختلاف سطح دو گروه کمدرآمد و متوسط چندان محسوس نبود. اما گروه پردرآمد که بهگونهای رابطهای مستحکم با حزب کمونیست به عنوان کانون قدرت داشت، اختلاف زیادی از نظر سطح زندگی و رفاه با بقیه اعضای جامعه پیدا کردهبود. بهعبارتدیگر حکومت نتوانستهبود از تشویقات مادی کمرنگ اِعمالی خود به نحو مناسب استفاده کند، و بیشتر به نابرابری و نارضایتی مردم دامن زدهبود.
در اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی ضریب جینی در شوروی سابق به حدود ۰٫۲۶ رسیدهبود، که نسبت به بیشتر کشورهای اروپای شرقی میزان نابرابری بیشتری را نشان میداد . علت این نابرابری بیشتر علاوه بر پررنگتر بودن نظام تشویق مادی، وسعت فوقالعاده خاک شوروی و اختلاف سطح توسعهیافتگی مناطق مختلف آن از آسیای میانه گرفته تا حومه مسکو بود.
بحران اقتصادی شوروی در دهه ۱۹۸۰ میلادی به روشنی نمایان شد. هرچند علت بروز این بحران فقط ناکارآمدی نظام تشویق مادی نبود، اما بیتردید آن را میتوان از عوامل مهم تأثیرگذار دانست.
امروزه ضریب جینی در فدراسیون روسیه که خود را وارث شوروی سوسیالیستی میداند، برابر با ۰٫۳۹۷ است. درحالیکه در کشورهای اسکاندیناوی که هیچگاه شعار برابری سوسیالیستی و حکومت کارگری ندادهاند ، به ۰٫۲۵ تا ۰٫۲۶ رسیدهاست.
نکته جالبتوجه این است که طبقه ثروتمند روسیه کنونی ارتباط ویژهای با حکومت دارند. به عبارت دیگر به دلیل فساد شدید اداری که میراث دوران سوسیالیسم است، این گروه با بهرهمندی از رانتهای گوناگون به اوج رفاه رسیدهاند؛ و بدینترتیب نابرابری درآمدها تشدید شدهاست. درحالحاضر این الگوی خاص توزیع درآمد در روسیه به عنوان یک مانع مهم بر سر راه توسعه همهجانبه آن کشور ظاهر شدهاست.
بهعبارتدیگر، برابری به سبک سوسیالیستی نه تنها منتهی به عدالت اجتماعی نشدهاست، بلکه نتیجهای عکس دادهاست. درحالیکه کشورهای حوزه اسکاندیناوی بدون این که ادعاهای عدالتطلبیشان به سبک حکومت شوروی سوسیالیستی گوش فلک را کر کردهباشد، بهتدریج به الگوی خاصی از توزیع درآمد رسیدهاند که نابرابری کمتری در سطح جامعهشان ملاحظه میشود.
نتیجه این که عدالت و برابری با شعارهای دهنپرکن و عامهپسند گسترش نمییابد، اما با سیاستهای هوشمندانه و بهدور از غوغاسالاری میتوان به آن رسید .