زهرا توحیدی-فعال سابق دانشجویی
به نظر می رسد مخالفت با دکتر غلامی به عنوان کاندیدای وزارت علوم، سه منشاء اصلی دارد. اول گروه هایی از اساتید و دانشجویان هستند، که به مدیریت اخیر دکتر غلامی در دانشگاه بوعلی سینا نقد و یا حتی اعتراض دارند. این مخالفت عمدتاً به انتصابات دکتر غلامی و عدم صدور مجوز برای انجمن «فرهنگ و سیاست» در دانشگاه بوعلی باز می گردد. گروهی از فعالان دانشجویی دانشگاه بوعلی تلاشها و اقداماتی را جهت اخذ مجوز تشکیلات مورد نظر خود انجام داده که به ثمر ننشسته است و این مقدمه ای بر اعتراضات آنان به وزارت دکتر غلامی شده است. نقدهایی که دکتر غلامی به عنوان رئیس دانشگاه بوعلی باید به آن پاسخگو باشد.
منشا دیگر اعتراضات دانشجویانی در خارج دانشگاه بوعلی هستند، گروهی از دانشجویان که گرایش های اصلاح طلبانه داشته و دغدغه ی فضای فعالیت و کنش سیاسی را دارند. این گروه اساساً به روندهای کلی دولت دوازدهم به ویژه در دانشگاه اعتراض دارند و شاید در چنین شرایطی که محدودیتها و اقتضائات ویژه ای بر انتخاب وزیر علوم وجود دارد، هرگزینه ی دیگری که به عنوان وزیر پیشنهادی به مجلس معرفی می شد، چنین موجی بر علیه او، کارنامه و اقداماتش برمی خواست. مطالبه این گروه از دانشجویان باز شدن فضای فعالیتهای دانشجویی و حذف نگاه امنیتی به دانشگاه است. مطالبهای که اگرچه تحققش دشوار و دور به نظر می رسد اما به حق است و قابل پیگیری.
و در نهایت منشا سوم این اعتراضات به رقبای دکتر غلامی برای رسیدن به صحن به مجلس و ورود به کابینه، باز می گردد. نشانه های این مواضع را باید در مخالفت کردن گروه هایی از دانشجویان با وازارت دکتر غلامی و هم صدایی آنان با تشکلها و جریانات رقیب دانشجویی خود در این مورد دید. به نظر می رسد این گروه امکانات و نفوذ بیشتری بر شکل گیری فضای مخالفت علیه وزیر پیشنهادی علوم داشته و اهداف سیاسی تری را دنبال می کند.
بنابراین و در این میان تصویری که از دکتر غلامی در افکار عمومی، دانشجویان و دانشگاهیان در سراسر کشور شکل گرفته، نشان از مدیری نه تنها غیراصلاح طلب که اصولگرا و حتی یک اصولگرای تندرو است. در شکل گرفتن این تصویر از نامزد وزارت علوم کابینه دوازدهم دو عامل دیگر نیز موثر افتاده است؛ نخست آنکه پس از به سرانجام نرسیدن گزینه های متعدد وزارت علوم، بر اساس رویکردهای مألوفِ محلی گرایی در سیاست ایران، سیاستمداران راستگرای همدان، رایزنی هایی برای مرد محافظه کار مسلک و شماره یک مدیریت دانشگاهی استان خود صورت دادند، و با شروع هجمه های مکرر از سوی سه گروه مذکور و عملکرد ۳ ساله ی اخیر دکتر غلامی در دانشگاه بوعلی سینا، راستگرایان مجلس را به طمع مصادره ی نامزد وزارت علوم انداخته اند. تلاش برای کشاندن دکتر غلامی به زمین اصولگرایان، خود محملی مجدد بود برای اعتراض به روحانی در مورد گزینهی وزارت علومِ کابینهاش شد و کار به جایی رسید که بی تفاوتی دکتر غلامی به چراغهای سبز اصولگران و حمایت اساتید و دانشگاهیان خوش نام اصلاح طلب که در گذشته یا امروز با او آشنا بودند نیز چندان مؤثر نیفتاد.
دوم؛ شاید از آنجا که دکتر غلامی دوران مدیریت خود را در پایتخت نگذرانده، حلقه ها و روابطی حول محورش در میان دانشگاهیان و دانشجویان شکل نگرفته بود و در جناح بندی های درونی دانشگاه همراهان کمتری داشت. دانشجویان اصلاح طلب دانشگاه بوعلی بودند که باید صدای حمایت از او می شدند که عملکرد دکتر منصور غلامی در سالهای اخیر مدیریتش کمتر مجال و انتظاری برای اتخاذ این موضع باقی می گذاشت.
بنابراین و در این میان آنچه کمتر مورد توجه و ارزیابی قرار گرفت تبار و مواضع سیاسی، کارنامه مدیریتی، پاکدستی و سایر الزاماتی از دست ... مربوط به نامزد وزارت علوم است.
قضاوت و تحلیل کردن در این باره، اگرچه بسیار ضروری و وظیفه ی رسانه ها و نمایندگان مجلس است ولی موضوع این یادداشت نیست. من اما به عنوان فردی که تمام دوران دانشجویی و فعالیتش در دوران مدیریت دکتر غلامی سپری شده است، تجربه و قضاوتی دیگر از مدیریت او دارم. که گمان می کنم با تصویر غیر دقیق و حتی غیر منصفانه از وی در روزهای اخیر تفاوت دارد.
دکتر منصور غلامی، مدیر اصلاح طلب و از اعضای تیم دکتر معین، در کابینه اول و دوم خاتمی رئیس دانشگاه بوعلی سینا بود و سالهای ۸۰ تا ۸۴ من دانشجو و فعال دانشجویی همان دانشگاه بودم. همان سالهایی که نشریات متنوع دانشجویی از طیف های فکری چپ و راست و مذهبی منتشر و همایشها و سخنرانی هایی متعدد با رویکردهای مختلف سیاسی و فکری مجوز می گرفت و برگزار می شد، همان سالها که تجمعاتمان گاه روندهای داخلی دانشگاه را هدف می گرفت نظیر تجمعات اعتراضی به پذیرش دانشجو در دوره های فراگیر و گاه رخدادهای سیاسی کلان را، مانند اعتراض به حکم اعدام برای دکتر آغاجری. همان سالهایی که اگرچه در بستر اصلاحات همه ی دانشگاها پویا و فعال بودند، میدان داری فعالان سیاسی دانشجویی در دانشگاه بوعلی سینا زبانزد بود و در آن میان با حمایتهای همواره دانشگاه علیرغم قدرت و نفوذ راستگرایان در همدان، فشار امنیتی و قضایی بر دانشجویان بسیار محدود بود.
اکنون دکتر غلامی به عنوان نامزد وزارت علوم کارنامه ی دور و نزدیک خود را دردست گرفته و به مجلس می رود. نمیدانیم که او سر انجام به کابینه هم خواهد رفت یا نه. به گمان من در شرایط کنونی با تاکید و تکیه بر تبار سیاسی اصلاح طلب غلامی که از آن برخاسته است و ارجاع به سالهای پویا و موفق او در دانشگاه بوعلی، او را به جریان رقیب که سخت مشتاق احاطه بر دانشگاه است واگذار نکنیم. و تلاش کنیم، دکتر غلامی به جای آنکه وامدار اصولگرایان مجلس باشد، خود را نماینده ی دانشجویان اصلاح طلب و همراه اصلاحات و اصلاح طلبان در وزارت علوم بداند.