خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) نوشت: آیتالله هاشمی هرچند به قول خود یک روستازاده در کسوت روحانیت بود، اما نشان داد که یک روحانی اصیل نهتنها در عرصه علم و فرهنگ، بلکه در عرصه سیاست نیز میتواند نقش تعیینکننده داشته باشد؛ حجتالاسلام والمسلمین محمدی عراقی از سالهای پیش از انقلاب با آقای هاشمی آشنا شد و در مراحل مختلف در کنار او بود؛ در گفتوگوی اختصاصی با عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به ابعاد مختلف شخصیت یار دیرین امام و رهبری پرداخته شده است. ـ اولین آشنایی جنابعالی با آقای هاشمی کجا و به چه شکلی بود و این همکاری چگونه ادامه یافت؟ شاید ارتباطات خانوادگی در آشنایی بیشتر بنده با آیتالله هاشمی رفسنجانی تاثیرگذار بوده است؛ مرحوم عموی ما، حاجآقا مجتبی محمدی عراقی که تقریبا از زمان آیتالله العظمی بروجردی مدیریت حوزه علمیه قم را بر عهده داشتند آشنایی بسیار نزدیک، و رفتوآمد خانوادگی با آیتالله هاشمی داشتند، البته در آن زمان سن زیادی نداشتم، اما از آنجا آشنایی ما شروع شد؛ از سوی دیگر اساتیدی که از سال ۴۲ داشتم از نزدیکان و دوستان آیتالله هاشمی بودند و همکاری نزدیکی با یکدیگر داشتند. بعد از اینکه آیتالله هاشمی از سفر خارج برگشتند و دستگیر شدند، بنده هم دستگیر شدم؛ منتها ایشان دربند یک بود و من دربند دو و هیچگاه ساواک ما را به بند یک نبرد؛ دربند یک آیتالله هاشمی و بزرگانی همچون آیتالله طالقانی بودند؛ هرچند از نزدیک یکدیگر را نمیدیدیم، اما با یکدیگر ارتباط داشتیم؛ بعد از پیروزی انقلاب نیز به دلیل آغاز جنگ و مسئولیتی که در زمان امام(ره) به عهده بنده گذاشته شد و با توجه به مسئولیتی که آیتالله هاشمی در فرماندهی جنگ داشت، تقریبا در اکثر عملیاتها با ایشان در قرارگاه خاتم بودم و بیشترین ارتباط را در دوران جنگ و فرماندهی ایشان داشتم؛ انصافا از قطعات درخشان زندگی ایشان، دوران فرماندهی جنگ بود که از همه وجود خودشان مایه گذاشتند و انصافا نقش بسیار مهمی در پیروزی رزمندگان اسلام در عملیاتهای مهم و در هماهنگی بین ارتش و سپاه و پشتیبانی از جبهه و جنگ داشتند. بعد از اتمام مسئولیتم در نمایندگی ولیفقیه در سپاه، در سازمان تبلیغات اسلامی حضور داشتم و باز به دلیل مشکلاتی که سازمان تبلیغات اسلامی و بهطورکلی تبلیغات دینی در کشور داشت، به دلیل اینکه آیتالله هاشمی را یک فرد کارشناس و دلسوز برای تبلیغات دینی میدانستم با ایشان ارتباط مستمر داشتم. ـ چه ویژگیهای بارزی از آیتالله هاشمی بهعنوان یک روحانی مبارز در خاطرتان نقش بسته است؟ یکی از ویژگیهای برجسته آیتالله هاشمی پایمردی و استقامت و پایداری ایشان بود؛ در دوران مبارزه از دهه ۴۰ که امام خمینی(ره) نهضت را آغاز کردند تا بعد از دوران تبعید امام و پیروزی انقلاب، آقای هاشمی کسی بود که یکلحظه و ساعت از مبارزه دست نکشید و سست نشد، بلکه هر چه مشکلات بیشتر میشد استقامت و مجاهدت ایشان هم بیشتر میشد؛ اگر بخواهم دو نفر از روحانیونی که در دوران مبارزه بیشترین شکنجه را تحمل کردند نام ببرم قطعا یکی از آنها آقای هاشمی است. نکته دیگر اینکه مشی و سلیقه ایشان مقداری بازتر بود و با همه گروههای سیاسی مبارز کار میکردند، اما نسبت به مباحث اعتقادی و اسلامی حساسیت زیادی داشتند؛ برای مثال منافقان که در آن موقع بهعنوان سازمان مجاهدین خلق شناخته میشدند و یک گروه چریکی مسلح بودند با آقای هاشمی ارتباط داشتند، اما از سال ۵۴ که اینها به قول خودشان تغییر ایدئولوژی دادند و شکافی بینشان ایجاد شد و گروه کثیری مارکسیست شدند، آقای هاشمی در کنار سایر علما آنها را تحریم کرد. ـ در جریان یادداشتهای آقای هاشمی در رابطه با تفسیر قرآن هم بودید؟ یکی از ابعاد شخصیت آقای هاشمی قرآنی بودنشان بود؛ کم هستند افرادی که هم سیاستمدار حرفهای بوده و هم اینطور عاشق قرآن و انس با قرآن باشند؛ لذا ایشان در تمام دوره مبارزاتشان در امور قرآنی فعالیت مستمر داشت؛ عمده وقت ایشان در زندان، کار علمی بر روی مباحث قرآنی بود و یادداشتهایی که در این زمینه داشت به شکلهای سخت و هوشمندانهای عمدتا توسط همسر ایشان از زندان خارج میشد و سرچشمه آثار ایشان ازجمله تفسیر راهنما و فرهنگ قرآن عمدتا یادداشتهایی است که از دوران زندان و مبارزه به یادگار مانده است. خود ایشان رابطه و انس با قرآن را ثمره دعایی میدانند که در سفر حج انجام گرفت و این یکی از برکاتی بود که خداوند نصیب ایشان کرد و شاید همین مسئله ایشان را در فراز و نشیبها و مشکلات و مسائل مختلفی که در طول زندگی و فعالیتهای سیاسی داشت، حفظ کرد. ـ بخش دیگری از مسئولیتهای ایشان در دوران دفاع مقدس بود؛ بهعنوان جانشین فرمانده کل قوا چگونه توانست گروههای حاضر در جبهه را به سمت وحدت سوق دهد؟ در دوران دفاع مقدس نقش آقای هاشمی یک نقش بیبدیل بود که پس از منع حضور آیتالله خامنهای در جبههها نقش ایشان در فرماندهی جنگ برجستهتر میشود و واقعا اگر آقای هاشمی و نقش ایشان نبود مشکلات زیادی در جنگ پیدا میکردیم. آن موقع کسی باور نمیکرد که یک روحانی بتواند عملیاتهای نظامی را فرماندهی کند، اما آقای هاشمی در این مسیر موفق عمل کرد؛ بهطوریکه نیروهای حرفهای ارتش و نیروهای جدیدی مثل سپاه و بسیج، فرماندهی آقای هاشمی را پذیرفتند؛ واقعا در جنگ کار بزرگ و مسئولیت بسیار سنگینی را بر عهده داشت و بهخوبی از عهده این کار برآمد؛ در آن دوره مشکلات پشتیبانی، مالی و امکانات، تجهیزات و تسلیحات کمی در اختیار داشتیم و تحریم مطلق بودیم، اما آقای هاشمی با تدبیری که داشت توانست تمام امکانات موجود کشور را بسیج کند. مرحله بعد این بود که چگونه بین نیروهای حرفهای نظامی با نیروهای مردمی که تازه شکلگرفته بود هماهنگی به وجود بیاورد؛ چراکه اینها اصلا باهم زبان و فرهنگ مشترک نداشتند؛ این کار بزرگی بود که عمدتا با هنر مدیریت آقای هاشمی شکل گرفت؛ در زمان عملیات چه شبهایی تا دیر وقت و گاهی چند شبانهروز کار، هدایت عملیات را بر عهده داشت و چه سختیها و مشکلاتی را در این مسیر تحمل کرد؛ هنوز نقشی که ایشان در عملیات خیبر، عملیات جزیره مجنون، والفجر ۸ و عملیات کربلای ۴ و ۵ داشت بهخوبی روشن نشده است. در مواقعی که بهخصوص تردید و اختلافنظر به وجود میآمد که این کار بشود یا نشود و آیا عملیات در این نقطه انجام بشود یا نشود، فرماندهان نظرات مختلف داشتند؛ آقای هاشمی باحوصله گاهی ساعتها بحث میکردند تا بالاخره به نتیجه واحدی برسند و بتوانند تمام نیروهای رزمنده را در یک عملیات هماهنگ کنند. ـ در اختلافنظرهایی که در رابطه با عملیاتها به وجود میآمد چگونه وحدت نظر حاصل میشد؟ آقای هاشمی دو خصوصیت مهم داشت؛ یکی هوشمندی بالای ایشان در زمینه سیاسی بود؛ فرماندهان سپاه که بعضا دانشجویان خط امام بودند نیز افرادی باهوش بودند و فکر داشتند؛ آقای هاشمی با آن هوشی که داشت میتوانست همه اینها را قانع کند، البته سخت بود و گاهی ساعتها طول میکشید. دومین نکته؛ حوصله مدیریتی ایشان بود؛ گاهی چند ساعت یا یک شبانهروز پای صحبت افراد مینشست و گاهی جلسه به نتیجه نمیرسید و وقت نماز میشد و جلسه به پایان میرسید و صحبتها به جلسات بعد میکشید؛ در کنار این دو عامل؛ اخلاص و فداکاری ایشان توانست الفت و هماهنگی را بین نیروها و فرماندهان به وجود بیاورد؛ بعضی وقتها کار سخت میشد و مشکلاتی پیش میآمد، اما یادم نمیآید که عصبانی بشود و یا فکر کند که دیگر نمیشود کاری کرد.
ـ آقای هاشمی بعد از جنگ در عرصه سازندگی ورود پیدا کرد و فرماندهی اجرایی کشور را بر عهده گرفت؛ مدیریت ایشان بهعنوان رئیسجمهور چگونه بود؟
جنگ به ترتیبی که میدانید تمام شد که در این رابطه فکر و پیشبینیهای آقای هاشمی و فداکاری ایشان نقش مهمی داشت، اما مهمترین دغدغه همه مسئولان بعد از جنگ، بازسازی کشور بود؛ در این هشت سال تقریبا نیمی از استانهای کشور ویرانشده بود؛ مخصوصا اواخر جنگ موشکهای صدام به تهران هم میرسید؛ این مسائل باعث شده بود تقریبا تمام زیرساختهای اقتصادی، نظامی، صنعتی و تاسیسات و جادهها نابود شود؛ بنابراین بعد از جنگ مسئله بازسازی کشور مخصوصا تاسیسات زیربنایی و حیاتی کشور مسئله اصلی بود؛ کشور ازنظر منابع مالی و اقتصادی بهشدت مشکل داشت و مردم انتظار داشتند مشکلات دوران جنگ برطرف شود و مسئولان به دنبال راهکاری برای این مسئله بودند، اینجا بود که فصل جدیدی از تواناییهای آقای هاشمی خود را نشان داد. یک روحانی به قول خودشان روستاییزاده، روستایی که نه تحصیلکرده آکسفورد و کمبریج و هاروارد بود و نه درس مدیریت امروزی را خوانده بود و تجربه آنچنانی در مسائل اجرایی نداشت، عملا نشان داد که یک روحانی تحصیلکرده حوزوی میتواند بهتر از دیگران بحران را مدیریت کند و ایشان نشان داد که مرد بحران است و توانست بهخوبی توانایی خود را در بحرانها نشان دهد و این کشور را در دوران سازندگی از آن خطراتی که بود تا حد زیادی با سلامت عبور دهد، زیرساختهای کشور را بازسازی کند، مشکلات کشور را حل کند، اقتصاد کشور را سامان بدهد و انتخابات خوبی را با نگهداشتن مردم در صحنه برگزار کند، البته پشتوانه ایشان بعد از امام(ره)، مقام معظم رهبری بودند؛ ارتباط نزدیک، طولانیمدت و تنگاتنگی که بین ایشان و رهبری بود مهمترین مسئلهای بود که توانست کشور را از آن اختلافات دوران اول انقلاب، جنگ، دولت موقت و بنیصدر به یک هماهنگی و انسجام برساند. ـ نظر شما درباره تاثیرگذاری آقای هاشمی پس از دوران ریاست جمهوری چیست؟ به خاطر دارم که بعد از دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی یکی از سؤالات مهم این بود که آقای هاشمی که همیشه شخصیت دوم نظام بوده حالا چه جایگاهی خواهد داشت و همه میخواستند ببینند چه اتفاقی میافتد؛ یکی از تدابیر خیلی بزرگ که واقعا الهام الهی به رهبر معظم انقلاب بود، تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام به شکل جدید بود که آقای هاشمی همتراز با دیگر قوا به ریاست این مجمع انتخاب شدند؛ اینیکی از کارهای بزرگی بود که رهبر معظم انقلاب انجام دادند و آقای هاشمی در این زمینه؛ مانند بخشهای دیگر توفیقات بسیار خوبی داشت و در سالیانی که ریاست مجمع را بر عهده داشت چه در بعد مستشاری و چه در بعد تنظیم و تدوین سیاستهای کلی نظام و کشور نقش بیبدیلی داشت. ـ ارتباط آیتالله هاشمی با رهبر معظم انقلاب چگونه بود؟ یکی از مهمترین نقاط قوت و مزیتهای نظام و انقلاب، ارتباط میان رهبری و آقای هاشمی بود؛ چه در دوران ریاست جمهوری ایشان و چه بعد از آن، این رابطه مهم و تاثیرگذار بود. آقای هاشمی فرد صاحبنظری بود، حتی در زمان حضرت امام(ره) و در دوران جنگ خاطرات اختصاصی دارم که نشاندهنده اختلافنظر ایشان با امام(ره) در رابطه با جنگ و ادامه جنگ بود؛ آقای هاشمی در جلسات خصوصی نظرات خود را به امام(ره) میگفت، خیلی هم صریح میگفت، اما هیچوقت نظرات خودش را در برابر ایشان رسانهای نکرد. رهبر معظم انقلاب هم در پیام جامع و کاملی که به مناسبت درگذشت آقای هاشمی صادر کردند، اشاره کردند که هیچگاه این مسائل از علاقه و محبتی که ایشان نسبت به من داشتند ذرهای کم نکرد و این یک واقعیت است که دشمنان را ناامید کرد؛ خیلیها امید بسته بودند که در راس نظام، دو قطبی و دوگانگی ایجاد کنند، اما نتوانستند. روی این موضوع کارشده بود که این یکپارچگی را به هم بزنند، اما آقای هاشمی در امتحانات سختی که در دوران اخیر پیش آمد توانست اصالت و عشق خود را به ولایت فقیه، نظام جمهوری اسلامی و ترجیح منافع و مصالح انقلاب بر مصالح و منافع شخصی و خانوادگی نشان دهد. ـ نظر شما در رابطه با حضور کمنظیر مردم در این مراسم چه بود؟ حضور مردم در تشییع ایشان امر عجیب و غریبی نبود و ما هم همین انتظار را از مردم داشتیم که همه سلیقهها حتی منتقدان آقای هاشمی هم حضور پیدا کنند؛ بالاخره خدمات و شخصیت ایشان را کسی نمیتواند منکر شود؛ همه این را قبول داشتند که آقای هاشمی یک شخصیت مجاهد و انقلابی بود و کاری که در دوران مبارزه و در دوران انقلاب کرد و خدماتی که داشت با برخی انتقادها فراموش نمیشود، البته مردم هم سنگ تمام گذاشتند و هوشمندی و وفاداری خود را نشان دادند. حضور مقام معظم رهبری در تشییع و اقامه نماز توسط ایشان نیز نقش بسیار موثری در حضور مردم داشت؛ هرچند آقای هاشمی را از دست دادیم و فقدان ایشان خسارت بزرگی است، اما شخصیت ایشان بهگونهای بود که رحلت ایشان هم سرمایه جدیدی برای انقلاب ایجاد کرد؛ مردان بزرگ هم اینگونه هستند، همانطورکه امام اینگونه بود؛ امام(ره) در حیاتشان خیر و برکات فراوانی داشتند و وفاتشان هم برای انقلاب قدرتآفرین بود.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه