روزگذشته در رسانههای یادداشتی به نقل از محسن جلالپور رئیس پیشین اتاق بازرگانی ایران با عنوان "سوگواره دملهای چرکین" منتشرشد.
جلالپور در این یادداشت از حضور خود در نشستهای شورای پول و اعتبار به نمایندگی از بخش خصوصی یاد کرده و اتفاقی که در حاشیه یکی از این نشستها پیش آمده بود را مرور کردهاست.
اینکه چگونه یک فعال با سابقه بخش خصوصی خام بازاریابی مدیر یک مؤسسه غیرمجاز شده و پس از حدود نیم قرن، نتیجه سالها تلاش خود را به امید درآمد بیزحمت در آن مؤسسه سپردهگذاری کرده و به جای گرفتن سود، دارایی خود را از دست داده، قصه تلخی است که این روزها به کرات میشنویم و میبینیم.
مؤسسات ریز و درشتی که بدون مجوز مشغول به کار میشوند و مردمی که گرفتار وسوسه طمع میشوند و دست آخر پیش از آنکه به مقصد برسند در بنبست بلاتکلیفی متوقف شده و پس و پیش خود هیچ راه فراری نمییابند.
گذشته از این سوگنامه آشنا و تکراری، رئیس پیشین اتاق بازرگانی ایران در اندوهنامه خود به موضوعی قابل بحث و بررسی اشاره کردهاست.
در همه یادداشت رئیس پیشین اتاق کرمان درد و ناراحتی وجود دارد، جزء همین چند کلمه پایانی که موجب میشود، احساس همدردی با مال باختگان جای خود را به خشم از دست مسؤلان و تصمیمگیران میدهد.
جلالپور پس از آنکه گفتن از سخنرانی تند خود علیه مؤسسات غیرمجاز در شورای پول و اعتبار، به این موضوع اشاره میکند "به دلیل سوگندی که خوردهام، نمیتوانم درباره مباحث آن روز چیزی بنویسم".
شاید مالباختگان مؤسسات غیرمجاز و همه آنهایی که به دلیل عدم آگاهی و اطلاع کافی از نوع فعالیت شرکتها و مؤسسات غیرمجاز، همه یا بخشی از سرمایهشان را از دست دادهاند باید در مقابل ساختمان رسانهها، نهادهای مسؤل و سازمانهای ناظر تجمع کنند و از ایشان علت سکوتشان را جویا شوند.
باید از این نهادها و سازمانها پرسید، کدام مصلحت ایجاب میکند که به جای موضعگیری جدی و برخورد تند با آنها که به طمع بردن مال مردم، مجموعهای راهاندازی و با سوءاستفاده از عنوان و اعتبار نهادهای قانونی، مخاطبان خود را سرکیسه میکنند، سکوت اختیار کنند.
شاید اگر به موقع اطلاعرسانی شود، تعداد کمتری به دام اینگونه مؤسسات بیفتند و آسیبهای اقتصادی و اجتماعی کمتری متوجه کشور شود.