آنهایی که به یک شوخی در فیلمی واکنش نشان میدهند و فریاد "وا اسلاما" سر میدهند و میگویند بیچاره شدیم و اخلاق نابود شد و این حرفها، یا در جامعه و خیابان نیستند یا اینکه کلا دروغ میگویند. چون مثلا همه میدانیم جوکهای محبوب مردم ما به نوعی جوکهای رکیک است
پیمان قاسمخانی ثابت کرده که استاد شوخیهای خاص است؛ چه آنوقتی که "مارمولک" را نوشت، چه زمانی که با "سنپترزبورگ" در فیلمنامهنویسی و بازیگری درخشید و چه وقتی که یک فوتبالیست مشهور را در مجموعه "پژمان" سوژه کرد و مردم را مدتی پای داستانش میخکوب.
حالا قاسمخانی در آستانه پنجاه سالگی، سراغ یک سوژه جذاب دیگر رفته است؛ سوژهای که دو سالِ تمام با ادعای "ملتهب بودن" در راهروهای وزارت ارشاد سرگردان بود و یک روز باید اسم مردههایش عوض میشد و روز دیگر جای زن و مَردش در قبر!
قاسمخانی در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا درباره موضوعات مختلفی از جمله ممیزیهای جالب و بعضا طنزگونه فیلم، تفاوت آن با "مارمولک"، مظلومبودن خانمها در "طبقه حساس" و... صحبت کرده که خلاصهای از آن را در زیر میخوانید:
× بحث ساخت فیلمی با نام "قبر دوطبقه" که بعد به "طبقه حساس" تغییر پیدا کرد، دو سالی بود که مطرح میشد. در این مدت بارها از مدیران قبلی موضوع را پیگیری کردیم و آنها هم خط قرمز و نیاز فیلمنامه به بازنویسی را دلیل صادر نشدن پروانه ساخت این فیلم عنوان میکردند، چون معتقد بودند کلا موضوع فیلمنامه ملتهب است. چه شد که بالاخره این فیلم ساخته شد؟
اول بگویم که اگر از همان روز اول خیلی رُک میگفتند مشکل چیست، یک سال در راهروهای وزارت ارشاد این طرف و آن طرف نمیرفتیم. اصل ماجرایی هم که با آن مشکل داشتند همین دو جسد خانم و آقای داستان بود که روی هم دفن شده بودند.
البته مدیران قبلی اداره نظارت هم تلاشهایی کردند تا با تغییر دیالوگ یا سکانس به نتیجه مطلوب برسند، اما هر چه تغییراتِ مورد نظرشان اعمال میشد باز هم میدیدند مشکل همچنان وجود دارد. حتی آخرین چیزی که از ما خواستند این بود که اگر جای دو جسد در آن قبر دو طبقه عوض شود، یعنی مرد زیر دفن شود و زن در قسمت بالایی، مشکل حل میشود که دیگر کار به آنجا نرسید.
× یعنی چه؟! پس از این همه رفت و آمد براساس چه استدلالی موضوع تغییر جای جسدها را مطرح کردند؟
این همان مفهوم اروتیکی است که دوستان میگفتند این دو جسد تداعی میکند و در واقع مشکل آنها همان نکتهای بود که در ذهن بیمار آقای کمالی (با بازی رضا عطاران) هم میگذرد.
ببینید! گویا این دوستان مقداری با آقای کمالی ما موافق بودند که نباید جسد همسرش زیر جسد دیگری دفن میشد، هرچند این کار سهوا انجام شده بود، اما با این حال و با همه احترامی که برای این دوستان قائل هستم، مجبور به بیان همان توضیحاتی بودیم که در فیلم به کمالی داده میشد که "بابا اینها جسدند، مردهاند..."(خنده). البته این را هم اضافه کنم که خیلی معتقد نیستم اگر جای اجساد جابجا میشد مشکل آنها با فیلمنامه حل میشد.
× یعنی فیلمی که الان روی پرده سینماهاست، نسبت به نسخه اولیه فیلمنامه زیاد تغییر کرده است؟
نه، تغییرات کمی دارد، مثلا در سکانسی که مربوط به بازی محمدرضا فروتن میشود، او نقش رئیس دفتر مرجع تقلید آقای کمالی (با بازی رضا عطاران) را داشت که کمالی برای استفتاء پیش او میرود، اما بعد از گرفتن جواب صحیح و شرعی طوری عصبانی میشود که میخواهد مرجع تقلیدش را عوض کند! این یکی از بخشهایی بود که گفتند حساسیتزاست و آن را تغییر دادیم، اما اینکه اتفاق و تغییربزرگی در فیلمنامه رخ داده باشد، پیش نیامد.
× پس میشود گفت که انگار کلا اصل موضوع از طرف دوستان درست درک نمیشد.
چرا درست درک میشد، ولی این نگاه در تصمیمگیریشان دخیل بود که ما بالغ هستیم و تماشاگر خیلی نمیتواند تصمیم درستی بگیرد و گرنه مفهوم فیلم که درباره یک تعصب بیمارگونه حرف میزند کاملا روشن است. در کل دوستان فکر میکردند این وسط در داستان ما چیزهایی هست که ممکن است خطرناک باشد.
