جمعه 10 فروردین، 1403

کدخبر: 41593 18:35 1395/07/12
«مدرسه یاری» و «مدرسه سازی»

«مدرسه یاری» و «مدرسه سازی»

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
«مدرسه یاری» و «مدرسه سازی»

«مدرسه یاری» و «مدرسه سازی»

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

دکتر محمدتقی شریعتی-مدرسه سازی سنت حسنه ای است که در کشور ما قدمت تاریخی دارد و خیرین نیک اندیش فرهنگ دوست به آن اهتمام شایسته ای داشته اند. حاصل این همت بلند نیز فراهم شدن امکان تحصیل فرزندان این آب و خاک است که  غالبا از خانواده های کم درآمد بوده اند. در تایید این موضوع از سایت مجمع خیرین مدرسه ساز کمک گرفتم که نوشته بود : صاحبنظری در عرصه تعلیم و تربیت می گفت از حدود ۱۲۰ سال پیش که مدرسه به شکل نوین جایگزین نظام سنتی و قدیمی آموزشی در کشور ما شد تا امروز حدود ۴۰ درصد مدارس را مردم ساخته اند و در اداره آن نقش داشته اند. یعنی  آنکه خاستگاه عمل خیر در جامعه ایرانی بدنه اجتماعی است و از دوام و استحکام و ثبات لازم برخوردار است. طی سال های بعد از پیروزی انقلاب البته این روند تسریع شده است و پس از شکل گیری نهاد جامعه خیرین مدرسه ساز کشور توجهات عمومی به این عرصه بیشتر و دستاوردهای حاصل از آن پرشمارتر بوده است. ساخت بیش از ۲۰ درصد فضاهای آموزشی به همت خیرین در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهدی بر این مدعاست. به عبارت دیگر این سرمایه اجتماعی به مثابه «میراث ملی نیکوکاری» برای ملت بزرگ ایران اسلامی  است ؛ میراثی که باید حفظ شود. در این مسیر متعالی، ساخت و تجهیز فضاهای آموزشی در روستاها اثربخشی دو چندانی داشته است. چرا که مدرسه های خیرساز به مراتب از بسیاری سکونتگاههای روستایی امن تر و بهتر است. این مدرسه ها معمولا از استانداردهای بالایی برخوردارند و نه تنها در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان موثر بوده اند بلکه برای آموزگاران نیز فضای خوشایند و رضایت بخشی فراهم نموده است.. اما شرایط اقتصادی و اجتماعی روستاها بویژه در اثر خشکسالی های مستمر به گونه ای روستاییان را تحت فشار قرار داده که در بعضی مناطق دور افتاده به تعطیلی یک پایه درسی یا کاهش ورودی به مدارس خصوصا دوره متوسطه انجامیده است.  یک علت آن ترک تحصیل دانش آموزان بخاطر هزینه های تحصیل در خارج از روستا می باشد. در واقع وضعیت تعدادی از روستاهای ما بویژه در مناطق کویری و مرزی ، بحرانی است. علاوه بر این، کاهش شدید فرصت های شغلی خانوارهای روستایی از جمله در بخش ساختمان و عمران شهری، درآمد آنها را بشدت تحت تاثیر قرار داده است. در چنین وضعیتی نخستین هزینه ای که از سبد هزینه خانوارحذف می شود، تحصیل فرزندان است. چون هم از بار هزینه ها کم می شود و هم به نیروی کار خانواده  به عنوان منبع درآمدی اضافه می شود. در این میان دختران نخستین قربانی هستند. به این موانع باید مشکل تامین حق الزحمه معلم ها و همینطور افت تحصیلی دانش آموزان روستایی را اضافه نمود. شاید افت تحصیلی در روستاها را بیشتر بتوان به ناتوانی کادر آموزشی و شیوه رفتار با دانش آموزان مربوط دانست. معمولا در روستاهای دورافتاده، معلم ها مقیم روستا نیستند و بیشتر در شهرهای اطراف سکونت دارند. دردمندانه باید اذعان نمود که مدرسه روستایی برای آنها یک پلی به وضعیت بهتر و نزدیکتر به محل زندگی است. اگر این معلم خانم باشد که اکثرا چنین است، این تمایل به شهر شدیدتر است. نگارنده در یکی از چنین روستاهایی، یک برنامه توسعه محلی را اجرا می کردیم. از مدیر روستا تقاضا کردیم با آموزگاران، بعد از وقت کلاسها جلسه ای داشته باشیم و نظر آنها را در مورد توانمندسازی دانش آموزان داشته باشیم. ولی این جلسه به دلیل همزمانی تعطیل کلاسها با سرویس معلمان امکان پذیر نشد. بنظر می رسد در چنین شرایطی جلوگیری از ترک تحصیل دانش آموزان و فراهم کردن تحصیل بازماندگان از تحصیل را باید در کنار مدرسه سازی جدی گرفت. برای این مهم راهی جز استمداد از مردم نیکوکار در ابعاد وسیع وجود ندارد. ترک تحصیل روستازادگان و خانواده های کم درآمد علاوه بر اثرگذاری نامطلوب بر توسعه آینده کشور، ممکن است به افزایش آسیب های اجتماعی نیز کمک کند. بنابراین ضرورت دارد آموزش و پرورش و جامعه خیرین گرانمایه با کمک هم و محوریت نهادهای غیردولتی غیرانتفاعی برای این مسئله راه حلی بیابند. شاید برای مقطع کنونی رویکرد متفاوتی باید اتخاذ کرد. جای امیدواری است که بعضی موسسه های خیریه در کنار مدرسه سازی  با « فعالیت مدرسه یاری» و یا بورس تحصیلی دانش آموزان روستایی به «رشد و بالندگی» و توانمندسازی دانش آموزان اهتمام داشته اند و در سالهای اخیر با همکاری آموزش و پرورش طرح هایی را در مناطق محروم اجرا کرده اند. شادمانه باید گفت که گزارش هایی مبنی بر اثربخشی این طرح ها وجود دارد. برای مواجهه با این پدیده، یک برنامه اقدام فوری لازم است. خوشبختانه در کشور کارشناسان، اندیشمندان و صاحبنظران باتجربه و برجسته ای وجود دارد. تجربه موسسه های خیریه هم قابل توجه و بهره برداری است. بنیادهایی مانند «بنیاد برکت» و «بنیاد مستضعفان» هم به لحاظ رسالت و ماموریت خود می توانند نقش تعیین کننده ای داشته باشند. البته باید از تجربه گذشته آموخته باشیم که دولتی شدن این گونه فعالیتها نه تنها هزینه ها را افزایش می دهد بلکه از بازدهی و کارآیی مطلوبی هم برخوردار نخواهد بود. بخش غیردولتی از جمله سمن هایی که صلاحیت و توانایی لازم را برخوردارند میتوانند با نظارت آموزش و پرورش، از عهده این مهم برآیند. آنها امکان بسیج نیروها و امکانات لازم را دارند و میتوان با یک برنامه اقدام ملی از این مرحله حساس عبور کرد. نباید اجازه داد که ابعاد مسئله آنقدر بزرگ شود که برای مقابله با آن هزینه سنگینی پرداخت شود. حتی باید فراتر از آن برای دوران پیش دبستانی در روستاها هم سرمایه گذاری صورت گیرد. این دوران در کاهش افت تحصیلی و موفقیت دانش آموزان بسیار تعیین کننده می باشد. پیشنهاد می شود مجمع خیرین معزز مدرسه ساز در این مورد از آموزش و پرورش گزارشی بخواهند و برای آن چاره ای اندیشیده شود. این پدیده با هزینه بسیار کمتری ولی با یک برنامه مددکاری آموزشی بسرعت جواب می دهد و اثرات آن فراتر از اهداف آموزشی خواهد بود.


  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |