مدیرعامل سازمان مرکزی تعاون روستایی گفت: در هلدینگ حتی اگر صددرصد سهام شرکت فرعی درتملک شرکت اصلی باشد موجودیت شرکت فرعی از بین نمی رود وکماکان شخصیت حقوقی سابق خود را حفظ می کنند و هیچ نوع عملیات پر هزینه انتقال عنوان مالکیت املاک ضروری نیست.
حسین شیرزاد، معاون وزیرجهاد ،درسمپوزیوم مدیریت هلدینگهای کشاورزی و روستایی، ضمن تحلیل شرایط محیطی مدیریت حرفهای و ستادی در هولدینگ های کشاورزی تحت عنوان تأمین مالی زنجیره ارزش )برنامه ریزی ،کنترل، نظارت و پشتیبانی( واحدهای بزرگ عنوان کرد: آنچه که لازمه تحقق تداوم و رونق فعالیتها در بخش کشاورزی است تأمین الزامات مدیریتی مورد نیاز است که یکی از مهمترین این الزامات تاسیس شرکتهای بزرگ و هلدینگهای زراعی- باغی، دامی و شیلاتی مورد نیاز درچارچوب نظامات بهرهبرداری و تکنولوژی تولید مرسوم کشور است که بی توجهی به آن موجب لطمه بر تولید محصولات کشاورزی خواهد بود.
وی، تولید محصولات کشاورزی را حاصل تعامل چهارعامل مهم کارانسانی، آب،خاک و مکانیزاسیون برشمرد و نقش مهم عامل انسانی را در حیطه های تفکر، برنامهریزی و مدیریت تولید مهم تلقی کرد.
شیرزاد افزود: هولدینگ نهادی است که محصول تکامل تاریخی و بلوغ ساختارهای مالی و اداری در حاکمیت شرکتی است و اداره مجموعه ای از بنگاهها را بر عهده دارد، ذات تاسیس شرکتهای هلدینگ ایجاد ارزشی مازاد بر مجموع ارزش تک تک واحدها و فراگردهای آنها، به کمک هم افزایی سینرژیک زنجیره ای از فرایندهای به هم پیوسته مرکب از مدیریت دانش، مدیریت نجیره تامین یا هماهنگ سازی جریانهای مواد )کود و بذر( و ادوات مورد نیاز بین واحدهای موجود ، فروش بین واحدی، است .
وی افزود: امروزه برای مدیریت کلان واحدهای تولید کشاورزی تعابیر مختلفی از جمله هولدینگ های مانند شرکت مادرتخصصی کشاورزی، شرکت دارنده یا مالک زراعی، شرکت کنترل کننده،شرکت صاحب سهم، شرکت اصلی یا شرکت فرعی، شرکت وابسته ، شرکت مرتبط تخصصی یا الگوی(S.B.U) برگزیده اند. اما در الگوی رایج هولدینگ های کشاورزی، هریک از واحدها بطور شخصیت های حقوقی مستقل– مدیریت شده و هر واحد با هیات مدیره و مدیرعاملی مستقل اداره و به صورت شبه متمرکز و یا غیر متمرکز شود.
شیرزاد تصریح کرد: اما یک مرکز اداری ، کلیه واحدها را متناسب با شرایط خاص خود نظارت فنی و عالیه می کند و سیاست گذاری تولید، مالی و اداری در هر واحد متناسب با شرایط خاص واحد تولید کشاورزی واحدهای زراعی یا باغی و یا دامی صورت میپذیرد.
مدیر عامل سازمان مرکزی تعاون روستایی گفت: در هلدینگ حتی اگر صددرصد سهام شرکت فرعی درتملک شرکت اصلی باشد موجودیت شرکت فرعی از بین نمی رود وکماکان شخصیت حقوقی سابق خود را حفظ می کنند و هیچ نوع عملیات پر هزینه انتقال عنوان مالکیت املاک ضروری نیست و حقوق و ادعاهای اعتبار دهندگان فعلی دست نخورده باقی میماند. با توجه به اینکه شرکت های فرعی مختلف درهلدینگ شخصت حقوقی جداگانه ای دارند، لذا از قوانین حقوقی مجزایی تبعیت می نماید و وظایف هر واحد از وظایف دیگر واحدها متمایز باشد.
وی افزود: بنابراین زیانهای غیر مترقبه که بر یک واحد وارد می شود برای دیگر واحدها تعهدی ایجاد نمی کند و مانع از آن می شود که به کلیه سرمایه شرکت زیان وارد گردد.
به اعتقاد شیرزاد،هولدینگ های متعارف کشاورزی بین المللی براساس ارتباطات (پسینی یا پیشینی) شرکتهایی هستند که دارنده بخش زیادی از سهام سایر شرکتها به شمار رفته و به این ترتیب بر آن شرکتها کنترل دارند. شرکتهایی که شرکت مادر آنها را تحت کنترل خود دارد به نام «شرکت فرعی» خوانده میشود. شرکت مادر میتواند صددرصد سهام شرکتهای فرعی را تحت تملک خود داشته باشد .
اما اغلب از نظر کنترل کاری درچنین سطحی قرار ندارد. عمده وظایف هولدینگ های کشاورزی؛ تعیین استراتژی و اعمال مدیریت و هدایت شرکتهاى زیرمجموعه به منظور ساماندهى و افزایش بازدهى و بهره ورى و استفاده مطلوب از امکانات و منابع آنها. و راهبری و سیاستگذاری، برنامه ریزى و نظارت عالیه در امور و وظایف شرکتهاى زیرمجموعه با توجه به اساسنامه، اهداف و فعالیتهاى هر یک از آنها و هدایت "شرکتهاى زیرمجموعه" در چارچوب استراتژی تعیین شده می باشد.
شیرزاد گفت: اتخاذ تدابیر و خط مشىهاى لازم در خصوص تعیین وضعیت "شرکتهاى زیرمجموعه" اعم از واگذاری، ادغام، انحلال، تجزیه، اصلاح ساختار و فرآیند بهبود مدیریت آنها و انجام خدمات جهت امور کشاورزی، دامى و منابع طبیعى و پشتیبانى ستادى و فنى از فعالیتهاى "شرکتهاى زیرمجموعه". به همراه برنامه ریزی فعالیتهاى آموزشى، ترویجی و فنى در چهار چوب موضوع و وظایف و فراهم نمودن موجبات تأمین و تدارک کالاهاى مورد نیاز "شرکتهاى زیرمجموعه" از مهمترین وظایف هولدینگهای کشاورزی در جهان است.
وی افزود: زمان آن رسیده که بسیاری از شرکت های تعاونی روستایی و کشاورزی داوطلبانه اقدام به ایجاد مجتمع هایی بزرگ برای تولید بذر یا واردات نهاده مثل کود و سم و کنجاله ها نمایند و با ایجاد ائتلاف های پایدار، شرکتهای مادری Parent Company بوجود آوردند تا بر «سهام با رأی» شرکتهای مورد نظر کنترل راهبردی داشته باشند. برخی دیگر هم باید راه ادغام و اختلاط را برگزینند و شرکتهای بزرگتر با گرایشهای بازاری در زمینه توسعه صادرات، بازارهای جدید با خلق ارزش بالاتر و حضور بیشتر در بازارهای بین المللی و توانایی گسترده تنظیم بازار داخلی بوجود آوردند.