× خوب اگر خطرناک باشد چه میشود؟ مثلا مخاطب شعور فهمیدن این خطر را ندارد؟
این را باید از آنها پرسید، چون سوال ما هم هست. در سینما یا تلویزیون فیلمهای زیادی بودند که چنین بحثهایی برایشان مطرح میشد، اما بعد پخش شدند و هیچ اتفاقی نیفتاد و نگاه مردم هم عوض نشد. مسئله اساسی در اینباره این است که ما یک نگاه رسمی داریم که نمایندهاش همین آدمها و خانوادههایی هستند که در فیلمها و سریالهای تلویزیون میبینیم؛ یعنی آدمهایی که خیلی مودب هستند و نشان میدهند همه چیز گل و بلبل است، اما یک بخش دیگری هم هست که مردم عادیاند و کیلومترها با آنچه در تلویزیون میبینیم فاصله دارند.
به نظر میرسد آنهایی که به یک شوخی در فیلمی واکنش نشان میدهند و فریاد "وا اسلاما" سر میدهند و میگویند بیچاره شدیم و اخلاق نابود شد و این حرفها، یا در جامعه و خیابان نیستند یا اینکه کلا دروغ میگویند. چون مثلا همه میدانیم جوکهای محبوب مردم ما به نوعی جوکهای رکیک است و به همین دلیل برخی واکنشها بیشتر ریاکارانه است.
× البته پیشداوریها هم از نویسنده و کارگردان "طبقه حساس" که "مارمولک" را ساخته بودند،این بود که یک "مارمولک ۲" در دست تولید داشته باشند که علاوه بر نگاه نقادانه، یک اتفاق نو هم باشد. ولی در نهایت "طبقه حساس" اینطور نشد.
بله همین طور است. البته معتقدم آن نگاه نو، دقیقا "طبقه حساس" است نه "مارمولک". "مارمولک" فیلم خوب و بانمکی است، اما در "طبقه حساس" نمیخواستیم به این سمتو سو برویم. شاید اینکه مردم از "طبقه حساس" انتظار یک کمدی خیلی خندهدار داشته باشند، برآورده نشود، چون این فیلم یک کمدی سیاه است و مهمترین نکته آن برای من تغییر لحن فیلم بود که از یک کمدی به یک فیلم جنونآمیز، دیوانه و سیاه میچرخد.
در "طبقه حساس" شخصیت اصلی فیلم سالم نیست و به تبع آن فیلم دیوانهوار و جدی جلو میرود. بنابراین اگر با این دید به سینما برویم که یک فیلم سراسر کمدی با بازی رضا عطاران تماشا کنیم، انتظارمان برآورده نمیشود.
× برخی تابوها یا خط قرمزها در سینما سلیقهای هستند. چقدر تابوشکنی یا رفتن به سمت خط قرمزهای سلیقهای،دغدغه شماست؟ چون خیلیها میترسند حتی به خط قرمزها نزدیک شوند، در صورتی که میشود به راحتی روی آنها راه رفت و به نظر میرسد شما و کمال تبریزی خیلی خوب بلدید روی این خط قرمزها راه بروید به طوری که نلغزید و موجب اعتراضات خاص هم نشوید.
درست است اما هرچهقدر هم در راه رفتن روی خط قرمزها مهارت داشته باشید، چون حدود این خطوط تعریف مشخصی ندارند، میتوانید به راحتی پایین بیفتید، مثل "مارمولک" که توقیف شد.
اما اینکه میگویید تابوشکنی یا حرکت روی خط قرمزهای سلیقهای چقدر دغدغهماست، باید بگویم برای اینکه دنبال موضوعات تابو باشیم، نیت خاصی نیست. این موضوعات چیزهایی هستند که در اطرافمان میبینیم و فکر میکنیم باید درباره آنها حرف زده شود. حال ممکن است خط قرمز باشد یا نباشد. به هر حال جامعه ما نیاز دارد که دوباره به خودش و ارزشهایش نگاه کند، چون گرفتاریهای زیادی داریم که باید دربارهشان صحبت کنیم.
× به نظرم در متنهایی که مینویسید خانمها کمتر دیده میشوند و خیلی پررنگ نیستند. کلا فکر کنم نگاهتان مردسالارانه است!
نه به خاطر مردسالاری نیست. همانطور که خانم میلانی دوست دارد درباره زنها فیلم بسازد چون خودش زن است، برای من هم راحتتر است که برای مردها بنویسم، چون آنها را بهتر میشناسم. ضمن اینکه کمدی نوشتن برای آقایان راحتتر است.
× چرا؟
بالاخره برای خانمها مشکلات ممیزی وجود دارد و آنقدر که مردها را میتوان جلف کرد،نمیشود با خانمها شوخی کرد! شوخی نوشتن برای زنها خیلی راحت نیست، مخصوصا وقتی بدانیم در تلویزیون خانمها حتی اجازه خوردن خیار یا هویج را هم ندارند!
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه