رویا ایلکا
بخش چهارم
نشست اقتصاد سیاسی حمایت از تولید ملی با حضور فرشاد مومنی اقتصاددان در موسسه دین و اقتصاد برگزار شد.
در بخش سوم گزارش این نشست خواندیم که فرشاد مومنی اقتصاددان با بیان اینکه اینکه الان رانتی ها و کوته نگر ها از کانال عدم موفقیت ابزار تعرفه، اصل مسئله ضرورت مطلقه حمایت گرایی برای برونرفت از دام توسعه نیافتگی را هم به چالش می کشند،گفت: در حالیکه اگر مسئله در جای خودش مطرح شود و حساب ها روشن باشد به هیچ وجه جایی برای این قضیه نیست و میشود جلوی فرصت طلبی ها را گرفت، اگر فصل الخطاب ما منطقه علمی باشد اما اگر آن طور که در ایران است، افراد اساس را روی مناسبت رانتی بگذارند و از نئو کلاسیک های وطنی هم استفاده کنند و بگویند شما بیایید به خواسته های ما شکل و شمایلی علمی به آن ببخشید، آن ماجرای دیگری است.
به گزارش خبرنگار جهان اقتصاد،مومنی در ادامه این نشست گفت:زمانی که ما از انسانهای منفرد صحبت میکنیم از نظر روش شناختی داریم از سطح خرد صحبت میکنیم؛ در سطح خرد وقتی گفته میشود مردم کالاهای کم کیفیتتر و گرانتر مصرف کنند به نوعی دعوت کردن آنها به غیرعقلایی رفتار کردن است که نوعی نقض غرض است.
وی افزود:این مسوولیت دولت است که باید آرایش نهادی را به گونه ای ترتیب دهد که واحدهای خرد با رفتارهای عقلانی ترجیح دهند محصولات داخلی را مصرف کنند.
مومنی با اشاره به اینکه در این زمینه میتوان یک مثال درباره موضوع «لامپ اضافی خاموش » زد که برای کاهش مصرف حاملهای انرژی تبلیغ میشد،گفت: طی دو دهه گذشته تقریبا روزانه معادل یکمیلیون بشکه نفت خام در فرآیندهای انتقال و توزیع حاملهای انرژی اتلاف منابع داشتهایم که همه خانوارها اگر تمام تلاش خود را در راستای مصرف ولنگار و بالا انجام دهند باز هم به اندازه بیکفایتی عرضهکننده انحصاری و ناکارآمد حاملهای انرژی نمیتوانند اتلاف انرژی کنند.
مومنی افزود: بنابراین درست است که گفته میشود باید سازههای ذهنی مردم را برای اهداف توسعهگرا آماده کرد اما در این زمینه باید در نظر داشته باشیم که اولا آنها هدفشان در ماجرای دستکاری قیمتهای کلیدی هیچ نسبتی با توسعه نداشت بلکه در تضاد کامل با این امر بود، چراکه با تشدید نابرابریهای ناموجه و تشویق ناکارآمدیهای تولیدکننده انحصاری همراه بود و ثانیا این موضوع تمام مسائل و احساس گناهها را به مردم معطوف میکردند، در حالی که خود مردم قربانی اولیه این ساختار بودند.
وی با اشاره به اینکه باید در زمینه مفهوم حمایت از منظر سطح توسعه هم بحثهای جدی صورت گیرد،افزود: با کمال تاسف به اعتبار اقتضائات جامعه ای که در آن اندیشه توسعه در غربت است و سلطه غیرمتعارف کوتهنگری و بیاعتنایی به دستاوردهای علمی در فرآیندهای تصمیمگیری و توزیع منابع وجود دارد، حمایت را در چارچوب تعرفه تعریف میکنند.
مومنی با تاکید براینکه در دانش توسعه گفته میشود که دو نوع حمایت اسمی و حقیقی داریم، گفت: فلسفه حمایت از نوع اول فقط برای آزاد کردن زمان برای جبران پسافتادگیهای تولید صنعتی مدرن است.
مومنی با بیان اینکه در کشورهای در حال توسعه بخصوص از نوع رانتی معمولا دولتها نسبت به حمایتهای اسمی رغبت نشان میدهند چون برای آنها امکان درآمد کسب میکند،افزود: این دولتها دوست دارند که تعرفهها را بالا ببرند نه با هدف حمایت واقعی از تولید ملی، بلکه تنها به دلیل عادت کردن به مفت و بیزحمت درآمد کسب کردن.
وی ادامه داد:یک مثال روشن در این خصوص شوک درمانیهایی است که با توهم کسب درآمد عملا کشور را با افزایش هزینه دولت، افزایش فساد و ناکارآمدی و ایجاد ضدانگیزش برای نیروهای تولیدی همراه کرد.
مومنی با بیان اینکه متاسفانه در بحث پایه نظریه توسعه گرفتاریهای بزرگی داریم، گفت: در چارچوب مناسبات رانتی به اعتبار اینکه علم در فرایندهای تخصصی فصل الخطاب نیست، فهم نظریه توسعه هم جایگاهی ندارد بنابراین درهیچ یک از اسناد برنامه و بودجه کشور، تدوین کنندگان بودجه هرگز از پایه نظری بحث خودشان صحبتی نمیکند، کما اینکه درباره ارائه تعریف شفاف و عملیاتی از مفاهیم کلیدی هم طفره می روند و درغیاب یک فهم روشمند نظری، ما به آشفتگی فکری روبرو می شویم.
وی ادامه داد: اگر بخواهیم از این شرایط بیرون بیاییم و یک برنامه و بودجه ای داشته باشیم که ما را به سمت توسعه هدایت کند، آن زمان است که ما میتوانیم تقاضا کنیم که یک مطالعه جدی ملی صورت گیرد درباره اینکه در این آشفتگی نظری، ما به سمت بازارگرایی حرکت کردیم. بصورتی که این بازار گرایی طی سه دهه گذشته در ایران حاکم بوده است.
این اقتصاددان خاطرنشان کرد: هیچکدام ازافرادی که مسئولیت های جدی در این زمینه داشتند، الان مسئولیت نمیپذیرند و تمام آزموده هایی هم که بارها درمعرض آزمون قرار گرفته است و خطا بودن آن محرز شده است را دوباره ادامه می دهند. ولی با وجود این همچنان اگر گفته شود که این وضعیت کنونی اقتصادی ایران ومسائل توسعه میراث یک برخورد کاریکاتوری، ترجمهای و مضحک به نام بازارگرایی در ایران شده است، کسی مسئولیتی در زمینه بر عهده نمی گیرد.
مومنی به بحران مالی سال ۲۰۰۸ اشاره کرد و گفت: بسیاری ازمتفکران بزرگ کشورهای صنعتی که بازارگرا هم بودند در کتابها و مقلات خود دراین رابطه اعتراف کردند که ما درماندگی های بازار و مسئله تنظیم گری را دست کم گرفته بودیم و به مسائل سطح توسعه از نظر پایش و پیشبرد به شکل جدی توجه نداشتیم لذا با بحران روبرو شدیم ولی نئوکلاسیک های وطنی در مقالات خود بحران را به مداخله دولت مربوط دانستند .
مومنی ادامه داد: در مورد کشورهای در حال توسعه، یک تفکری را کارشناسان صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی در سطح بینالملل آموزش دادند و به این طیف فکری گفتند که هر فاجعه ای در اثر اجرای بازارگرایی کاریکاتوری ایجاد شده، شما مسئولیت به عهده نگیرید.
ادامه دارد...