مرتضی ابراهیمی: به سرانجام رسیدن مذاکرات هستهای و شروع دیدارهای شتابزده هیأتهای سیاسی و بازرگانی کشورهای طالب همکاری با ایران، شروع دوران جدیدی را در تاریخ اقتصادی معاصر کشورمان رقم زدهاست. در ابتدای این دوره، طبعاً باید بازیگران عرصه اقتصاد کشور، نهادهای دولتی سیاستگذار، مؤسسات مالی، فعالان اقتصادی، تشکلهای صنفی و دستاندرکاران بازار سرمایه با تلاشی جدی، خود را با شرایط جدید تطبیق دهند، و آماده رویارویی با دشواریها و برخورداریهای این روزها شوند.
در این عرصه، بهویژه نهادهای مرتبط با بازار سرمایه جایگاه ویژهای دارند. کشورمان برای پیشبرد طرح های توسعه خود و تأمین نیاز گسترده به سرمایه و فنأوری جدید، نیاز مبرمی به ارتباط سازنده با بازارهای مالی جهان دارد. به این ترتیب، بازار سرمایه کشورمان و کلیه نهادهای درگیر این بازار باید خود را آماده همکاری سازنده و سنجیده با بازارهای مالی جهان بکنند.
برای جلب و جذب سرمایه خارجی از یک سو باید به فکر فراهم ساختن شرایط، تسهیل راه ورود و حضور سرمایه گذاران، رفع موانع قانونی و افزایش شفافیت در اقتصاد داخلی باشیم، و از سوی دیگر با تعریف ابزارهای مالی مناسب، به فکر ارتباط نظامیافته بورس اوراق بهادارتهران را با بازارهای مالی جهان باشیم.
آیا ابزاری مانند سهام ممتاز در این میان میتواند مورد استفاده قرار گیرد، و راهی برای تشویق حضور سرمایهگذاران و شرکای خارجی در بازار سرمایه کشورمان باشد؟
برای یافتن پاسخ این سؤال، در محیطی دوستانه، گفتگویی با آقایان دکتر بهمن آرمان، دکتر غلامرضا سلیمانی، و فرشید اردبیلیون جهانی ، امیر رضا اعطاسی داشتیم. بخش اول این گفتگو را امروز تقدیم میکنیم و بخش دوم آن روز شنبه ۱۸ اردیبهشت منتشر خواهدشد.
جهان اقتصاد: آقای جهانی سهام ممتاز چه کاربردی دارد؟
جهانی: سهام ممتاز در باب سوم قانون تجارت، شرکتهای تجاری، بخش دو که مربوط به سهام است، در ماده ۲۴ تعریف شده است. در تبصره دو این قانون آمده است، در صورتی که برای بعضی از سهام شرکت با رعایت مقررات این قانون مزایایی قائل شوند، اینگونه سهام، سهام ممتاز نامیده میشود. این قانون در سال ۱۳۴۷ اصلاح شد. اصلاح شده این قانون در سال ۱۳۴۷ نشان میدهد که نسبت به امروز قانون پیشرویی بوده است، و هنوز کشور ما از این قانون (سهام ممتاز) استفادهای نکرده است.
در ادامه ماده ۴۲ قانون تجارت میگوید «هر شرکت سهامی میتواند به موجب اساسنامه و همچنین تا موقعی که شرکت منحل نشده است، طبق تصمیم مجمع عمومی فوق العاده سهام، سهام ممتاز ارائه نماید. امتیازات این گونه سهام و نحوه استفاده از آن باید بهوضوح تعیین گردد، هرگونه تغییر در امتیازات وابسته به سهام ممتاز باید به تصویب مجمع عمومی فوقالعاده شرکت با جلب موافقت دارندگان نصف بهعلاوه یک این سهام انجام گیرد.»
باید این قانون در یک ارگان دولتی تعیین تکلیف شده، تا آییننامه و دستورالعمل آن را بازسازی و بخشنامههای آن را صادر کند. که این امر تا به امروز روی ندادهاست. به همین دلیل نمیتوانیم انواع سهام ممتاز را در ایران رصد کنیم، و بهناچار باید به منابع خارجی مراجعه کنیم. با این حال بیشتر سرمایهگذاران، سهام ممتاز را در واقع امتیاز سود تلقی میکنند. البته باید توجه داشت که قیمت اسمی هر سهم باید از قبل مشخص باشد. مثلاً هزار ریال و در ادامه سود آن مشخص میشود، مثلاً ۷ درصد سود سالیانه شرکت به سهامدار ممتاز تعلق گیرد. بعد از آن که سود سهام ممتاز داده شد. بعد از آن سود سایر سهامداران تقسیم میشود.
سهام ممتاز را مدیر شرکت بر حسب نوع نیازهایی که دارد منتشر میکند. همچنین مدیر شرکت جذابیتهای سهام ممتاز را باید از قبل مشخص کند.
سهام ممتاز از نظر ردهبندی بین اوراق مشارکت و سهام عادی قرار دارد. سهام ممتاز از آن جهت اوراق مشارکت است که اگر سود اوراق پرداخت نشود، یعنی شرکت ورشکسته شدهاست. یعنی مسؤولیت عدم پرداخت سود اوراق مشارکت به موجب آن قراردادهایی که بسته میشود، خیلی بالا است.
سهام ممتاز قدرت بالاتری از سهام عادی دارد، زیرا به بسیاری از سهام عادی که در بازار بورس معامله میشود، سود تعلق نمیگیرد. یعنی سودی بهدست نیاوردهاند که سود بدهند و اگر سود بدهند، ۸ ماه مهلت قانونی دارند تا سود را پرداخت کنند. همچنین سهام ممتاز مانند سهام عادی مالک بخشی از شرکت است. پس سهام ممتاز بین این دو سهام قرار دارد و خاصیت هر دو را دارد. به همین دلیل مدیران مالی شرکتهای بزرگ ترجیح میدهند که بخشی از تأمین اعتبار از این محل باشد. زیرا از نقطه نظر ذینفعهای شرکت (ذی نفع یعنی کسانی که اعتبار به شرکت میدهند و همیشه مراقب شرکت هستند، چون از شرکت طلبکار هستند مثل سهامداران و افرادی که اوراق مشارکت شرکت را خریداری کردهاند) دارندگان سهام ممتاز در مواقعی که سودی دریافت نمیکنند، احتمالاً منجر به دعاوی حقوقی و تقاضای انحلال شرکت نمیشود.
از نظر سهامداران عادی سهام ممتاز مناسب است، زیرا در مواقعی که شرکت نیاز به نقدینگی دارد به فکر ایجاد ابزارهای اهرمی خواهندافتاد، مثلاً الان که تحریمها برداشته شدهاست، و اوضاع اقتصادی بهبود میباید. بنابراین هرچه شرکتها تأمین مالی بیشتری را فراهم کنند، سوددهی شرکت افزایش مییابد. در این جا سهامداران عادی به سهام ممتاز به عنوان یک اهرم نگاه میکند. به خصوص در حوزههای بانک، بیمه و لیزینگ؛ زیرا هرچه نقدینگی این شرکتها افزایش یابد، سود دهی شرکت افزایش مییابد. بنابراین سهام ممتاز بهترین گزینه تأمین مالی است. و اگر شرکت به فرض ۵۰درصد سود بهدست آورد، که ۷درصد سود به سهامدار ممتاز خواهدرسید، و مابقی آن بین سهامداران عادی تقسیم خواهدشد. بنابراین به نفع سهامدار عادی است تا شرکت سهام ممتاز منتشر کند.
از نظر اعتباردهندهها، ارزش ویژه شرکت بسیار مهم است و مثبت و منفی بودن آن را بررسی میکند. (ارزش ویژه یعنی سرمایه و اندوخته شرکت) اعتباردهنده وقتی میبیند که شرکت پول جدید وارد میکند که به صرفه نیست و هزینه آن بالاست، مانند وام از بانکها تصمیم میگیرد که سهام ممتاز ارائه کند.
البته سهام ممتاز معایبی نیز دارد، اول اینکه دارنده سهام ممتاز در ریسک شرکت سهیم است ولی سود آن ثابت و ۷درصد است. و وقتی بازده و ریسک را باهم مقایسه کند، درمییابد که این دو باهم هماهنگ نیست. و اگر روزی سهامدار عادی ۴۰ درصد سود برد، سهامدار ممتاز فقط ۷ درصد سود میبرد. دوم. نوسانات شرکتهایی که در بازار بورس هستند شدید است. و نوسانات این سهام دو برابر سهام عادی است. سوم، دارنده این سهام نمیتواند مانند سهام عادی تقاضای سود کند. چهارم، زمانی است که شرکت پولی ندارد که سود سهام ممتاز را بدهد. پنجم، زمانی است که شرکت سود تقسیم میکند اما پولی ندارد تا سود را به سهام دارد بدهد و یا ممکن است سود را در اندوخته نگه دارد و پس از ۵ سال ناگهان سود تقسیم کند. بدینترتیب به سهام ممتاز پول نمیدهند و شرکت در مقابل طلب خود سهام عادی به دارنده سهام ممتاز میدهد. بنابراین سهامدار ممتاز نمیتواند درآمد ثابتی از سهام ممتاز داشتهباشد.
جهان اقتصاد: آیا لازم است تا برای سهام ممتاز در بازار بورس تابلو جدیدی تعریف شود؟
جهانی: باید توجه داشت که برای ایجاد سهام ممتاز لازم است تا تابلوی جدیدی در بازار بورس تعریف شود.
انتشار دهندگان سهام ممتاز(یعنی شرکتهایی که تصمیم میگیرند بخشی از منابعش را از طریق انتشار سهام ممتاز تأمین کند) به سادگی سهام ممتاز منتشر نمیکنند. زیرا معایبی دارد که ذکر شد. به خصوص آنکه باید امتیازهای بیشتری ارائه دهید تا سرمایهگذار وسوسه شود تا سهام ممتاز را بخرد. حال یک سوال مطرح میشود که چه کنیم تا جذابیت این سهام افزایش یابد. بهنظر میرسد بهترین تشویق این است که سهام ممتاز به سهام عادی تبدیل شود.
جهان اقتصاد: با توجه به این که سهام ممتاز در بازار جذابیت ایجاد میکند، شرکتها از سهام ممتاز استقبال خواهند کرد؟
سلیمانی: قانون تجارت در سال ۱۳۴۷ اصلاح شد و این یعنی قانون تجارت مشکلات اساسی دارد و همان طور که آقای جهانی فرمودند، سهام ممتاز در زمان خودش یک قانون پیشرو بوده است. که از کشورهای اروپایی اقتباس شده است. ولی الان واقعاً اشکالات زیادی بر آن وارد است. به نوعی باید بگویم قانون مرده است و اکنون این قانون فقط چاپ میشود. اما خوشبختانه اصلاحیه قیاس قانون تجارت جدید، چند سالی است که پیش نویسش آن بررسی و آماده شده است و به زودی تصویب میشود.
در آن زمان که ابزارهای مالی روشهای جذب منابع کم بود، طبیعی بود که سهام ممتاز یکی از روش بود، یعنی برای فعال کردن شرکتها، جذب سهام دار، ایجاد جذابیت میکرد و مزایایی هم داشت، که الان هم دارد. اما به نظر میرسد که با ورود ابزارهای جدید آن امتیازی که برای سهام ممتاز در نظر میگرفتیم، الان خیلی جذابیت آنچنانی ندارد. چه بسا روشهای جدید دیگری وجود دارد که امتیازات سهام ممتاز را دارد، اما عیوب آن را ندارد.
باید توجه داشت که بسیاری از سهام دارن علاقمند هستند در جریانات تقسیم سود و از آن مهم تر از افزایش قیمت سهام سود ببرند. یعنی آن گینی که علاقمند هستند بازدهیشان بیشتر کپتال گین است و بخشیش هم سود سهام. از طرف دیگر سهام ممتاز محدود کننده است، بنابراین به نظر من در جامعه امروزی با روشهای جدید سهام ممتاز در کشور ما جواب گو نیست.
به عبارتی باید سازمان بورس انواع سهام را علاوه برسهام عادی معرفی نماید، بنابراین باید قانون را تغییر دهد تا عیوب سهام ممتاز رفع شود.
نکته دیگر این است که سهامداران همیشه خواسته هایشان از شرکتها این بوده که تمام سهامداران به اندازه میزان سهم شان در شرکت نفوذ داشته باشند. الان اعتراض دارند و میگویند نهادها، گروهها و افراد سرمایه داری که وضعشان خوب است، سهام عمده را به دست گرفته، و در مجمع سهامداران خرد فقط شنونده هستند. بنابراین با این شرایط اگر سهام ممتاز را اضافه کنیم سهامداران عادی بیشتر شاکی خواهند شد والبته حق هم دارند. ما باید اتفاقاً کاری کنیم مردم احساس کنند که میتوانند حضور فعال داشته باشند. و احساس نکنند که در یک محدودیتی میتوانند سهام بخرند.
اگر هدف از سهام ممتاز افزایش جذابیت بازار سهام و تأمین مالی است، آن هدفها به وسیله روشهای دیگری که عیوب کمتری دارند در بازار بورس وجود دارد.
امیررضا اعطاسی: من یک نکته معاملاتی هم عرض کنم در تأیید فرمایشات جناب آقای سلیمانی. سهامداران علاقهای به دریافت سود سهام ندارند زیرا ۸ ماه طول میکشد تا سود به دست سهامداران برسد. همچنین سود، بخشی از قیمت سهام است که پرداخت میشود، بنابراین گرفتن سود جذابیتی برای سهامداران ندارد.
آقای جهانی فرمودند که خیلی از شرکتها بخاطر مشکلات مالی حتی نمیتوانند این سود را پرداخت کنند. مضاف هم بر این که آن احساس تبعیض که شما فرمودید خیلی میتواند جنبه روانی بدی بگذارد مخصوصاً برای شرکتهای بزرگ. این جنبه در بازار خیلی دیده میشود. حالا سهام ممتاز هم بیاید بگوید من ۷ درصد هم به تو میدهم( ممکن است بیش از ۷ درصد و یا یک درصد باشد، بستگی دارد به تفاهم طرفین و یا اساسنامه آن شرکت) امکان دارد آن شرکت سهام ممتاز دهد با ان شرط که در زمان انحلال این امکانات و اولویتها را به دارنده سهام ممتاز اعطا شود و سودی تعلق نخواهد گرفت. بنابراین جذابیت سهام ممتاز برای سهامدار افت خواهد کرد، چون هیچ وقت به انحلال شرکت فکر نمیکند. بدینترتیب این سهام بیشتر برای آن دسته از سهامداران عمده که در شرکت استقرار دارند و سهام اصلی شرکت را دارند، جذابیت دارد.
سلیمانی: در ایران یک بررسی و مطالعه شده که ما جزء کشورهایی هستیم که بیشترین میزان تقسیم سود را داریم. یعنی شرکتی که سود بیشتری میدهد، خریدار بیشتری دارد. درحالیکه بعضی از شرکتها نمیتوانند حتی در ۸ماه نیز سود به سهامدار بدهند، در حالی که در بازار بورس جهانی طی بررسیهایی که صورت گرفته است ، سهامداران عمده و جزء از خرید و فروش سهام، سود میبرند و نه از گرفتن سود سهام. یعنی یک فرد امروز صد سهم دارد بعد از سه سال خرید و فروش ۵۰۰سهم به دست میآورد، اگر پول نیاز داشت ۱۰۰ سهم را به فروش میرساند و با ۴۰۰ سهم دیگر اقدام به خرید و فروش سهام مینماید و تعداد سهامش را افزایش میدهد. بدین ترتیب دیگر به دنبال سود سهام نمیرود.
به همین دلیل شرکتهایهای بورسی بهخصوص شرکتهای بزرگ باید به جای پرداخت سود، داراییهای شرکت را افزایش دهند، یعنی افزایش سرمایه دهند، زیرا یکی از ارزانترین منابع قابلدسترس برای شرکت نه برای سهامدار، در قالب افزایش سرمایه است و اگر همین سود به بانک برود، باید خیلی مبالغ سنگینی بهعنوان هزینه بهره پرداخت کند.
مدیران همیشه سعی میکنند از روشهای ارزانقیمت تأمین منابع کنند، و افزایش سرمایه یکی از روشهای ارزان تأمین مالی برای مدیران است، در چنین وضعیتی همیشه کانفلیکت بین سهامداران و مدیران وجود دارد. در نهایت مدیران سعی کردهاند به سهامداران این اطمینان را بدهند که شما به سودتان میرسید، پس لازم نیست بهدنبال سود نقدی آخر سال باشید. بنابراین با توجه به مطالب ذکرشده به نظر میرسد که سهام ممتاز در زمان کنونی بر اولویت تقسیم سود میچرخد، و با توجه به این که در دوره کنونی شرکتها باید از تقسیم سود نقدی اجتناب کنند، عملاً سهام ممتاز کارایی خود را از دست دادهاست.
جهان اقتصاد: جناب سلیمانی! یک مشکل اساسی اقتصاد کشور ما این است که ۹۰درصد اقتصاد کشور دولتی است، حال آیا با عنایت به این که دولت با قدرت و سرمایهاش میتواند بزرگترین خریدار سهام ممتاز شرکتها باشد، آیا ممکن است با آمدن سهام ممتاز به بازار بورس، سیطره اقتصاد دولتی بیش از گذشته افزایش یابد؟
سلیمانی: دولت آرام آرام در قالب سازمان خصوصیسازی یعنی طبق اصل ۴۴ قانون اساسی، شرکتها را به بخش خصوصی واگذار مینماید. چون دولت سیاستگذار است، نقش رگلاتوری دارد و نه نقش تولیگری یا بنگاه داری، ولی اگر سهام ممتاز ایجاد شود، احتمال دارد که قدرت دولت در اقتصاد افزایش یابد. این موضوع بر بازار سرمایه و اقتصاد اثر منفی دارد، همچنین احتمال دارد که نهادهای سرمایهگذاری که اکثر سهامداران آن نهادهای دولتی هستند، قدرت بیشتری به دست بیاورند، در صورتی که اقتصاد باید به طرفی حرکت کند تا قدرت این شرکتها کاسته شود.
دکتر آرمان: سهام ممتازه دارای جنبههای گوناگونی است و تنها بخش اندکی از آن مربوطه به تضمین پرداخت سود میباشد اصولا سهام ممتاز برای در نظر گرفتن امتیازهای ویژه برای بخشی از سهامداران است این امر بدان معنی است که مؤسسان یک شرکت سهامی عام که دارای توان مالی کافی نیستند و میخواهند با استفاده از امکانات بازار سرمایه بخش بزرگی از منابع مالی مورد نیاز خود را تأمین کنند و در عین حال مدیریت خود بر روی شرکت را حفظ کنند میباشد.
در حال حاضر شرکتهای بزرگ مانند زیمنس، بنز، انی، اکسن موبیل، مایکروسافت و .... نه تنها دارای میلیونها سهامدار هستند، بلکه در چندبورس مهم پذیرفتهشدهاند. برای شرکتهای بزرگ پذیرش در بورس نیویورک و لندن بسیار مهم است. در حال حاضر دیگر اصطلاح چندملیتی برای شرکتهای بزرگ به کار گرفته نمیشود. این عنوانی بود که در دهه ۷۰ میلادی به کار گرفته میشد و بعضاً از آن بهعنوان ابزاری برای حمله به شرکتهای آمریکایی استفاده میشد. برخلاف آنچه مارکس پیشبینی کردهبود، توسعه اقتصادی منجر به تراکم سرمایه و فقیرشدن مردم و بروز انقلاب کمونیستی نشد، بلکه به عکس به علت نیاز شدید صنایع و خدمات نوین به منابع مالی این مردم بودند که با سرمایههای خرد خود بهعنوان سهامدار وارد فرآیند سرمایهگذاری شدند. طبیعتاً یک شرکت که دارای بیش از یک میلیون سهامدار است، نمیتواند به همه این سهامداران حق یکسان بدهد. مدیریت باید قدرت اعمال نظرات خود را داشته باشد شرکتهای اپل و مایکروسافت پس از اکسون موبیل دومین و سومین شرکتهای بورسی نیویورک میباشند، ولی علیرغم داشتن صدهاهزار سهامدار، مدیریت آنان در اختیار مؤسسان آنها میباشد که ممکن است حتی کمتر از ۱۰ درصد سهام شرکت را در اختیار داشتهباشند. به یاد دارم که در زمان مدیریت آقای دکتر رحمانی دورهای به نام I.PO2 توسط یک استاد ایتالیایی که از طرف یک مؤسسه مالی مستقر در لندن برای برگزاری این دوره به ایران آمد، بنا به پیشنهاد آقای دکتر رحمانی من هم در این دوره آموزشی شرکت کردم که بسیار آموزنده بود ولی از آن استفاده نشد. زیرا دوره مدیریت آقای دکتر رحمانی به پایان رسید و مدیریت بعدی کار را ادامه نداد. نکته بسیار مهمی که در این دوره علاوه بر موارد صرفاً فنی مطرح شد، این بود که شرکتی که اقدام به عرضه سهام خود در بورس میکند، ممکن است چندصدهزار نفر سهام آن را خریداری نمایند ولی مدیریت تغییری نمیکند. این راز بقا و ایجاد شرکتهای بزرگ است که با سود بردن از سرمایههای خرد بزرگ و بزرگتر میشوند، و غولهای بزرگ فعلی با تکیه بر همین سرمایههای خرد مردم است که به اینجا رسیدهاند. شاهد مدعا اینکه در آمریکا از هر ۳ نفر یک نفر سهامدار شرکتهای پذیرفتهشده در بورس هستند نکته دیگر اینکه شرکتها برای تأمین منابع مالی موردنیاز خود از ابزار افزایش سرمایه استفاده نمیکنند، بلکه اوراق بهادار گوناگونی مانند اوراق قرضه قابلتبدیل به سهم یا BOND CONVERTABLE یا سهام بدون حق رأی NON VOTING SHARE و انواع و اقسام ابزارهای دیگر منتشر میکنند، که در بازار سرمایه ایران وجود ندارند.
جهان اقتصاد: اکنون بسیاری از شرکتها مشکلات مالی دارند. با توجه به این که تحریمها رفع شده است، آیا شرکتها میتوانند سهام ممتاز منتشر کنند؟
جهانی: در ایران سه طیف سرمایهگذاری وجود دارد، دولتی، نهادی و خصوصی. هر چه که زمان میگذرد، این که بتوانیم شرکتها را به قیمت مناسب تأمین سرمایه نماییم، اهمیتش افزایش مییابد. هماکنون شرکتهایی میتوانند تأمین سرمایه کنند، اما به چه قیمتی؟ بانکها با نرخ بهره ۳۰درصد وام میدهند که اصلاً بهصرفه نیست. هدف بورس این است علم مدیریت مالی را نظم ببخشد. این ابزارها و بازار سرمایه برای این ایجاد شدهاست تا مدیر مالی، به طریقی برای شرکت تأمین مالی کند تا حداقل هزینه بر شرکت تحمیل شود.
با توجه به این که هرچقدر جلوتر میرویم، باید به بورسهای منطقهای و جهانی نزدیک شویم، نیاز به ابزارهای جدید مالی داریم، و این ابزارهای جدید باید در پروسه اداری قرار گیرند.
سهام ممتاز زمانی بیشترین کارایی را دارد که بخواهیم دو شرکت بزرگ را ادغام کنیم یعنی یک شرکت بزرگ قصد دارد شرکت بزرگ دیگری را خریداری کند. در حالی که هم اکنون آن چیزی که مرسوم است این است که برای خریداری شرکت باید پول پرداخت نمایید. در حالی که در دنیا یک بخش کوچکی از خرید یک شرکت پرداخت پول است. بخش دیگر و مهم آن ارائه اوراق مشارکت است. زیرا اگر کسی اقدام به خرید شرکت با پول نقد نماید باید مالیات دهد ولی اگر اوراق مشارکت و یا اوراق بدهی منتشر کند دیگر لازم نیست مالیات بدهد.
در دنیا شرکتهایی که به دنبال رشد سریع هستند (شرکتهای گروس استاک) شرکتهایی را میخرند که سود نقدی بسیاری در مجمع عمومی تقسیم میکنند. مانند شرکت سیمان کرمان و شرکتهای داروسازی. سهامداران شرکت سیمان کرمان که هرساله به عنوان مثال ۲۰۰ تومان سود میدادند، اگر شرکتشان فروختهشود، دیگر سود نقدی دریافت نخواهندکرد، درنتیجه با فروش شرکت مخالفت میکند. خریدار شرکت برای این که بتواند شرکت را خریداری کند، به خرید شرکت سهام ممتاز شرکت را خریداری میکند. بدینترتیب هرساله سود مشخص ۸درصد نیز از شرکت دریافت میکند، همچنین بعد از ۵سال سهام ممتاز به سهام عادی تبدیل میشود، و یا سهام ممتاز بعد از گذشت ۵سال در سررسید شرکت مجدد سهام ممتاز را دارنده سهام ممتاز خریداری کند. بنابراین اساس سهام ممتاز چگونگی طراحی این سهام است، تا سرمایهدار تشویق شود، سهام ممتاز شرکت را خریداری کند.
سلیمانی: با باز شدن سوئیفت، بسیاری از کشورهای اروپایی به شکلهای مختلف مانند فاینانس، ای سی اف، جی وی و جوینت ونچر میتوانند شرکتهای داخلی را تأمینمالی کنند. از طرفی به دلیل این که منابع در کشور قفل شدهاست، مانند مطالبات معوق بانکی. بنابراین از سیستم بانکی نمیتوان تأمینمالی کرد. ارز نیز به دلیل وضعیت نفتی و مشکلاتی که در رابطه با صادرات وجود دارد، وضعیت مناسبی ندارد. بدینترتیب شرکتهای داخلی میتوانند از کشورهای اروپایی ماشینآلات پیشرفته و سرمایه جذب کنند.
در کشور منابع برای سرمایهگذاری به شدت کم است، زیرا اولاً منابع ریالی در کشور بسیار کم است. دوم، منابع موجود قفل است سوم، نرخ بهره بانکی بالا است.
بنابراین، ما باید ارز را تک نرخی کنیم تا فاینانس گشایش یابد و خارجیها به بازار ایران ورود کنند. جالب است بدانید اگر بخواهید از بانکهای داخلی وام ارزی دریافت کنید بیشتر از ۱۱درصد باید بهره پرداخت کنید، ولی شرکتهای داخلی میتوانند از بانکهای اروپایی وام با بهره ۵درصد دریافت کنند. بنابراین این موضوع به نفع شرکتهای داخلی است تا با بانکهای اروپایی ارتباط بر قرار کنند.
وزیر محترم نفت اعلام کرد ۱۰۰هزار میلیارد دلار پروژه آماده سرمایهگذاری دارند. اما شرکت غدیر هشت و نیم میلیارد یورو یا ۳۰هزار میلیارد تومان پروژه تعریفشده سرمایهگذاری دارد.
شرکت سرمایهگذاری غدیر یک پروژه ۲/۱میلیارد دلاری در لامرد آلومینیم ۳۰۰هزار تنی داشت، وقتی السی آن را باز کردیم، هفت بانک اوپایی کنسرسیوم تشکیل دادند و سندیکیت شدند. که این موضوع نشاندهنده اقتصاد ضعیف ایران است. بنابراین با به فرجام رسیدن برجام باید به سمت جذب منابع ارزی خارجی برویم. و باید ابزارهای مالی را بشناسیم. بخشی از این ابزارها عبارتند از مشارکت ارزی، اوراق قرضه، رفتن شرکتهای بورسی به بازار بورس خارج از کشور مانند بورس لندن، بورس فرانکفورت و ... زیرا این بورسها مدلهای مختلفی برای تأمین منابع دارند.
جهانی: پس از برجام احتمالاً خارجیهایی که با هدف مشارکت به ایران میآیند، به این شکل نیست که به عنوان مثال ۲۰درصد سهام ممتاز شرکت ایرانی درخواست کنند. بلکه آنها با یک امتیاز در شرکتهای ایرانی سرمایهگذاری میکنند، و آن شرط این است که یک سوم اعضای هیأتمدیره توسط سرمایهگذار خارجی انتخاب شود، تا بتواند بر فعالیت شرکت نظارت کند.
اعطاسی: البته در قراردادهایی که شرکتهای ایرانی با شرکتهای خارجی بسته میشد ۵۱ درصد شرکت باید برای طرف ایرانی باشد. زیرا طرف ایرانی میخواهد همهکاره شرکت شود. بنابراین سهام ممتاز برای سرمایهگذاران جذابیت ندارد زیرا دارنده سهام ممتاز منفعتی از مدیریت و سود شرکت نمیبرد.
جهانی: شرکت ایرانی، اصلاً بنا نیست که نفعی از شرکت ببرد. و باید آن قدر امتیاز به سرمایهگذار خارجی بدهید تا سرمایهگذار ترغیب شود سهام ممتاز شرکت را خریداری کند و سرمایه خود را وارد شرکت کند.
یکی از مزیتهای سهام ممتاز این است که میتوان سهام ممتاز را مجدد به شخص دیگری که علاقهمند است سهام ممتاز شرکت را داشتهباشد، به فروش رساند. (بنابراین نیاز به یک تابلو جدید در بازار بورس داریم تا سهام ممتاز خرید و فروش شود) واگر این کار صورت نگیرد پروژههای شرکت به بهرهبرداری نخواهدرسید.
سوددهی پالایشگاهها در همه دنیا بهخاطر پایین آمدن قیمت نفت، بهشدت افزایش یافتهاست. زیرا قیمت نفت خام به سرعت کاهش مییابد، اما قیمت محصولات پالایشگاهی با تأخیر کاهش خواهدیافت، و حتی ممکن است اصلا قیمت محصولات پالایشگاهی کاهش نیابد. اما مشکل اصلی پالایشگاههای ایران عقب ماندن از قافله فنآوری است.
اهم اکنون برای این که پالایشگاهها را توسعه دهیم نیاز به ارز بسیار زیادی داریم، و در زمان کنونی بهترین راه حل برای توسعه پالایشگاه استفاده از ابزارهای مالی بهخصوص سهام ممتاز است.
دکتر آرمان: شاید ضروری باشد که به تاریخچه شرکت سرمایهگذاری غدیر اشاره شود، در دوره مدیریت آقای رجایی سلماسی در بررسی برای تمرکز فعالیتهای سرمایهگذاریهای بانکی و تجاری تلاش ما بر روی ایجاد و شرکتهای سرمایهگذاری سهامی عام بود این کار ابتدا از بانک سپه و با تلاشی یکی از اعضای هیأتمدیره آن بانک که الآن نام او را به یاد ندارم (و در این رابطه از او پوزش میخواهم ولی فکر میکنم نام ایشان آقای وحیدنیا بود)، من و آقای فهیمیراد و با نظارت و دلسوزی هستیم آقای رجایی سلماسی دبیرکل وقت بورس این کار را دنبال میکردیم حتی با مدیران بانکی نشستهای متعددی برگزار میشد که در نتیجه آن تشکیل شرکتهای سرمایهگذاری موجود و زیر مجموعه بانکی، صندوق بازنشستگی، سازمان تأمین اجتماعی بود برای تأسیس شرکتهای سرمایهگذاری توسعه استانی سهامیعام REGIONAL DVELOPMENT FUND من به اتفاق آقای رجایی سلماسی دبیرکل وقت بورس به تبریز، ارومیه، همدان، کرمان، شیراز، میرفتیم و شاید بیمورد نباشد که نقل کنم که در یکی از این همایشها در تبریز و ارومیه شادروان دکتر حسین عظیمی به عنوان سخنران حضور داشتند. شرکت سرمایهگذاری بانک صادرات (سهامی عام) که در حال حاضر غدیر خوانده میشود (و یکی از دستآوردهای زمان است. از زمان مدیریت آقای سلیمانی در شرکت سرمایهگذاری غدیر شاهد دگرگونیهای اساسی هستیم) این شرکت وارد بازار اولیه شدهاست، در پروژههای استراتژیک پتروشیمی، فولاد و معادن وارد شده است که کاری است که باید توسط سایر شرکتهای سرمایهگذاری به عنوان یک الگو به کار گرفتهشود. بازار مالی لندن بزرگترین بازار مالی جهان است و شاید دوستان تعجب کنند اگر در اینجا بگویم که گردش مالی این شرکت در لندن ۳برابر نیویورک است. کار آقای سلیمانی بسیار ارزنده است و افقی را نشان میدهد که بازار سرمایه ایران را دگرگون خواهدساخت. همه نهادهای ذیربط و متخصصان کشور چه در ایران چه در خارج از ایران به این کار کمک کنند، تا انشاءالله این کار تحقق یابد.
بورس تهران نه قانون مناسبی دارد و نه ابزارهای لازم. طبیعی است که نتواند به شرکتهای بزرگی مانند غدیر، فولاد مبارکه، فولاد خوزستان، میدکو، هلدینگ خلیج فارس کمکی در راستای تأمین منابع مالی بهویژه ارزی آنان کند در حال حاضر نرخ فاینانس پایین است ولی فاینانس ابزاری متروکه است و دارای محدودیتهای بسیار.
همانگونه آقای سلیمانی به درستی عنوان کردند شرکت سرمایهگذاری غدیر دارای یک بسته پیشنهادی برای سرمایهگذاری ۸میلیارد دلاری است که تأمین این مبلغ از طریق صندوق توسعه ملی امکانپذیر نیست، فاینانس خوب است ولی دارای محدودیتهایی است. بهترین کار انتشار اوراق قرضه در بازار لندن است که هزینه بسیار پایینتری از فاینانس و صندوق توسعه ملی دارد. به هر حال من هم با آقای جهانی موافقم که قانون قبلی بسیار پیشرفتهتر از قانون فعلی است، و این قانون باید به هنگام شود و بدون انتشار سهام ممتاز امکان گسترش و تعمیق بورس وجود ندارد.
سلیمانی: سهام ممتاز در اقتصاد ایران با مکانیسمهای موجود جذابیتی برای سهامداران ایجاد نمیکند. قانون تجارت اجازه میدهد که از سهام ممتاز با عنوان یک مدل تأمین منابع استفاده کنیم. بنابراین سرمایهدار میتواند اصلاً کاری به بازار بورس نداشتهباشد. بدینترتیب از سهام ممتاز میتوان در بازارسرمایه جهانی نه بازار بورس استفاده کرد. اگر شرکتهای خارجی به ایران ورود کنند شرطهایی خواهندداشت، از آن جمله شرطها داشتن سهام ممتاز است. بنابراین پس از برجام میتوانیم از سهام ممتاز استفاده کنیم، اما خارج از بروس.
جهانی: اگر آن شرکت خواست به بازار بورس وارد شود آن وقت چی؟ در آن زمان شرکت سهام ممتاز خود را به سهام عادی تبدیل کند. آن شرکت هم نمیتواند سهام خود را عادی کند. بنابراین آن شرکت به بازار بورس نمیآید. به همین دلیل شرکتهای جدیدی که به بازار بورس میآیند به تعداد کم و با سرمایه بسیار کم به بازار بورس ورود میکنند. به این دلیل است که میگویم این ابزارها میتوانند مفید باشند.
جهان اقتصاد: پول زیادی هم اکنون در دستان بخش متوسط جامعه نگهداری میشود، بسیاری از این پولها به بخشهای غیرمولد مانند خرید مسکن و دلار تزریق میشود. آیا این امکان وجود دارد تا با جذاب کردن سهام ممتاز سرمایههای خرد نیز جذب بازار سرمایه شود؟
سلیمانی: این موضوع امکانپذیر است، بدینترتیب که یک شرکت دونوع سهام به فروش برساند. سهام عادی و سهام ممتاز. البته این سهام در خارج از بازار بورس میتواند تشیکل شود نه در داخل بازار بورس. برای جذب سرمایههای خرد به این شکل باید به مردم اموزش داد و تشویق کرد تا در این بازار سرمایهگذاری کنند. اگر بخواهیم با استفاده از سهام ممتاز سرمایههای خرد را جمع آوری کنیم باید قانون را تغییر دهیم.
اما مهمترین اصل در جذب سرمایه این است که بتوانیم برای سرمایهگذار اطمینان ایجاد کنیم. یکی از معضلات جامعه ایران عدم امنیت و عدم اطمینان است که هم کانون گریبانگیر همه بازارها از جمله بازار سرمایه شدهاست. اگر یک شرکت بخواهد سهام ممتاز ارائه کند، باید یک اطمینانی باشد که این سهام ممتاز برای سرمایهگذار سودده خواهدبود. ضمن این که طبق قانون شرکتهای بورسی نمیتوانند سهام ممتاز داشتهباشند. یک مثال عینی آن اوراق مشارکت است. وقتی اوراق مشارکت منتشر میشود ، یک بانک یا یک شرکت باید ان را ضمانت میکند. در زمان سر رسید اوراق مشارکت اصل و فرع پول باید پرداخت شود. حال اگر بانک ضامن باشد، مردم با خود میگویند اگر بانک نتوانست به من پول بدهد، بجایش از بانک وام میگیرم. اما اگر شرکت ضامن باشد مردم میگویند شاید شرکت پول من را ندهد. به همین دلیل باید اوراق مشارکت تبدیل به سهم شود تا اگر شرکتی ضامن شد و نتوانست پول بدهد، بهجایش بتواند سهام بدهد.
بنابراین سهام ممتاز میتواند سرمایه سهامداران خرد را به خود جذب کند، اما باید بررسی کنیم چه نوع اطمینان میتوان به سرمایهگذار داد.
مهمترین اصل در جذب سرمایه ایجاد ارتباط است و ریسک باید به حداقل برسد. زیرا میتوان فایدههای زیادی را ایجاد کرد و در قالبهای مختلف از مردم پول جمع کرد، اما مردم این پول را نمیدهند. زیرا اعتماد ندارند.
یک نکته مهم این است که در افکار عمومی کشور ما سرمایه فینفسه خوب نیست. زیرا هرکس دوست دارد سرمایهاش افزایش یابد، اما تا مصداقش را میبیند میگوید از کجا آوردی؟ از کدام رانت استفاده کردی؟ و بعد در ذهن خودمان حسابرسی میکنیم. بنابراین تا زمانی که تفکر مردم اینگونه باشد، سرمایهها جذب بازار مولد نخواهدشد. اما در کشورهای پیشرفته مردم افتخار میکنند که بگویند من پول دارم، و سعی میکند تا سرمایهاش را افزایش دهد تا اعلام کند که سرمایهام افزایش یافتهاست.
باید کاری کنیم که مردم پولهای خود را از زیر بالشها بیرون بیاورند. و باید مردم را تشویق کنیم تا در جاهایی سرمایهگذاری کنند تا روی پولشان سود بیاید. در این زمینه نقش رسانهها اهمیت بهسزایی دارد تا نگاه مردم به سرمایه تغییر کند.
جهانی: ابزارهایی مانند سهام ممتاز برای پولهای بزرگ است. مثلاً یک فاندی با ۴۰میلیارد دلار یک صندوق سرمایهگذاری تأسیس میکند، و چندیننفر باهم دیگر همکاری میکنند. بنابراین برای رقمهای بیشتر از ۴۰۰هزار میلیارد نیاز به قوانین خاص و ابزارهای خاص داریم. که در این زمینه ما خلأ داریم. اما در جذب پولهای کوچک خلأ نداریم.
بهعنوان مثال بیمه اتکایی مبین با ۱۵۵میلیون سهم به بازار بورس ورود کرد، همچنین سهم هر کارگزار برای خرید سهم بیمه اتکایی مبین ۵۰۰هزار سهم است. بنابراین خرید سهمهای که برای اولین بار وارد بازار بورس میشود و کشف قیمت صورت میگیرد، نیاز به قوانین و قواعد پیچیده ندارد. بنابراین در چند ثانیه کل سهام این شرکت معامله میشود. ولی برای جابه جایی پولهای بزرگ نیاز به قوانین و قواعد خاص خود داریم.
اعطاسی: بنده از صحبتهای آقای جهانی نتیجه میگیرم که بورس به سهام ممتاز اعتبار میدهد. ولی به نظر من ورود سهام ممتاز به بازار بورس از لحاظ معاملاتی هیچ توجیهی ندارد. زیرا اگر به سهام ممتاز بهعنوان یک ابزار تأمین مالی نگاه کنیم، برای این که شرکتهای خارجی را جذب کند. اگر آن شرکت وارد بازار بورس شود، سهام آن شرکت برای سرمایهگذاران خارجی جذاب است.
جهانی: سهام ممتاز دست مدیرعامل و مدیرمالی شرکت را باز میگذارد تا وقتی که میخواهد بهعنوان مثال ۵۰میلیارد دلار در بازارهای بینالمللی جذب سرمایه کند، بتواند با این سرمایهها مذاکره کند و جذب کند. بنابراین کشورمان از نظر ابزارهای مالی شدیداً کاستی دارد و سهام ممتاز میتواند بخشی از این کاستیها را جبران کند.
جهان اقتصاد: جناب آقای جهانی! آیا به نظر شما برای راه اندازی سهام ممتاز نیازمند انتقال تجربه از خارج و کسب آموزش بیشتر داریم؟
جهانی: لازم است که این کار انجام شود. در کشوریهای پیشرفته سهام ممتاز بیشر در ادغام شرکتها صورت میگیرد. یعنی یک شرکت بزرگ با شرکت بزرگ دیگری ادغام میشوند، تا بتوانند یک شرکت غول بسازند، برای این کار از سهام ممتاز استفاده میکنند. به این موضوع بهاصطلاح تایلرینگ یعنی خیاطی کردن میگویند. بهعنوان نمونه متخصصین مالی یک شرکت بزرگ وقتی تصمیم میگیرند یک شرکت بزرگ دیگر را خریداری کنند، بررسی میکنند که سهامداران آن شرکت چه کسانی هستند؟ چه ریسکهایی دارند؟ چه احتیاجاتی دارند؟ چه انتظاراتی دارند؟ و از ما چه میخواهند؟ بنابراین متخصصین مالی با توجه به امکانات، ابزارهایی را تهیه میکنند تا بتوانند نظرات آنها را برای ادغام جلب کنند. بنابراین ابزارهایی مانند سهام ممتاز در ادغام شرکتهای بزرگ بیشترین کارایی را دارند. بهخصوص آن که این شرکتها بینالمللی باشند. زیرا شرکتهای بینالمللی در کشورهای مختلف پخش هستند، ضمن آن که این شرکتها دارای انواع ریسک هستند مانند ریسک ارزی، ریسک سیاسی و... . در این موارد سهام ممتاز میتواند ریسک سرمایهگذاری شرکتهای بینالمللی را بهشدت کاهش دهد.