علی ساکت؛ عضو هیات علمی پژوهشکده سوانح طبیعی
زمین لرزه سرپل ذهاب در استان کرمانشاه بار دیگر نشان از عقب ماندگی جامعه شهری و روستایی ایران از قطار توسعه بود که سالها است در پس شعار و تبلیغات بیپایه و اساس و آمارهای انحرافی به حاشیه رفته و خبری از ظهور پایدار آن نیست.
مه سانثفزمین لرزه سرپل ذهاب باز هم مانند دیگر سوانح طبیعی رخ داده در دهههای گذشته در کشور ما نشان داد، آسیبپذیری شدید تنها عایدی ما از رخداد سوانح طبیعی است و این آسیب پذیری دهه هاست که در کنار خسارات اقتصادی متنوع و پرهزینه، بسیاری از هموطنان ما را نیز به کام مرگ فرو میبرد؛ به بسیاری از افراد صدمه روحی و جسمی میزند و منجر به ایجاد و تشدید مشکلات روانی و ترویج مشکلات اجتماعی در مناطق حادثه دیده میشود. در همین زمین لرزه در کنار صدها کشته، هزاران زخمی به جای ماند که بیش از ۱۰۰ نفر از آنها با مشکل قطع نخاع مواجه شدند و تا پایان عمر باید در وابستگی مطلق به نزدیکان خود به سر ببرند و شاید نزدیکانی هم برای آنها باقی نمانده باشد. بسیاری از کودکان را میبینیم که در این زمین لرزه پدر، مادر و یا هر دوی آنها را از دست دادند، کودکانی که در عرض چند ثانیه بیسرپرست شدند و سالها در جامعهای که برنامهریزی درستی برای پذیرش آنها ندارد، سرگردان خواهند ماند و عاقبت آنها چیزی جز متاثر شدن از معضلات اجتماعی و اقتصادی جامعه نخواهد بود. باعث شگفتی است در کشوری که جزو ۱۰ کشور اول جهان از لحاظ تنوع بحرانهای طبیعی است، هیچ برنامه منسجمی برای قبل، حین و پس از این بحرانها تدارک دیده نشده است. چرایی عدم تحقق برنامههای عملیاتی در این زمینه را میتوان در علل متفاوتی جستجو کرد و شاید مهمترین دلیل آن، عدم درک درست تصمیمگیران و تصمیمسازان از سوانح و عدم بکارگرفتن مدیران لایق و دلسوز در چنین مناصبی باشد.
آنچه مشخص است اینکه، سرانه آموزش در کشور ما پایین است. این حقیقتی است که باید بپذیریم. مدیران ما آموزش ندیدهاند، مردم ما با آموزشهای ابتدایی مواجهه با سوانح و رویکردهای پیشگیرانه آن آشنایی ندارند. برنامهای برای آموزش در این زمینهها وجود ندارد. رسانههای ما در این زمینه تلاش لازم را از خود نشان نمیدهند. دولت ما بودجه مشخصی را در خصوص آموزش و رویکردهای پیشگیرانه و نظارتی در زمینه مواجهه درست با سوانح در نظر نمیگیرد. برنامههای توسعهای در کشور ما بر مبنای برنامهریزیهای عملگرا تدوین نگردیده است. در کشور ما به غیر از موارد خاص که معمولا به حوزه نظامی بر میگردد، هیچ سناریویی برای مواجهه با مخاطرات اجتماعی، اقتصادی و محیطی وجود ندارد. این ها همه نه ویژگی کشور ما بلکه ویژگی تمامی کشورهای توسعه نیافته است. توسعه نیافتگی عامل بسیاری از معضلاتی است که به گونههای مختلفی، آثار آنها را هر روز و هر ساعت در جوامعی مانند ایران شاهد هستیم. سالها است در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه برنامهریزیهای توسعهای مبتنی بر تابآوری اجتماعی، اقتصادی و محیطی به عنوان رویکرد اساسی و بنیادین این کشورها قرار گرفته است، با این حال در کشور ایران با وجود شعارهایی که در این زمینه سالها است سرداده میشود ولی برنامه عملیاتی در این خصوص تدارک دیده نمیشود. برنامههای توسعه اول تا ششم با همین شعار از سالها پیش ارائه گردیده و پس از چند دهه هیچ رویکرد توسعهی پایداری را با وجود طی شدن زمانِ گذر از برنامههای یاد شده شاهد نبودهایم. چرا که اگر توسعهای اتفاق افتاده بود بدین شکل تحت تاثیر مخاطرات مختلف اجتماعی، اقتصادی و محیطی قرار نمیگرفتیم. بار دیگر و در این زمین لرزه، به ما نشان داده شد که گاه در جایی که انتظارش را نداریم، با مخاطرات بزرگی مواجه خواهیم شد که اثرات جبرانناپذیری را به بار خواهد آورد. شاید این تجربه تلخ شروعی بر تغییر تفکر و برنامهریزی درست در این زمینه باشد. به امید تحقق آن.