شفقنا نوشت: «دانش آموزان مصدوم سانحه اخیر هرمزگان از مهر جا نماندند». شاید این خوش ترین خبری باشد که همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید در رسانه ها منتشر شد و در کنار انتقادات رئیس جمهور از نظام آموزشی که دانش آموزان را برای دیروز تربیت می کند، اول مهر متفاوتی را در تقویم رقم زد.
روز شنبه ۱۳ میلیون دانش آموز در سراسر کشور روانه مدرسه شدند و در اتفاقی خوشایند همان طور که پیش تر محمد بطحائی وزیر آموزش و پرورش وعده داد ۴۰۰ هزار دانش آموز افغان امسال این فرصت را داشتند تا سر کلاس های درس بنشینند. امری که قرار بود سال ۹۳ همزمان با دستور رئیس جمهور مبنی بر ثبت نام رایگان دانش آموزان اتباع بیگانه اتفاق بیفتد و در نهایت امسال با پیگیری افکار عمومی به بار نشست. به طور حتم، ثبت نام این کودکان در مدارس آن هم بدون داشتن هرگونه اوراق هویت اتفاق مبارکی است و حکایت از آن دارد که یک بار برای همیشه حق تحصیل تمامی کودکان فارغ از نژاد و ملیت به رسمیت شناخته شده است.
شاید از این دست اقدامات مثبت در ۵ سال اخیر کم نباشد، اقداماتی که نشان از نگاه رو به جلو و البته نقادانه مسئولان از رئیس جمهور تا نمانیده مجلس نسبت به سیستم آموزشی دارد و در نهایت به دنبال تحولی عمیق در نظامی است که دانش آموزانش از آن گریزان اند.
معلمی که دیگر فرمانروای کلاس نیست
از آغاز دولت یازدهم تاکنون ۵ اول مهر را پشت سر گذاشته ایم و شاید این زمان کافی باشد تا از نگاه معلمان، مدیران و کارشناسان آموزش که به طور مرتب با محیط آموزشی در ارتباط اند و می توانند با نگاهی تیزبینانه کم ترین نوسات را رصد و تحلیل کنند، به ارزیابی اقدامات مثبت و منفی نطام آموزش و پرورش بپردازیم.
مهدی زمانی معلم متوسطه اول مدرسه آیت الله آملی است و در گفت و گو با خبرنگار شفقنا از تجربه ۱۰ سال معلمی و تغییر نگاه و رفتار دانش آموزان در طول زمان می گوید: معمولاًً تعریف ما از کلاس درس در مرحله اول معلمی است که حاکم مطلق کلاس است و بعد دانش آموزان پرجنب و جوشی که معلم باید تلاش کند در طول زنگ آن ها را ساکت نگه دارد و به زور یک سری مفاهیم را آموزش دهد. این تصور تمام دانش آموزان دهه ۶۰، ۷۰ و حتی ۸۰ از مدرسه است.
وی از روزهایی می گوید که با همین نگاه سخت گیرانه وارد آموزش و پرورش شد: کتاب های آموزشی ما در دوره تربیت معلم به گونه ای تلاش می کرد تا ما را به تعامل دو طرفه با دانش آموز تشویق کند اما در عمل مدرس کلاس بر روش های قبل، همان روش هایی که ما با آن درس خواندیم و از مدرسه بیزار بودیم، پافشاری می کرد. سال های اول هم که به مدرسه آمدم رفتارم با دانش آموزان همان رفتار سنتی بود.
زمانی ادامه می دهد: البته، ۱۰ سال قبل شرایط مدرسه هم بر رفتار ما صحه می گذاشت و مدیر اعتقاد داشت معلم باید فرمانروای مطلق کلاس باشد که من هم بودم. اما بعد از حدود ۴ سال به این نتیجه رسیدم با وجود علاقه ای که به بچه ها دارم آن ها از من فراری اند و حاضر نیستند حتی یک لحظه بعد از زنگ سر کلاس بنشینند. بعد از مدتی به این نتیجه رسیدم تا رویه خودم را عوض کنم و اتفاقاً تصمیم من با تغییر نگاه آموزش و پرورش همراه شد. به این معنی که ما در چند سال اخیر مرتب در کلاس های مختلف حضور پیدا می کنیم و با توجه به این واقعیت که بچه ها، جامعه و شرایط زندگی عوض شده و رفتار ما هم باید سر کلاس تغییر کند، رفتار خودمان را با شرایط اجتماعی دانش آموز تنظیم می کنیم.
این معلم تجربه ۳ سال اخیر معلمی خود را این گونه توضیح می دهد: در این مدت سعی کردم تا با بچه ها ارتباط بیشتری برقرار کنم و جو مدرسه هم به سمتی حرکت می کند که دانش آموز دیگر فراگیر صرف نیست. یعنی گاهی اوقات این من هستم که تلاش می کنم از بچه ها آن هم در موضوعاتی مثل کار با موبایل یا تبلت چیزی یاد بگیرم. به نظر من، در این سال ها مدرسه از آن حالت خشک و بی روح خارج شد و وقتی با همکاران صحبت می کنم آن ها هم همین حس را دارند. آن چیزی که در کتاب های فعلی بر آن تاکید می شود این است که خلاقیت دانش آموز را باور کنیم و سعی کنیم پا به پای خلاقیت او دانسته هایمان را تقویت کنیم. نکته دیگر این است که خیلی از وقت ها دانش آموزان با من درد و دل می کنند و معمولاً احساسم سر کلاس این است که با یک سری از دوستانم در یک جمع نشسته ایم و سعی می کنیم به هم احترام بگذاریم.
سخت است اما باید با دانش آموز منطقی برخورد کرد
ملیحه سیفی مدیر دبیرستان دانش اما به اندازه زمانی با تغییرات کنار نیامده و از شرایط به قول خودش “دانش آموزسالاری” چندان راضی نیست: ۲۰ سال سابقه کار دارم و تا آن جا که یادم هست در بیشتر این سال ها بچه ها اسم من را هم می شنیدند حساب کار دستشان می آمد. اما در چند سال گذشته از سوی منطقه مرتب تحت فشار هستیم که با بچه ها به قول دوستان درست و منطقی برخورد کنیم. رفتارمان به شکلی نباشد که احساسات بچه جریحه دار شود و حتی در مدیریت مدرسه از نظر بچه ها استفاده شود.
وی می گوید: آن چه الان مهم است بحث خلاقیت بچه هاست و اینکه بچه ها سر کلاس اظهار نظر کنند حتی اگر نظراتشان خیلی برای معلم قابل درک نباشد. در واقع، مرتب از معلمان می خواهیم تا به بچه ها مفاهیمی که به زندگی اجتماعی مربوط است، آموزش دهند و به نوعی مثل مشاور باشند. البته، این بیشتر خواسته مسئولان منطقه است و ما هم ناگزیر به انجام.
سیفی در پاسخ به این سوال که چرا با روش آموزشی جدید کنار نمی آید، عنوان می کند: در چند سال گذشته، درس ها کمی آسان تر شده و زیاد به بچه ها فشار وارد نمی شود. بیش تر تمرکز بر این است که دانش آموز بتواند با محیط خود ارتباط برقرار کند. در مورد کیفیت آموزش هم بالاخره محتوای دروس با توجه به نگاه دو وزیر اخیر تغییر کرده و چندان خشک نیست. همه این ها از نگاه یک ناظر خوب است و اتفاقاً با روند موجود در دنیا همخوانی دارد اما برای مدیری مانند من که سابقه ۲۰ سال کار دارد سخت است که یک دانش آموز به خودش اجازه دهد از من سوال و جواب کند. من اگر بخواهم جواب ۲۰۰ نفر را بدهم دیگر نمی توانم معلمانم را کنترل کنم. از این جهت، فکر می کنم شیوه تربیتی قبل انسان های مطیع تری را وارد جامعه می کرد و به مدیر هم اجازه می داد تا محیط مدرسه را بهتر کنترل کند.
وضع معیشت معلمان کمی بهتر شده است
یاسر مرادی معلم کلاس ششم مدرسه شهید طالقانی از دیگر فرهنگیانی است که در گفت و گو با خبرنگار شفقنا، اقدامات وزارت آموزش و پرورش در ۴ سال گذشته را بیشتر از حیث بودجه و رسیدگی به معلمان بررسی می کند: تا سال ۹۲ به دلیل تحریم ها هیچ کس نمی توانست توقع زیادی از دولت داشته باشد اما آقای روحانی در همان روزهای ابتدایی دولت یازدهم قول داد اگر بهبودی در بحث تحریمها اتفاق بیفتد به بودجه آموزش و پرورش نگاه و توجه ویژه میکند. البته، تا الان آن گونه که ما معلمان توقع داشتیم گشایش حاصل نشد اما وضع از گذشته خیلی بهتر شده است.
وی رتبه بندی معلمان که بعد از سال ها به سرانجام رسید را یکی از اقدامات مثبت دولت یازدهم می داند و عنوان می کند: در سال های گذشته فقط در یک فقره اعمال قانون خدمات کشوری، حقوق فرهنگیان حدود ده تا پانزده درصد از تورم رسمیجلو افتاد. جالب این جاست دولت های قبل بر خلاف قانون مدیریت خدمات کشوری، حقوق کارمندان دولت و البته فرهنگیان را معادل تورم اضافه نکرد و از این بابت فرهنگیان ضرر قابل توجهی را متحمل شدند.
مرادی می گوید: به طور کلی، به نظر من که همیشه دغدغه معیشت داشتم و به طور مرتب خبرهای اقتصادی آموزش و پرورش را دنبال می کنم، وضعیت مالی معلمان در این دولت بهتر از دولت قبل شده است اگر چه هنوز با وضعیت مطلوب فاصله داریم. من همیشه به همکارانم امیدواری می دهم که شاید تا چند سال دیگر مشکلات بودجه ای که امروز داریم حل شود و دیگر هیچ معلمی در زمان بازنشستگی مشکل دریافت سنوات نداشته باشد.
به گزارش خبرنگار شفقنا، بودجه وزارت آموزش و پرورش امسال با ۳ هزار میلیارد تومان افزایش به ۳۷ هزار میلیارد تومان رسید. این در حالی است که به گزارش تسنیم، ۳۳ هزار میلیارد تومان از این بودجه تنها صرف پرداخت حقوق می شود و مابقی نیز باید برای تجهیز و نوسازی مدارس سراسر کشور هزینه شود. رقمی که به نظر می رسد آن چنان که باید کفاف کاستی و کمبودهای موجود را نمی دهد و در طول زمان می تواند به انباشت مشکلات آموزش و پرورش بینجامد.
کدام مهم تر است؛ فیزیک یا سبک زندگی؟
تا همین چند سال پیش هیچ کس در مدرسه باورشان نمی کرد و بیشتر نقش آدم های بیکار را بازی می کردند. مشاورها در مدرسه بودند تا اداره به مدیر ایراد نگیرد و گاهی اوقات هم اگر شد و دانش آموز به آن ها اعتماد کرد سر حرف را با بچه ها باز کنند. در چند سال اخیر اما به تدریج نقش مشاوره در مدرسه جا افتاد و امروز نه تنها در مدارس غیرانتفاعی که در مدارس دولتی هم این مشاوران هستند که با توجه به شرایط روحی بچه ها می توانند در تصمیم گیری های مدرسه تاثیرگذار باشند.
چرایی حضور پررنگ مشاوران و تغییر نگاه نظام آموزش و پرورش به دانش آموز از فراگیر صرف به موجود زنده ای که نیاز به شادی، تفریح و در کنار آن آموزش دارد، موضوعی است که حمیرا عبدالمحمدی، روانشناس آموزش در گفت و گو با خبرنگار شفقنا به آن می پردازد: سال هاست که با دانش آموزان در رده های مختلف سنی کار می کنم و آن چه مبرهن است، بچه های امروز نسبت به دوره های قبل از لحاظ اجتماعی و فرهنگی روحیه بهتری دارند و شادی و نشاط بیشتری بر رفتار آن ها حاکم است.
وی با بیان اینکه بخشی از این تغییر روحیه به کاهش سخت گیری ها بر می گردد، عنوان می کند: در گذشته، حدود ۴ تا ۵ سال قبل سخت گیری های زیادی در مدرسه اعمال می شد. گاهی معلم و مدیر برخلاف میل خودشان اما مطابق بخشنامه باید سخت گیری می کردند و همین به معضلی برای سیستم آموزشی تبدیل شده بود. به نظر من که از نزدیک با بچه ها کار می کنم در این دوره از مدیریت کشور از بار سخت گیری ها کاسته شده و بچه ها با آزادی عمل بیشتری در مدرسه حضور دارند. دیگر مثل قبل هر چیز قاعده و قانون خشک ندارد و این امر موجب شده تا روحیه مشارکتی در بچه ها تقویت شود و بچه ها شادتر باشند.
این روانشناس آموزش با وجود نگاه مثبت به جو مدارس، کیفیت اموزش را از معضلات موجود می داند و می گوید: مشکل ما این است که بر کمیت بیشتر از کیفیت تاکید می کنیم و نمی خواهیم بپذیریم که قطور بودن کتاب ها مشکلی را حل نمی کند. از نظر روانشناسان، آموزش واقعی زمانی است که دانش آموز مطلب را عمیق یاد بگیرد و قوه تحلیل آن قدر در او پرورش یابد که بتواند یک موضوع یا حادثه را با توجه به اقتضائات اجتماعی و فرهنگی بررسی و تحلیل کند.
عبدالمحمدی ادامه می دهد: با وجود گام های مثبتی که در این سال ها به تدریج برداشته شد، نظام آموزش ما هنوز به ویژه در مقطع کنکور با حفظیات دانش آموز سر و کار دارد. این امر به نوعی در تناقض با تحولاتی است که تا به حال اتفاق افتاده و در بلند مدت می تواند اثرات آن ها را مختل کند. البته، اتفاق خوبی که در سال های اخیر شاهد آن بودیم این است که حتی تست های کنکور هم بیشتر سوالات مفهومی است و به گفته معلمان در سال تحصیلی جدید حتی حجم دروس حفظی کم شده است.
وی تاکید می کند که دانش آموز باید اندیشیدن را یاد بگیرد نه آن که نتیجه اندیشه دیگران را از بر کند: چند سالی است که درس هایی مثل سبک تفکر به دروس آموزشی اضافه شده اما آن چه هنوز جا نیفتاده نحوه تدریس آن است. به این معنی که آموزش و پرورش زیرساخت برای اموزش مهارت های زندگی را فراهم کرده اما معمولاً مدارس این درس را جدی نمی گیرند و مثل درس ریاضی به آن اهمیت نمی دهند. برای مدرسه مهم است که بهترین معلمش را به درس فیزیک اختصاص دهد اما برای سبک زندگی هیچ الزامی برای اینکه فرد متخصص در کلاس حاضر شود وجود ندارد.
تلخی ها و شیرینی های آموزش و پرورش
از نگاه منتقدان، وزارت آموزش و پرورش از آن دست وزارت خانه هایی است که به اصطلاح “هزینه ای” نامیده می شود و همیشه چشم انتظار بودجه و کمک بیشتر از سوی دولت است. به عقیده این افراد، همین نگاه به آموزش و پرورش و مغفول ماندن این حوزه در کشور طی دهه های گذشته موجب شد تا دولت یازدهم بخش عمده از بودجه و برنامه های خود را به وزارت بهداشت اختصاص دهد و هرگاه که امکانی فراهم شد نیم نگاهی به وضعیت معیشت فرهنگیان و کیفیت آموزشی داشته باشد.
محمد قمی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس دهم شورای اسلامی در گفت و گو با شفقنا با بررسی این ادعای منتقدان اظهار می کند: واقعیت این است که بخشی از مشکلات آموزش و پرورش مربوط به این ارگان نیست و از بیرون به او تحمیل می شود. بالاخره باید قبول کرد ضروری است تا دولت و حتی مجلس در رابطه با مشکلاتی مانند حقوق معلمان و نوسازی ورود کنند و نمی توان از آموزش و پرورش انتظار داشت که به تنهایی تمام مشکلات را حل کند.
وی با بیان اینکه نمی توان نگاه هزینه ای به آموزش و پرورش را منکر شد، می گوید: این نگاه در تمامی دوره ها بوده و درست این است که با توجه به اهمیت آموزش در دنیا امروز به سمت نگاه سرمایه ای حرکت کنیم. یعنی بپذیریم قرار نیست در ازای هزینه ای که در این وزارت خانه می کنیم فلان مقدار درآمد به دست آوریم. مهم این است که با این هزینه نسل آینده را تربیت کنیم تا برای کشور درآمدزا باشد.
نماینده پاکدشت ادامه می دهد: البته، با وجود نگاه هزینه ای باز هم اقدامات دولت یازدهم و دولت فعلی در حوزه آموزش و پرورش قابل توجه است. نمی توان از کنار تغییرات نسبتاً خوب در رابطه با کتاب های درسی، رشته های درسی و پرورش بچه ها متناسب با شرایط امروز جامعه به راحتی گذشت.
قمی اقدامات دولت یازدهم در ساماندهی خانه های معلم، دانشگاه فرهنگیان و طرح تحول آموزش و پرورش را مثبت ارزیابی می کند و می گوید: شاید اقدامات انجام شده کافی نباشد اما می توانیم امیدوار باشیم که دولت تمام تلاش خود را کرد و در آینده هم از هیچ اقدامی دریغ نمی کند.
وی در پاسخ به این سوال که مجلس چه برنامه ای برای کاهش اعتراض معلمان نسبت به موضوع حقوق دارد، بیان می کند: حقوق معلمان هر سال متناسب با تورم افزایش پیدا می کند اما ما هم می دانیم که حقوق فعلی کم است و کفاف زندگی معلمان را نمی دهد. به همین دلیل پیشنهاد من این است که یک مرتبه بودجه مورد نظر را به آموزش و پرورش تزریق کنیم و حقوق فرهنگیان را به سطح متعادلی برسانیم. بعد از آن هر سال مطابق با نرخ تورم حقوق افزایش پیدا کند. اینکه چه زمانی این اتفاق بیفتد مشخص نیست اما راه حل همین است.
معروف است زمانی که آنگلا مرکل صدراعظم آلمان، طرح افزایش ۲۰ برابری حقوق معلمان را به پارلمان برد و برای تصویب آن پافشاری کرد، در جواب اعتراض پزشکان که چرا حقوق پزشکان و معلمان یکسان نیست گفت که چطور می شود حقوقتان از افرادی که شما را تربیت کرده اند بیشترباشد؟
اهمیت آموزش و پرورش و سکان دار آن یعنی معلمان بر هیچ کس پوشیده نیست؛ قشری که در ۳ دهه گذشته همواره نسبت به حقوق خود معترض اند و بر این عقیده اند که هیچ گاه آن طور که باید دیده نشده اند. شاید نتوان از دولت انتظار داشت تا طی ۴ یا ۵ سال به تمام مشکلات آموزشی و مالی آموزش و پرورش خاتمه دهد اما می توان با برنامه ریزی درست و تعریف واقعی از جایگاه معلم و دانش آموز پایه های تغییر را برای سال ها و نسل های آینده بنا نهاد. اتفاقی که نه به گفته مسئولان بلکه به گفته معلمان و مدیران در سال های اخیر به وقوع پیوسته و می تواند برای آن ها که سال ها بعد به جرگه آموزش می پیوندند، روزنه امیدی باشد.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه