سه شنبه 28 فروردین، 1403

کدخبر: 63531 12:18 1396/04/12
جنگ میان ایران و عربستان مطلقا اتفاق نخواهد افتاد

جنگ میان ایران و عربستان مطلقا اتفاق نخواهد افتاد

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
جنگ میان ایران و عربستان مطلقا اتفاق نخواهد افتاد

جنگ میان ایران و عربستان مطلقا اتفاق نخواهد افتاد

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

شفقنا نوشت: محمد بن سلمان در مواقع مختلف سخنانی در مورد ایران داشته از جمله اینکه هرگونه شانس برای گفتگو با ایران را رد کرده و مدعی شده که جنگ را به ایران خواهد کشید؛ این اظهارات ولیعهد جدید عربستان موجب شده برخی از کارشناسان به این باور برسند که جنگی میان ایران و عربستان رخ خواهد داد و بسیاری از کشورهای منطقه و جهان وارد آن خواهند شد؛ اما متین مسلم تحلیل گر ارشد روابط بین الملل این نظر را رد می کند و می گوید: در روابط میان ایران و عربستان بحران و حرارت تا نهایت خود بالا خواهد رفت، اما جنگی اتفاق نمی افتد و دیگ منفجر نخواهد شد. نهایتا نبردهای گرم در همان محدوده جنگ های نیابتی در سایر نقاط خاورمیانه متمرکز خواهد شد. جنگ میان ایران و عربسان چیزی نیست که اعراب هم از آن استقبال کنند، اما توپخانه های حملات لفظی و تبلیغاتی به شدت فعالیت خود را ادامه خواهند داد.

متین معتقد است که در آینده شاهد اعتراض هایی محدود در داخل عربستان خواهیم بود، اما تشدید خیر. عربستان ساختاری محافظه کار دارد که اختلافات مذهبی و قومیتی در آن اتفاق نخواهد افتاد، عربستان در چارچوب بحران های اقتصادی و اجتماعی که الزاما سیاسی و ایدئولوژیک نیستند، شاهد اختلافاتی خواهد بود.

او در مورد موضع ایران در برابر ولیعهد جدید و ماجراجوی عربستان اظهار می کند: ماجراجویی و تحریک، استراتژی عربستان است و در دام آنها نیافتادن باید استراتژی ایران باشد. اینکه می گویم عقل و نه احساس بر سیاست خارجی ایران حکمرانی می کند، بی جهت نیست. شانس منطقه فعلا همین تعقل و تدبر و تدبیر ایرانی هاست؛ مطلقا شک نکنید. در غیر این صورت منطقه خاورمیانه عربی و خلیج فارس جنگ و آتش دیگری را تجربه کرده بود، این را هم شک نکنید. واقعا باور دارم مقامات ایران دست و قصد سعودی های جوان و ماجراجو را خوانده اند.

متن گفت وگو با مسلم متین را می خوانید:

*برخلاف سنت مرسوم عربستان، فردی در سمت ولیعهدی قرار گرفته که همه معادلات قبلی را بر هم زده است؛ چرا؟ برخی کارشناسان جانشینی محمد بن سلمان، پیش از مرگ پادشاه عربستان را پیش بینی می کنند؛ با این نظر موافقید؟

سنت در عربستان وارثت مستقیم پادشاهی از فرزندان بن عبدالعزیز به عموی بعدی است. اینکه که پسر پادشاه و یک فرد جوان آن هم فوق ریش سفیدان خاندان ولیعهد شود، بله نکته جدیدی ست. قطع این سلسله سنتی مسئله مهمی است. اگر بن نایف به عنوان پادشاه به قدرت می رسید پس از مرگ وی، مسلما بحران جانشینی فرزندان در حلقه دوم حاکمیت دامن پادشاهی عربستان را می گرفت. شاه سلمان حال به هر دلیل و به باورترس از تبعات جانشینی نسل آخر از فرزندان بیست و پنجم بن عبدالعزیز، قبل از مرگش و به قدرت رسیدن بن نایف تصمیم گرفت مشکل را هم اکنون و به نفع خود و فرزندش حل کند. این اتفاقی بی سابقه در سلسله مراتب قدرت در عربستان بود. این را هم بگویم موضوع از نظر محمد بن سلمان و پدر تاجدارش تمام شده، اما از نظر سلسله خانوادگی خیر! بازی جالب قدرت تازه شروع شده است. جوان بودن و تازه نفس بودن محمد بن سلمان تغییر در اصل مبارزه قدرت ایجاد نمی کند، اما کیفیت آن را بالاتر و شاید خشن تر کند.

* در مورد به قدرت رسیدن محمد بن سلمان قبل از مرگ پادشاه نظرتان چیست؟

اینکه سلمان پیش از مرگ، فرزندش را به قدرت برساند به باور من چنین اتفاقی نخواهد افتاد، لزومی ندارد. ولیعهد به خودی خود پس از مرگ شاه به قدرت خواهد رسید. مگر آنکه شاه اعلام ناتوانی و ضعف کند که در این صورت نظر شما درست خواهد بود. این هم اتفاق خارق العاده و بی سابقه یی خواهد بود. شنیدم برخی محافل شناخته شده در بریتانیا چنین فرض جدی را مطرح کرده اند. اما من فکر می کنم سلمان و محمد تلاش می کنند قبل از مرگ شاه طی این مدت ساختار قدرت را با کسب مشروعیت پادشاه زنده به نفع شاه آینده اصلاح و مشکلات خاندانی و ریش سفیدی را در همین مرحله حل کنند. اگر این کار را نکنند، محمد پس از کسب قدرت با مسائل زیادی در ساختار روبرو خواهد شد، در حالت عادی که گرفتاری های زیادی دارد. بن سلمان مترصد است در زمان حیاتش این مسائل را به نفع فرزندش حل کند.

* در کشوری که شیوخ، ریش سفیدان و روحانیون محافظه کار اساس همه کارها و مشروعیت بخشیدن به قدرت حاکمه هستند، چطور چنین اتفاقی رخ داده است؟

زمان آن رسیده باورها و تصورات خود از ساختار سنتی قدرت و جامعه عربستان را تغییر دهیم. شیوخ و ریش سفیدان البته قدرت دارند، اما نه مانند گذشته. آنچه می دانم و مطلع هستم امیر عبدالله در زمان حیاتش قدرت و نفوذ آنها را تا حدی محدود کرد. عربستان در حال زایمان جامعه نو و ترکیب قدرتی نو در دنیای جدید است. متاسفانه این زایمان به تولد فردی ماجراجو و قدرت طلب منجر شده، اما به هرحال تغییر در مناسبات قدرت امری بدیهی و مسلم بود که دیر یا زود اتفاق می افتاد. فکر می کنم از تصورات گذشته باید قدری فاصله بگیریم. نه تنها در ایران بلکه بسیاری از کشورها دیر یا زود باید متوجه این تحول و نسیم می شدند. این تغییر که پاسخی به تحول خواهی درونی اجتماع عربی بود، دیر یا زود اتفاق می افتاد. طی ۴ سال گذشته در مقالات و سخنرانی متعددی به این نکته که جامعه سنتی عرب در حال تغییرات بنیادین است، اشاره و گفته بودم نسل جوان و تحصیل کرده که ویژگی اصلی آن ماجراجویی و فاصله گرفتن از سنت خواهد بود در حال به قدرت رسیدن است. این تحول البته متوقف و محدود به عربستان نیست و اجتماع امت عربی در آینده شاهد وقایع مشابهی در ساختار قدرت خواهد بود. منطقه به خصوص ایران باید خود را آماده به قدرت رسیدن نسل جدید حاکمان مانند عربستان سعودی در سایر کشورهای عربی کند. امارات و کویت در معرض چنین تغییری هستند. البته هشدار مشابهی هم داده و گفته بودم ایران در زمان حیات امیر عبدالله بهتر است مسائل خود را با سعودی حل کند. در غیاب او مشکلات ما بیشتر خواهد شد – که شد!. گفته بودم عبدالله نظر نسبتا بهتر و قابل تاملی تر نسبت به ایران دارد. با او می توان مسائل ایران و اعراب را حل کرد. متقابلا ایران هم می تواند از ظرفیت بالای فردی مانند مرحوم هاشمی رفسنجانی که امیرعبدالله وی را از نزدیک می شناخت استفاده کند. مرحوم هاشمی رفسنجانی ظرفیت بالایی در مذاکره با اعراب منطقه داشت که از آن متاسفانه استفاده نشد و نگذاشتند!! نمونه آن توافق امنیتی ایران و عربستان بود که هاشمی در این زمینه موفقیت بزرگی داشت و آقای روحانی مسئول مذاکرات موفق با امیر نایف در جده بود. افسوس که دولت احمدی نژاد آن را نابود کرد. حتی اطلاع دقیق دارم صادقی سفیر وقت ایران در عربستان که دیپلمات کارکشته یی است تلاش های زیادی برای بهبود روابط و اجرایی شدن توافق امنیتی به عمل آورد، اما متاسفانه خیلی ها مایل به حسن روابط نبودند. در یک نمونه تاسف آور اخیر می توان حمله به سفارت عربستان در تهران و اماکن دیپلماتیک سعودی در مشهد اشاره کرد که همه چیز را به آتش کشید و بهانه را به دست ماجراجویان در ریاض و منطقه داد، جدا موجب تاسف است.

* در آینده جنگ داخلی و نبرد قدرت در عربستان رخ دهد؟

احتمال همه چیز وجود دارد، اما در کوتاه مدت فکر می کنم بعید باشد. اختلافات در میان یا بلند مدت هم از زاویه یی که شما مدنظر دارید یعنی مذهبی و سیاسی – قومیتی تقریبا دور از ذهن است. قدری قضاوت عجولانه یی به نظر می رسد. آرزو را به عنوان خبر و تحلیل مطرح کردن کمکی به ما در فهم تحولات عربستان نمی کند. جامعه عربستان را خوب بشناسید چنین احتمالی را نمی دهید. آنچه در انتظار عربستان است بیشتر بحران های جدی اجتماعی و اقتصادی است که ساختار عمومی آن را تهدید می کند نه بحران های مذهبی. اصل چرایی به قدرت رسیدن محمد بن سلمان که با نظر موافق ایالات متحده و بریتانیا صورت گرفت برای فائق آمدن بر بحران های اجتماعی و اقتصادی پیش روست. ارائه برنامه توسعه اقتصادی بن سلمان برای ۲۰ سال آینده و قطع اتکا به نفت در همین چارچوب صورت گرفت. این موضوع بیشتر از مبارزه برای کسب قدرت یا جنگ مذهبی اهمیت دارد. البته تنازع بقا برای قدرت وجود خواهد داشت، اما کنترل شده به بحران جدی منتهی نخواهد شد. مشکلات جنسی از اقتصاد و اجتماع خواهند داشت. به عنوان نمونه اکنون از هر ۱۰ تحصیل کرده جوان تقریبا ۴ نفر در بیکاری مطلق به سر می برند. دولت هم بار اصلی اشتغال تک محصولی و پرداخت حقوق و مزایا را بر دوش دارد که منجر به کسر بودجه عظیمی در نظام پرداخت های دولتی شده است در واقع اشتغال کاذب و محدود متکی به دولت؛ به هر حال در کوتاه مدت پاسخم به سوال شما منفی است.

* پس از به پادشاهی رسیدن محمد بن سلمان، با توجه به مشی فکری و عملی بن سلمان، در سیاست خارجی عربستان چه تغییراتی رخ خواهد داد؟ نگاه بن سلمان نسبت به ارتباط با ایران چگونه است؟

سلمان مریض احوال که مشی و متد خاصی ندارد. همه کاره محمد و جبیر هستند. تغییرات مورد اشاره شما هم که مدت هاست با نظارت محمد بن سلمان شروع شده. اصلا دعوا بر سر همین تغییرات آغاز شد. معماران اصلی آن هم محمد و عادل جبیر دوقلوی سیاسی او هستند. یک نکته را متذکر شوم. در ارتباط با تغییرات در سیاست خارجی اساسا ایران برای جبیر یک پروژه شخصی و خصوصی از زمان سفارتش در ایالات متحده و طرح ادعای واهی ترور او در آمریکا بوده است. ۶ – ۷ سال پیش محمد بن سلمان در حال تحصیل، جوان تر از آن بود که وارد ساختار قدرت و سیاست شود؛ اما با مشاوره عادل جبیر فرد تفاوتی هم نبود. جبیر فردی باهوش و زیرک است. او محمد سلمان را از سال ها قبل به عنوان یک شریک سیاسی زیر نظر گرفت و رابطه شخصی ویژه ایی با او برقرار کرد. مطلعید که جبیر امیر زاده نیست و از ژن شاهزادگی ندارد بلکه یک بروکرات تحصیل کرده حرفه ایی است. این هوش؛ ضعف ژنتیکی او را جبران می کند. اما برای کسب قدرت در عربستان اتصال مستقیم به یک عضو بالای خانواده شاهی رمز موفقیت تلقی می شود. با توجه به موقعیت بن سلمان در زمان پادشاهی امیر عبدلله، عادل جبیر سرمایه گذاری خود را متوجه فرزندش محمد کرد. اکنون مشخص شده سرمایه گذاری او درست بوده. آنچه میدانم و در ایالات متحده درباره آن سخن می گویند این است که جبیر از زمانی که در واشنگتن بود روی محمد بن سلمان در محافل آمریکایی کار کرده و موقعیت آتی او را لابی و تضمین کرد. چگونه؟ اهمیتی ندارد، مهم نتیجه آن بود که اکنون به ثمر نشسته است. من فکر می کنم جدای از خصلت های شخصی و جاه طلبانه محمد بن سلمان و نظرات منفی او نسبت به ایران، عادل جبیر ترسیم کننده اصلی نگاه محمد به ایران است. عادل جبیر نگاه منفی محمد به ایران را به نگاه خصمانه و ماجراجویانه تغییر داد.

* اشاره کردید که تغییر ولیعهد در عربستان با موافقت ایالات متحده صور گرفته است این در حالی است که آمریکا از طرفداران و حامیان ولیعهد برکنار شده، بن نایف است؛ چرا این چرخش از سوی آمریکا رخ داد؟

نکته شما که آمریکا طرفدار برکناری بن نایف بود آنطور که می گویید درست نبوده یا دقیق نیست. در حالتی کلاسیک و شناخته شده، ایالات متحده گرایش بیشتری به بن نایف داشت. نایف حداقل تا ۱۰ روز پیش طرفداران زیادی در ایالات متحده داشت. ایالات متحده در دیپلماسی کلاسیک ترجیح می داد تحول قدرت در عربستان آرام و در زمان بن نایف صورت گیرد. اما اولا تغییر دولت در آمریکا که دیپلماسی ماجراجویانه یی را رقم زده از یک سو؛ ثانیا تحولات منطقه خلیج فارس و خاورمیانه عربی از سوی دیگر نهایتا به اشتراک دیدگاه ها در ریاض و واشنگتن منجر شد و بازی به نفع مثلث جبیر – بن سلمان – ترامپ تغییر جهت داد. دیپلماسی البته با اگرها و اماهای انتزاعی زیادی روبروست. اما شخصا معتقدم اگر رئیس جمهور اوباما در قدرت بود (با فرض عرض می کنم) ما به احتمال زیاد با وضعیت امروزی روبرو نبودیم. حداقل شرایط آرامتر بود. اگر به مواضع ۳ سال پایانی آقای اوباما نگاهی بیاندازید بهتر متوجه این دیدگاه من خواهید شد.

* تا زمانی که محمد بن سلمان در مقام ولیعهدی عربستان قرار دارد، به نظرتان چه اقدامات و سیاست هایی را در اولویت قرار می دهد؟

نمی گویم به سیاست خارجی و نظامی بی توجه خواهد بود، مسلما این دو موضوع در رصد دیدگاه های مهم او قرار دارند. به هر حال فرد ماجراجو و تند خو و جاه طلبی است که باید مراقبت او بود. خصوصا ایران باید متوجه این نکته باشد. به هر حال عقلی که بر سیاست خارجی ایران حاکم است و فرد معقولی هم که در راس دستگاه دیپلماسی ایران قرار دارد عمیقا موجب امیدواری است. اما شخصا فکر می کنم محمد بن سلمان توجه زیادی به مسائل داخلی و دفاعی خواهد داشت. ولی امور بین الملل را به دوقلوی خود جبیر واگذار خواهد کرد. او به خوبی می داند که کشورش دیر یا زود با بحران های اقتصادی و اجتماعی ویرانگری روبرو می شود. محمد خود با شعار های بهبود وضعیت به حضورش در قدرت مشروعیت بخشید. این تحلیل شخصی من است. البته نمی توان نسبت به ماجراجویی های او بی تفاوت بود. آنچه می گویم صرفا یک تقسیم بندی اولویتی است.

* پس از تغییر قدرت در عربستان، به نظرشما اختلافات مذهبی و قومیتی در عربستان تا چه اندازه تشدید خواهد شد؟

اگر تشدید به معنای بحران و شورش و این جور اتفاقات باشد! خیر؛ تصور نمی کنم نظر دقیقی باشد. البته شاهد اعتراض هایی خواهیم بود، اما تشدید رو به بحران، نه! عرض کردم آرزو را نباید به عنوان تحلیل مطرح کرد. جامعه سعودی آنظور که تصور می کنید نیست. عربستان ساختاری محافظه کار دارد که شورش از زاویه یی که شما طرح می کنید در آن اتفاق نخواهد افتاد، ظرفیت و امکان و خواست عمومی آن وجود ندارد. اما در چارچوب بحران های اقتصادی و اجتماعی که الزاما سیاسی و ایدئولوژیک نیستند پاسخ سوال شما مثبت است.

*ایران چه موضعی می تواند اتخاذ کند؟

کنار نشستن فعال یا همین مواضع فعلی صبر و تحمل. تهران نباید و به مصلحت نیست در این ماجراجویی وارد شود. ماجراجویی و تحریک استراتژی عربستان است، متقابلا به دام آنها نیافتادن باید استراتژی ایران باشد. اینکه می گویم عقل و نه احساس بر سیاست خارجی ایران حکمرانی می کند بی جهت نیست. شانس منطقه فعلا همین تعقل و تدبر و تدبیر ایرانی هاست؛ شک نکنید. در غیر این صورت منطقه خاورمیانه عربی و خلیج فارس جنگ و آتش دیگری را تجربه کرده بود، این را هم شک نکنید. فکر می کنم ایران دست و قصد سعودی های جوان را خوانده است.

* آیا جنگ خواهد شد؟

منظورتان جنگ در خلیج فارس است؟ و میان ایران و عربستان!؟ خیر. این احتمال ممکنی نیست. سعودی ها تجربه جنگ یمن را دارند. به فرض محال بخواهند بجنگند! تجربه تلخ و بی حاصل یمن در برابر آنهاست. البته بحران و حرارت را بالا خواهند برد، اما وارد جنگ نمی شوند، اینقدر هم کم عقل نیستند. نبردی اتفاق نمی افتد و دیگ زود بخار منفجر نخواهد شد. نهایتا نبردهای گرم مانند گذشته در همان محدوده جنگ های نیابتی در سایر نقاط خاورمیانه میان طرفین ادامه خواهد یافت. از طرفی جنگ میان ایران و عربستان چیزی نیست که اعراب منطقه از آن استقبال کنند.

* واقعیت سیاسی و دیپلماسی را می گویید یا آرزویتان را بیان می کنید؟

تر کیبی از هر دو، اما به هر حال آرزوی قشنگ و دلپذیری است.



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |