کشور ما ایران در منطقه خاورمیانه ، منطقهای که به لحاظ استراتژیک، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی از حساسترین مناطق جهان بوده و نخستین خاستگاه تمدن جهان میباشد، واقع شده است. کشوری که تجربهی تلخ و پرعبرت جنگهای جهانی اول و دوم را تجره کرده است و با تمام وجود میتواند تلخی جنگ و شیرینی صلح را با جان و دل لمس نموده و آرزو کند. منطقه خاورمیانه در جغرافیای این کره خاکی و در غرب آسیا ، آنقدر در طول تاریخ طولانی سکونت انسانها دستخوش جنگ و صلح بوده است که آدمی را به این فکر وامیدارد که گویی خاورمیانه مرکز زایش و موت آدمی بوده و خواهد بود.
شاید بتوان این منطقه را چهار راه جهان یا به تعبیر نویسندهای دیگر، "لولای سه قاره" نام نهاد زیرا تاریخ سیاسی جهان و روابط بینالملل بدون خاورمیانه تهی از موضوع خواهد بود و اگر خاورمیانه نبود چه بسا دنیا از هیجان خاصی نیز برخوردار نبود.!!
چند مولفه به خاورمیانه اعتبار بخشیده و باعث شده است که در طول ایام، تیتر اول تاریخ شفاهی و بعدها مکتوب جهان باشد . معمولا کارشناسان سیاسی ابتدا جغرافیای سیاسی یا ژئوپلتیک منطقه را وزن اصلی این اعتبار قلمداد میکنند. گروهی دیگر مستقیما به سراغ طلای سیاه رفته و نفت را مؤلفه اساسی در خاورمیانه تلقی میکنند و عدهای دیگر نیز به قومیتها و ادیان توجه خاص داشته زیرا خاورمیانه پایتخت زایش سه دین اصلی دنیا بوده و موسویان، عیسویان و مسلمانان مراکز مذهبی خود را در این منطقه جستجو میکنند و چه بسیار جنگهایی که به همین علت در خاورمیانه رخ داده و همچنان ادامه دارد و در حال حاضر نیز جریان موسوم به دولت اسلامی(داعش) سردمدار آخرین جنگ خاورمیانه میباشد، تا این بار داعش صفحات تاریخ خاورمیانه را به خود اختصاص دهد.
اما کشورهایی مثل ایران نیز هستند که وزن معتبری برای جلوه دادن اهمیت خاورمیانه میباشند. ایران با تمدن چند هزار ساله، همیشه مورد طمع کشورهای قدرتمند بوده است. البته بدیهی است که وقتی در یک شاهراه جهانی، کشوری باشد که خود نیز شاهراه باشد همه به آن طمع ورزند. ایران حاکم خلیج فارس و تنگه هرمز است که منطقه ژئوپلتیک محسوب میشود. همسایه روسها میباشد، کشوری سرشار از منابع غنی نفت و گاز و معدنی بوده و جمعیت نسبتا زیادی دارد. به همین علت تاریخ، جنگهای روم، یونان، عثمانی، پرتغالیها، افغانها، روسها، انگلیسیها و عراقیهای بعثی با ایران را طی قرون گذشته به یاد دارد، در حالی که همیشه شروع کننده جنگ کشورهای متخاصم بودهاند و نه ایران صلح طلب.
در چند دهه اخیر و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران نقش ژاندارمی آمریکاییها در منطقه را کنار گذاشت و با تاکید بر جمهوریت و اسلامیت نظام خود از در دوستی و صلح با کشورهای همسایه خود در آمد. اما همگرایی در این منطقه هرگز در همه ابعاد بین کشورهای منطقه حاصل نشده و همواره امنیت، اقتصاد و سیاست ایران را با چالشهای متعددی روبر کرده است.
صُلح هممعنای لغت آشتی و به معنای مقابل حرب و جنگ آمده است، در دوران معاصر مفهوم صلح گسترش یافته و با تفکرهای شرق آسیایی و بعدها تفکرات مسیحی که صلح درونی را معرفی کردهاند آمیخته شده است در این مفهوم صلح شرایطی آرام، بیدغدغه و خالی از تشویش، کشمکش و ستیز است. صلح یک آرمان جهانی تلقی میشود. صلح یک مفهوم مطلق نیست و میتواند بسته به دیدگاه دینی و فرهنگی تعریف متفاوتی داشته باشد به همین ترتیب از جنبههای مختلفی مربوط به جنگ، خلع سلاح و کنترل تسلیحات نظامی و سایر موضوعات میتوان صلح را مطالعه کرد. به همین علت بعد از اشغال فلسطین توسط اسرائیل، طرحهای مختلف صلح طی دهههای گذشته بی نتیجه ماند زیرا صلح واژهای بود که همه طرفهای ذینفع در پی کسب حداکثر منافع برای خود در سایه آن بودند.
ایران نیز به دلیل مشی سیاسی خود و حمایت از جریانهای آزادیخواه در دنیا با چالشهای اساسی روبرو شد که بزرگترین آن جریان موسوم به پرونده هستهای بود که بیش از یک دهه تحریم و ترور دانشمندانش را به همراه داشت و اخیرا پرونده آن بسته شد.
اما گویا قرار نیست خاورمیانه روی صلح را به خود ببیند، در سه دهه اخیر بعد از جنگهای ۸ ساله ایران و عراق، جنگ عراق با کویت، دو بار حمله آمریکا به عراق و اشغال آن، حمله به افغانستان بعد از ۱۱ سپتامبر، جنگهای چند روزه بین جریان مقاومت لبنان و فلسطین با اسرائیلیها، بهار عربی که به بحران عربی در مصر، تونس، یمن، لیبی و سوریه شد و ...... سیاهه طولانی از آن روی سکه صلح را به ما نشان خواهد داد که پایانی ندارد.
در چند سال گذشته نیز عربستان که داعیه رهبری کشورهای اسلامی را دارد در همراهی با سیاستهای آمریکا ، قیمت نفت را در پایینترین حد ممکن مدیریت کرده تا ایران و روسیه که امروز با یکدیگر متحد هستند بزرگترین ضریه اقتصادی ممکن را ببینند.
به نظر میرسد این بار هدفگیری زیر ساختهای منابع مالی کشورهای موثر در بازی خاورمیانه برای حذف آنان از این بازی و یا کمرنگ کردن مشارکت آنان، اولویت اول غرب و عربها باشد، زیرا ضعف اقتصادی بازیگران، آنان را به حل مشکلات داخلی خود معطوف میدارد تا نگاه به خارج از مرزهای خود.
متأسفانه ایران متکی به درآمد نفتی بوده و هر یک سنت جابهجایی قیمت نفت میتواند تأثیر بهسزایی در کلیه شئون جامعه آن بگذارد تا جایی که امروز اقتصاد ایران در عمیقترین رکود چند دهه گذشته خود بسر میبرد. به علت عدم شفافیت اطلاعرسانی به آحاد جامعه، شاید هنوز درک درستی از این کسری درآمد دولت وجود ندارد، اما به وضوح میشود تأثیر کاهش مدیریت شده قیمت نفت را در جامعه حس کرد.
امروز دیگر اثری از بورس فعال تهران و رکوردهای گینسی! آن مشاهده نمیشود. زیرا در بورس نیز از جمله عوامل خارجی که موجب رشد منفی بازار شده همین عامل بوده است. همچنین مساله نامساعد بودن چشمانداز رشد اقتصادی دنیا برخی از بازارها و از جمله فلزات رنگین را تحت تأثیر قرار داده و صنایع فعال در این حوزه در بورس تهران نیز تحت الشعاع قرار گرفتهاند.
طبق نظر کارشناسان بازار بورس برای رونق بورس لازم است دولت در سیاستهای خود تجدید نظر کند و از سوی دیگر نشانههای بهبود در بازارهای جهانی نمایان شود.
اگر چه با برداشته شدن تحریمها شاهد ورود سرمایهگذاران خارجی به ایران هستیم اما آنچه قابل توجه است این است که هنوز پسابرجام اقتصادی فرا نرسیده است.
هیئتهای خارجی که به ایران میآیند و یا سفرهایی که برخی از مسئولین از ایران به خارج از کشور دارند برای انجام امور اقتصادی نبوده و تنها در جهت جمعآوری اطلاعات و سنجیدن شرایط هستند، تحریمهایی که آمریکا طی تمام این سالها به ایران تحمیل کرده است باعث شده بسیاری از شرکتهای بزرگ حتی تا مدتها بعد از شروع دوران پسابرجام اقتصادی، هنوز واهمه سرمایهگذاریهای کلان در اقتصاد ایران را داشته باشند.
بنظر میرسد لازم است در تیم مذاکره کننده کارشناسان اقتصادی نیز همراه شوند تا رایزنیهای لازم را برای بهبود اوضاع اقتصادی ایران نیز انجام دهند.
چرا که آمریکا طی تمام این سالها جریمههای سنگینی را برای کشورها و شرکتهایی در نظر گرفته بود که خیال سرمایهگذاری در ایران را داشته باشند و این ترس و دلهره همچنان در دل شرکتهای خارجی وجود دارد که اگر به هر دلیلی این برجام با بن بست مواجه شود سرمایههای آنها با مشکل مواجه خواهد شود.
البته باید این موضوع را فراموش نکرد که ورود سرمایهگذاران خارجی به ایران معجزهای در اقتصاد ایران نخواهد کرد آن هم درست زمانی که اقتصاد دنیا دستخوش نابسامانیهای فراوانی است. سرمایهگذاران خارجی در وهله اول به فکر فروش محصولات و خدمات خود به ایران هستند و در وهله دوم شاید تکنولوژی این محصولات را وارد ایران کنند. که تمام اینها نیازمند صبر و حوصله فراوان است.
یکی از جاذبههای سرمایهگذاری در ایران برای کشورهای خارجی نرخ سود بانکی میباشد که کاهش آن میتواند نقدینگی را به سمت بورس روانه کند.
با توجه به اینکه اوضاع اقتصادی دنیا در شرایط مناسبی نبوده و قیمت جهانی نفت و طلا در این موضوع بسیار موثر هستند و بخشی از آن به دیپلماسی نفتی کشورمان نیز بازمیگردد.
با تمام این تفاصیل سوالی ذهن ما را مشغول خواهد کرد و آن هم این موضوع که باتوجه به سیاستهای اقتصادی دولت پیرامون وام اعطایی به خودروسازان و کارتهای وام کالا آیا اقتصاد ایران از رکود خارج خواهد شد؟
در پاسخ به این سوال لازم به توضیح است در ماههای اخیر با توجه به رکود جهانی اقتصاد و تحریمهای تحمیلی به ایران شاهد رکود اقتصاد ایران بودهایم، در این شرایط با توجه به اینکه اقتصاد ایران تحت تأثیر صادرات نفت میباشد، همزمان با کاهش قیمت جهانی نفت هم روی بودجه و درآمد دولت و هم میزان ارز مورد نیاز بخشهای مختلف اقتصادی اثر میگذارد. کاهش قیمت نفت بالطبع بر صنایع وابسته به آن نیز تأثیر میگذارد.
۴۰ درصد از ارزش بازار سرمایه متعلق به شرکتهای نفتی و پتروشیمی میباشد بنابراین سبد سهام این شرکتها تحتتأثیر افت شدید قیمت جهانی نفت قرار میگیرد.
همزمان با روند صلحآمیز مذاکرات هستهای پیشبینی میشود که ما شاهد رشد در بازار سرمایه باشیم اما از آنجا که این روند مصادف با کاهش قیمت جهانی نفت شد بورس تهران شاهد رشد نبوده اما سقوط چشمگیری نیز نکرد.
همزمان با تمام این اتفاقات دولت برای خروج کشور از رکود اقتصادی سیاست اعطای وام به خودروسازان و کارتهای وام کالا را در پیش گرفت در حالی که در شرایط رکود باید دست به تحریک عرضه نمود نه تقاضا، که این امر خود در روند منفی رکود تأثیر بسزایی داشت.
آنچه مسلم است باید امیدوار بود که قیمت جهانی نفت تغییر نموده و دولت هم در سیاست خود در قبال شرکتهای پتروشیمی تجدیدنظر نموده تا شاهد خروج دولت از رکود اقتصادی باشیم.
با توجه به برداشته شدن تحریمها ما از این پس شاهد ورود سرمایهگذاران خارجی به ایران خواهیم بود این روند باتوجه به اینکه دارای نکات مثبتی زیادی بوده از جمله اینکه تکنولوژیهای جدید را وارد کشور مینماید اما مسلما به تکنولوژی داخلی کشور ضربه خواهد زد چرا که تکنولوژیهای تاریخ گذشته و به روز نشده با ورود تکنولوژی جدید از گردونه خارج خواهند شد و باید شرکتها سیاستهای جدیدی را پیش رو بگیرند تا دچار ورشکستگی و ضربه مالی نشوند.
به نظر میرسد پیش شرط توسعه ایران پیوستن به سازمان تجارت جهانی برای ورود و همکاری به رقابتهای اقتصادی بینالمللی باشد، ایران هنوز به صورت رسمی عضو این سازمان نشده است. در مقایسه با کشورهایی مانند چین، روسیه و تایوان که پیش از الحاق به سازمان تجارت جهانی مشابه ایران بودند شاهد رشد قابل توجه میزان صادرات و واردات این کشورها بعد از ورود به این سازمان بودهایم.
باتوجه به اینکه ایران آخرین کشور منطقه است که به این سازمان خواهد پیوست میتواند از تجربه سایر کشورها در مسیر توسعه اقتصادی خود استفاده کند.
بعد از برداشته شدن تحریمها ایران میتواند از کانال توسعه صادرات خود قدمهای موثری در رونق اقتصادی کشور بردارد.
به نظر میرسد ورود ایران به سازمان تجارت جهانی میتواند سرآغازی برای خروج ایران از بن بست روابط با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس باشد، و با ورود به این سازمان جهانی بهاری در روابط کشورهای عربی منطقه و ایران آغاز شود.
زهرا خانی
کارشناس روابط بینالملل
nice.palace88@gmail.com