رویا ایلکا
بخش دوم
نشست رمزگشایی از معمای تداوم توسعه نیافتگی و گشودن افق معرفتی به توسعه همراه با رونمایی از کتاب «فهم فرایند تحول اقتصادی» اثر داگلاس نورث در مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد برگزار شد.
به گزارش خبرنگار جهان اقتصاد،در این نشست علی رضاقلی پژوهشگر مکتب نهادگرایی، حسین راغفر، عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا(س)،سیدسعید مهاجرانی، مترجم کتاب و عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) و فرشاد مومنی عضو هیئت علمی دانشگاه علامهطباطبائی حضور داشتند.
دربخش اول گزارش این نشست خواندیم که علی رضاقلی با بیان اینکه بی نظمی درایران بیش نظام اقتصادی وآمریکا اروپا است،گفت: بی نظمی ویژه زندگی اقتصادی است اما درایران با بی نظمی نزدیک به هرج و مرج مواجه هستیم،گفت: گذاشتن این عدم اطمینان به عنوان پایه کار فوق العاده مهم است اما برای دست یابی به اشتغال با این ابزار نظری و جهت بازگشایی قفل اطمینان باید دانست که این کلید با آن هرج و مرج تفاوت دارد.
وی ادامه داد: این هرج و مرج ها باید سامان بگیرد تا به عدم اطمینان برسیم و برای جبران عدم اطمینان نیز باید نهادسازی کرد.
رضاقلی افزود: تمام این نهادسازی ها که جا نیفتاده و به دوران ما منتقل شده برای این است که رفتار سیاسی حاکمان را از قالب شیوه های شخصی و علائق شخصی و نفسانیات آن ها دور کنیم و در قالب قانون بریزیم که در این چارچوب رفتار کنند؛ چیزی که هزاران سال نداشتیم.
وی با اشاره به اینکه در واقع ناامنی هایی که در سطح سیاسی دیده می شد را متوقف کرده ایم،گفت: فرض دیگر این کتاب این است که می گوید امر سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران در هم تنیده اند یعنی قوه سیاسی باید بتواند از به وجودآمدن این مشکل جلوگیری کند و اگر با این دو در داد و ستد داشته باشد، نمی تواند.
رضاقلی ادامه داد: نکته پنجم این است که این نهادهایی که می سازیم از جهتی محور انگیزشی یا ضد انگیزشی فعالیت های ما در جامعه می شود همچنین نکته ای در مفروضات وی هست که می گوید انسان یک موجود تکاملی در کاهش عدم اطمینان است.
وی در انتها با اشاره به پیش زمینه نورث در این کتاب گفت: ناکامی جهان اسلام در تداوم بخشیدن به گسترش پویایش پس از قرن ۱۲ بدون تردید منعکس کننده انعطاف ناپذیری هایی بود که در تقابل با تحولات پویا در اروپای غربی در آن وقت گسترش یافت.
پس از آن حسین راغفرعضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا با بیان اینکه نهادها توسط انسان تعریف و تعاملات سیاسی و اقتصادی را شکل میدهند،گفت: قواعد رسمی، غیررسمی و اجرایی، مجموعه نهادهای جامعه است و در قواعد رسمی، قوانین اساسی، حقوق عرفی و مقررات را داریم و در قواعد غیررسمی نیز قراردادهای عرفی، قواعد اخلاقی و هنجارهای اجتماعی را شامل میشود و قواعد اجرایی هم به ظرفیتهای اجرایی آن دو اشاره میکند.
وی نهادها را محصول رفتار انسانها برشمرد و ادامه داد: کارکرد نهاد کنترل رفتار فردی در یک جهت معین است و به عبارت دیگر نهاد ساختاری را برای فعالیت معین فراهم میکند. هدف اصلی نهاد کنترل نا اطمینانیهایی است که در روابط انسانی وجود دارد و ایجاد یک نظام انگیزشی برای سادهسازی تصمیمها، کاهش هزینه هماهنگیها و افزایش همکاری انسانها از دیگر اهداف نهادها است.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا(س) با بیان اینکه مفاهیم کلیدی «نورث» در عنوان کتابش قرار دارد، گفت: شناخت فرایند در عنوان کتاب به معنای شناخت نظریه تحول اقتصادی نیست اما این شناخت پیششرط اساسی بهبود عملکرد اقتصادی است، چون «نورث» اشاره میکند که ما نظریهای برای تحول اقتصادی به آن معنا نداریم و نظریهها عموماً برای شناخت فرایندها است.
وی درباره علت نگرش «نورث» به نظریههای تحول اقتصادی هم اظهار کرد: در دنیا تحولات اقتصادی پویا هستند اما نظریههایی که برای کنترل و شناخت این دنیا به کار میبریم، ایستا بوده و بنابراین نظریهها برای شناخت تحول ناکافی است و از سوی دیگر شناخت بازاندیشی ما از تحول است نه صرفاً سرهمبندی کردن الگوهای ایستا.
راغفر با بیان اینکه تحول اقتصادی محصول تغییرات است، گفت: یک نظریه کامل تحول اقتصادی شامل سه بخش است؛ تغییر در کمیت و کیفیت موجوات انسانی، تغییر در ذخیره دانایی بشر به ویژه دانشی که درمورد کنترل طبیعت توسط انسان وجود داشته که این از طریق رشد علم و تکنولوژی ایجاد میشود و در نهایت تغییر در قالبهای نهادی که ساختارهای انگیزه جامعه را تعریف میکنند.
وی اضافه کرد: تحول علم و تکنولوژی نهادهای مناسب با خود را به وجود میآورد سپس آن نهادها فهم ما را از مسئله تغییر میدهند، بنابراین ما دائماً در حال فهم مجدد از مسئله تحول هستیم چون با تغییری که ما در جامعه ایجاد میکنیم، مسائل هم تغییر میکنند.
این اقتصاددان نکته اصلی فعالیتهای انسانها را تلاش برای کسب کنترل بیشتر بر حیات برای نظمبخشبی به محیط خود دانست و تصریح کرد: هدف همیشگی نهادها کاهش نا اطمینانی است و نا اطمینانی، مشخصه اصلی محیطی است که انسان در آن به سر میبرد. یعنی نکته اصلی و محوری در نظریه نهادگرایی، مسئله سازههای فکری و ذهنی و معرفت انسان است و بنابراین تمام عواملی که بر معرفت ما اثر میگذارند،عواملی هستند که ما چگونه رفتار کنیم و یک جامعه با جامعه دیگر رفتارهای متفاوتی دارد به دلیل این که نظام تصمیمگیری آنها متفاوت است.
وی با بیان اینکه نظام تصمیمگیری، تصمیمات همه انسانها نیست بلکه رویکرد سیاستگذاران است، افزود: بنابراین آنچه که ذخیره اصلی سیاستگذاری در بین سیاستگذارن است، مجموعه معرفت آنها نسبت به جامعه است و این سیاستها، نهادهایی را شکل داده که در عمل مسئله را تغییر میدهند.
ادامه دارد.........