جمعه 10 فروردین، 1403

کدخبر: 105267 17:44 1398/12/18
من هم کرونایی شدم!

من هم کرونایی شدم!

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
من هم کرونایی شدم!

من هم کرونایی شدم!

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

هاشم اورعی-استاد دانشگاه صنعتی شریف-واقعیت این است که قصد داشتم مدتی ننویسم و اجازه دهم خوانندگان این ستون با کرونایشان خلوت کنند.  جالب بود که دوستان از داخل و خارج کشور پیام دادند که در انتظارند. البته این هم از سر لطف عزیزان است و هم ناشی از بیکاری کرونایی. این را هم متوجه شدم که به قول معروف دوستان هم بله! و اما ماجرای کرونا. به اندازه کافی در این مورد گفته، شنیده و خوانده ایم و نگارنده قصد ندارد به آن بپردازد. اما واقعا نمی شود کرونای مدیریتی ای که سال هاست در سطح کشور پخش شده و مهلک تر از کرونای این روزها نیز هست را نادیده گرفت. دست بر قضا کرونای این روزها، کرونای مدیریتی قدیمی خودمان را عریان تر از همیشه در معرض دید جامعه قرار داد. گویی این بار وظیفه ی ویروس کرونا بود که سطح کیفی سیستم مدیریت کشور را آشکار کرده و یک بار دیگر وارونه بودن آن را به رخ بکشد. وقتی معاون وزیر بهداشت پس از اینکه چند روز در صدا و سیما ظاهر می شود احساس سلبریتی بودنش گل کرده و با چهره ای خندان و طنازی تمام کلیپ پخش می کند که «من هم کرونایی شدم»، نمی-توان کتمان کرد که کرونای مدیریتی ما مهلک تر از کرونای وارداتی از چین است. وقتی برخی مسئولین کشور اعلام ابتلای خود به ویروس کرونا را نشانی بر مردمی بودن دانسته و با رضایتمندی آن را به عموم اعلام می-کنند، یعنی نمی توان اتفاقات ناگوار یکی پس از دیگری چند ماهه اخیر را مطابق معمول به گردن بد شانسی، تقدیر و یا دشمن خارجی انداخته و خود را تبرئه کنیم. کی قرار است واقعیت وارونگی هرم مدیریتی کشور را قبول کرده و در راه اصلاح آن گام برداریم؟ وقتی مسئول کنترل ویروس خود کرونایی می شود، وقتی وزیر بهداشت اعلام می کند که قرار است ۳۰۰ هزار بسیجی به در خانه مردم رفته و کرونا را  ریشه کن کنند و فردای آن روز حرف خود را پس می-گیرد، وقتی علیرغم تأکید مکرر بر حفظ نظافت شخصی داروخانه ها کاغذ می چسبانند که مواد ضد عفونی کننده ندارند، اینها همه نشان دهنده آن است که کار را به افرادی سپرده ایم که به قول معروف این کلاه برای سرشان گشاد است و ما کماکان بر ادامه روش غلط خود در انتخاب مدیران اصرار می ورزیم. چگونه می توان باور کرد که فردی که قرار است کشور را از شرّ ویروس کرونا خلاص کند خود کرونا بگیرد؟ واقعاً این به طنز بیشتر می ماند تا واقعیت. البته که طنزیست تلخ ولی حکایت از واقعیت دارد. در واقع ملت را در اتوبوسی نشانده و فردی بدون گواهینامه را  برای اولین بار پشت فرمان نشانده ایم. معلوم است که در اولین پیچ از ته دره سر در می آوریم. مسئول مهار ویروس کرونا در کنار سخنگوی دولت جلوی دوربین اعلام می کند که بحران کنترل شده است و فردای آن روز خودش به این ویروس مبتلا می شود و بلافاصله ترور نوح مجری برنامه پر بیننده در آمریکا این را سوژه کرده و به مردم آمریکا توصیه می کند که برای جلوگیری از مبتلا شدن دست های خود را بشویید و به معاون وزیر بهداشت ایران نزدیک نشوید. تلویزیون ملی فرانسه در برنامه ای به پخش مصاحبه ی مسئولین ایرانی پرداخته که اعلام می کنند قرنطینه مربوط به قبل از جنگ جهانی اول است و بینندگان را به خنده می اندازد. یکی کامنت گذاشته بود که مضحکه ی خاص و عام شده ایم. هیچ کس اجازه ندارد این چنین آبرو و اعتبار ایران و ایرانی را جلوی چشم مردم جهان به باد داده و در کمال بی لیاقتی کاری کند که ملت ایران مورد تمسخر همگان قرار گیرد و آن وقت هم به جای آنکه  بفهمیم که اشکال کار در سیستم مدیریتی و معیار و ملاک انتخاب مدیران است، همه ی کاسه و کوزه ها را بر سر دشمن خارجی و داخلی بشکنیم. وقتی مجری تلویزیون خودمان اعلام کرد که هرکس نمی خواهد برود و در پی اعتراض جامعه واکنش نشان ندادیم، در واقع چراغ سبز به روحانی متخصص طب اسلامی دادیم که روغن بنفشه تجویز کند و در رسانه های بلژیک بازتاب گسترده یابد. چراغ سبز نشان دادیم که مسابقه لیسیدن اماکن متبرکه راه بیافتد. تنها چیزی که باقی مانده و ملت با شوق و ذوق در انتظار آن، این است که رئیس جمهور  اعلام کند که من هم صبح جمعه مطلع شدم که کرونا آمده! بله دوستان، وقتی هفته ی گذشته رئیس جمهور کشور اعلام  کرد که شنبه آینده ماجرا ختم می شود و این در حالیست که سازمان جهانی بهداشت پیش بینی می کند گسترش ویروس کرونا در ایران تا اواسط فروردین ادامه خواهد یافت، وقتی تلویزیون ما بر خلاف تمام دنیا به جای اینکه آمار واقعی جان باختگان را اعلام کند می گوید چند نفر بهبود یافته اند، وقتی وزیر بهداشت از مردم می خواهد از مسافرت پرهیز کنند و همزمان نمایندگان مجلس در مورد سهمیه بنزین سفر نوروزی بحث می کنند و بسیار وقتی های دیگر، شکی نمی ماند که کرونای مدیریتی ما مهلک تر از کرونای امروز است و ما در خواب غفلتیم. مگر رئیس سازمان مدیریت بحران برای دفع بلایای طبیعی با حوزه های علمیه قم، مشهد، اصفهان و شیراز تفاهم نامه امضاء نکرده بود؟ جای امیدواریست که مدیران کرونایی ما فقط در حوزه سلامت متمرکز نشده و بحمدالله در حوزه اقتصاد هم با جدیت تمام مشغول رساندن جامعه به رفاه کاملند. رئیس کل بانک مرکزی با به کارگیری آخرین دستاوردهای علمی در صحنه اقتصاد طی برنامه ای جامع و دقیق برای مقابله با اثرات اقتصادی منفی ناشی از شرایط اخیراعلام می کند که "بانک ها مراعات کنند!" فقر علمی نگارنده در مباحث اقتصادی اجازه نمی دهد که در مورد جایگاه مراعات کردن در علم اقتصاد اظهار نظر کند و قضاوت را به خواننده وا می گذارم. مخلص کلام اینکه کرونای ما بیشتر از اینکه چینی باشد ایرانیست. باید هرچه زودتر از خواب غفلت بیدار شده و برای مبارزه ی واقعی با کرونای مدیریتی یکبار دیگر هرم مدیریتی کشور را وارونه کنیم تا همه چیز سر جای خود برگشته و آن وقت شاهد اصلاح امور خواهیم بود. در غیر این صورت بدشانسی، تقدیر و دشمنی دیگران ادامه یافته و ملت باید به دنبال روغن بنفشه باشد! عزیزان دل، قضیه وطن، قصّه عشق و عاشقیست. با وجود تمام کاستی ها و دشواری ها، باید پروانه وار خندید، جان داد و سوخت. دل من درس عشق و عاشقی را                    شبی در مکتب پروانه آموخت سحر پروانه را دیدم در آتش                     که می خندید و جان می داد و می سوخت    


  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |